اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 2030
حديث غرانيق
افسانه غرانيق
(حديث غرانيق)
(خبر ساختگى
درباره القاى برخى مطالب شرکآميز توسط شيطان بر پيامبر (ص) )
«افسانه غرانيق» که در منابع علوم قرآنى از آن
به اسطوره يا حديث غرانيق و نيز قصه ورقة بن نوفل نام برده شده، از جمله شبهات مطرح
درباره نزول قرآن و وحى بر پيامبر (ص) است.
«غرنيق» و «غرنوق» نام پرندهاى دريايى است و
آن را «مالک الحزين» نيز مىنامند و گفته شده است چون مشرکان بتها و خدايان را به
پرندگان سفيدى شبيه ميکردند که در فضاى آسمانها پرواز مىکنند - کنايه از نزديکى
آنها به خدا - بتهاى خود را نيز «غرانيق» نام نهادهاند.
ابنجرير طبرى افسانه ساختگى غرانيق را اين چنين
از بعضى از صحابه و تابعين نقل مىکند: پيامبر (ص) در ميان مشرکان يا در انجمنى از
انجمنهاى آنان بود و با خود مىانديشيد و آرزو مىکرد کاش چيزى بر او نازل شود که
سبب الفت ميان او و مشرکان ستيزهجو شود. سوره «نجم» نازل شد. هنگامى که پيامبر به((أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَمَنَاةَ
الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى))(نجم// 19 - 20)
رسيد، شيطان به آن حضرت القا کرد «تلک الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجي» و حضرت
که ميپنداشت اين جملات نيز از وحى است رو به مشرکان کرد و آن را براى حاضران تلاوت
کرد. آنگاه دوباره روگردانيد و سوره را ادامه داد. در پايان، آن حضرت سجده کرد و درپى
آن حضرت، مسلمانان و مشرکان به پاس احترام رسولخدا (ص) به بتهاى آنها، سجده کردند
(!) اين خبر به گوش مهاجران حبشه رسيد و آنها نيز که از اين موضوع شادمان شده بودند
به وطن خود بازگشتند. شب هنگام جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و از آن حضرت خواست سوره
را بر او بخواند. هنگامى که پيامبر (ص) به اين دو جمله رسيد، جبرئيل عرض کرد: اين دو
جمله را از کجا آوردي؟ چرا به خدا افترا زدى و اين دو جمله را گفتي؟ ! رسول
گرامى از اين موضوع غمگين و بيمناک شد و عذر آورد
و گفت: کسى شبيه تو (جبرئيل) آن را بر من نازل کرد (!) اين موضوع بر پيامبر (ص) بسيارگران
تمام شد تا اين که آيات 73 - 75 سوره اسراء نازل شد و آن حضرت را دلدارى داد.
اين داستان ساختگى، بهانه و دستاويز خوبى به دست
بهانهجويان و نيز پارهاى از مستشرقان داد تا سخنان بيهودهاى بر زبان آورند؛ در حالى
که نه سند محکمى دارد و نه محتوايى قابل قبول؛ زيرا:
1. اين داستان، پيامبر (ص) را - العياذبالله
- بازيچه دست شيطان و مغلوب او معرفى مىکند که چيزى نادرست را به خداوند نسبت مىدهد؛
و اين با آيات نخست اين سوره:(مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ
وَمَا غَوَىوَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى)(نجم// 2- 3) و نيز آيات ديگر قرآن کريم مانند:((إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ
لَحَافِظُونَ))(حجر// 9) و((وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ))(حاقة// 44 - 46) منافات دارد.
2. چنين انديشه و آرزويى از پيامبر (ص) با اصل
عصمت منافات دارد و ملازم با شرک است.
3. اين مسئله با روح حاکم بر سوره که بتها را
تحقير و بىاراده اعلام مىکند، منافات دارد.
4. اگر چنين موضوعى (صحه گذاشتن رسول گرامى (ص)
بر عقايد بتپرستى مشرکان) صحت داشت، پيامدهاى آن بسى وسيعتر از نقل چند روايت غيرمعتبر
بود؛ و اين خود نشانه ساختگى بودن اين داستان است.
[1]معرفت ، محمد
هادي ، 1309 -1385.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (119-130)
[2]راميار ، محمود
، 1301 - 1363;تاريخ قرآن;صفحه (148-179)
[3]طباطبايي ، محمد
حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد11;صفحه 38
[4]مكارم شيرازي
، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد22;صفحه 517
[5]ابن منظور ،
محمد بن مكرم ، 630 - 711ق.;لسان العرب;جلد10;صفحه 62
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 2030