اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 1336
تأويل منقاد
تأويل منقاد
(تأويل قبيح و ناسازگار با قواعد صحيح)
زرکشي در البرهان في علوم القرآن در يک
تقسيم، تأويل را بر دو قسم دانسته است: «تأويل منقاد» و «تأويل
مستکره».
تأويل منقاد آن است که مستلزم امر زشت
و قبيحي نباشد، به خلاف تأويل مستکره که وقتي بر قواعد عرضه شود محکوم به قبح و زشتي
ميشود.
زرکشي مواردي را که موجب اختلاف علما
در فهم آيه شده و تأويل در آن موارد، منقاد و غير قبيح است، به اين شرح ذکر کرده است:
1. موارد اشتراک در لفظ، مثل آيه:((لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ) ؛ )«چشمها او را درنمىيابند» (انعام//103) که معلوم نيست چشم ظاهر يا چشم
دل مراد است؛
2. موارد مرتبط با نظم کلام، مثل آيه:((وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ
يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا
لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا
مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا) ؛ «و كسانى كه نسبت زنا به زنان شوهردار مىدهند سپس
چهار گواه نمىآورند هشتاد تازيانه به آنان بزنيد و هيچگاه شهادتى از آنها نپذيريد
و اينانند كه خود فاسقند مگر كسانى كه بعد از آن [بهتان] توبه كرده و به صلاح آمده
باشند» (نور//4-5) که معلوم نيست استثناء در آيه مربوط به خصوص معطوف است يا معطوف
و معطوفٌ عليه؛ )
3. موارد ناشي از پيچيدگي معنا و وجازت نظم کلام، مثل آيه:((وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ
عَلِيمٌ) ؛ «و اگر آهنگ طلاق كردند در حقيقتخدا شنواى داناست» (بقره//227) . )
و اما موارد تأويل مستکره را چنين معرفي ميکند:
1. اختصاص لفظ عام به بعضي از مصاديق آن؛
2. تلفيق بين دو چيز و تعميم حکم يکي به ديگري، مثل تلفيق دو آيه:((وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ)
؛ «و هيچ امتى نبوده مگر اينكه در آن هشداردهندهاى گذشته است» (فاطر//24) و:)(وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ
يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم) ؛ «و هيچ جنبندهاى در زمين نيست
و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند مگر آنكه آنها [نيز] گروههايى مانند
شما هستند» (انعام//38) و حکم به مکلّف بودن حيوانات؛
3. عدم توجه به فن استعاره موجود در يک کلام و حمل کلام بر معناي ظاهري
آن، مثل آيه:((يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ))(قلم//42) ؛
4. استنباط يک معنا از کلام با استفاده از اشتقاق بعيد، مثل تأويل بعض
باطنيه در مورد «بقره» که آن را اشاره به انساني دانستهاند که شکافنده اسرار علوم
است، و «هدهد» را انسان داراي بيان نيکو دانستهاند.
[1]زركشي ، محمد بن بهادر ، 745 - 794ق;البرهان
فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد2;صفحه (178-179)
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی الجزء : 1 صفحة : 1336