responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1105

افسانه غرانيق

افسانه غرانيق

(خبر ساختگى درباره القاى برخى مطالب شرک‌آميز توسط شيطان بر پيامبر (ص) )

«افسانه غرانيق» که در منابع علوم قرآنى از آن به اسطوره يا حديث غرانيق و نيز قصه ورقة بن نوفل نام برده شده، از جمله شبهات مطرح درباره نزول قرآن و وحى بر پيامبر (ص) است.

«غرنيق» و «غرنوق» نام پرنده‌اى دريايى است و آن را «مالک الحزين» نيز مى‌نامند و گفته شده است چون مشرکان بت‌ها و خدايان را به پرندگان سفيدى شبيه مي‌کردند که در فضاى آسمان‌ها پرواز مى‌کنند - کنايه از نزديکى آن‌ها به خدا - بت‌هاى خود را نيز «غرانيق» نام نهاده‌اند.

ابن‌جرير طبرى افسانه ساختگى غرانيق را اين چنين از بعضى از صحابه و تابعين نقل مى‌کند: پيامبر (ص) در ميان مشرکان يا در انجمنى از انجمن‌هاى آنان بود و با خود مى‌انديشيد و آرزو مى‌کرد کاش چيزى بر او نازل شود که سبب الفت ميان او و مشرکان ستيزه‌جو شود. سوره «نجم» نازل شد. هنگامى که پيامبر به (أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى)((نجم// 19 - 20) رسيد، شيطان به آن حضرت القا کرد «تلک الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجي» و حضرت که مي‌پنداشت اين جملات نيز از وحى است رو به مشرکان کرد و آن را براى حاضران تلاوت کرد. آن‌گاه دوباره روگردانيد و سوره را ادامه داد. در پايان، آن حضرت سجده کرد و درپى آن حضرت، مسلمانان و مشرکان به پاس احترام رسول‌خدا (ص) به بت‌هاى آن‌ها، سجده کردند (!) اين خبر به گوش مهاجران حبشه رسيد و آن‌ها نيز که از اين موضوع شادمان شده بودند به وطن خود بازگشتند. شب هنگام جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و از آن حضرت خواست سوره را بر او بخواند. هنگامى که پيامبر (ص) به اين دو جمله رسيد، جبرئيل عرض کرد: اين دو جمله را از کجا آوردي؟ چرا به خدا افترا زدى و اين دو جمله را گفتي؟ ! رسول )

گرامى از اين موضوع غمگين و بيمناک شد و عذر آورد و گفت: کسى شبيه تو (جبرئيل) آن را بر من نازل کرد (!) اين موضوع بر پيامبر (ص) بسيارگران تمام شد تا اين که آيات 73 - 75 سوره اسراء نازل شد و آن حضرت را دلدارى داد.

اين داستان ساختگى، بهانه و دستاويز خوبى به دست بهانه‌جويان و نيز پاره‌اى از مستشرقان داد تا سخنان بيهوده‌اى بر زبان آورند؛ در حالى که نه سند محکمى دارد و نه محتوايى قابل قبول؛ زيرا:

1. اين داستان، پيامبر (ص) را - العياذبالله - بازيچه دست شيطان و مغلوب او معرفى مى‌کند که چيزى نادرست را به خداوند نسبت مى‌دهد؛ و اين با آيات نخست اين سوره:((مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىوَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى))(نجم// 2- 3) و نيز آيات ديگر قرآن کريم مانند:((إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ))(حجر// 9) و (وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ)((حاقة// 44 - 46) منافات دارد. )

2. چنين انديشه و آرزويى از پيامبر (ص) با اصل عصمت منافات دارد و ملازم با شرک است.

3. اين مسئله با روح حاکم بر سوره که بت‌ها را تحقير و بى‌اراده اعلام مى‌کند، منافات دارد.

4. اگر چنين موضوعى (صحه گذاشتن رسول گرامى (ص) بر عقايد بت‌پرستى مشرکان) صحت داشت، پيامدهاى آن بسى وسيع‌تر از نقل چند روايت غيرمعتبر بود؛ و اين خود نشانه ساختگى بودن اين داستان است.


[1]معرفت ، محمد هادي ، 1309 -1385.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد1;صفحه (119-130)
[2]راميار ، محمود ، 1301 - 1363;تاريخ قرآن;صفحه (148-179)
[3]طباطبايي ، محمد حسين ، 1281 - 1360;الميزان في تفسير القرآن;جلد11;صفحه 38
[4]مكارم شيرازي ، ناصر ، 1305 -;تفسير نمونه;جلد22;صفحه 517
[5]ابن منظور ، محمد بن مكرم ، 630 - 711ق.;لسان العرب;جلد10;صفحه 62
اسم الکتاب : فرهنگ نامه علوم قرآن المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 1105
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست