responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : منشور عقايد اماميّه المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 162

د ـ قبل از بيان پيام الهى درباره على (عليه السلام) ، از مولويّت واولويّت خود سخن به ميان آورد و فرمود: خدا مولاى من، و من مولاى مؤمنين مى باشم، و نسبت به آنان از خود آنان اَولى هستم. ذكر اين مطالب، گواه آن است كه «مولى بودن» على (عليه السلام) از سنخ همان مولويّت و اولويّت مربوط به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بوده و ايشان به فرمان الهى اولويت مزبور را براى على (عليه السلام) نيز ثابت كرده است.

و مقصود از «اولويت» نبىّ اكرم، همان است كه در آيه مباركه به آن تصريح شده آنجا كه مى فرمايد: (النَّبِىُّ أَولى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)(احزاب/6): پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است»، و مقصود از سزاورى پيامبر به مؤمنان، از خودشان اين است كه به امر الهى حق تصرف در نفوس و اموال آنها دارد، يعنى اگر دستور جهاد و يا انفاق دهد بايد مؤمنان بدون چون و چرا بپذيرند. و لازمه يك چنين مطاع بودن در مورد جان ها و مال ها، همان ولايت و سرپرستى است جامعه كه از جانب خدا به او داده شده است ويك چنين مقام، پس از وى، به امام على(عليه السلام) عطا شد، و او به مقام سرپرستى نائل آمد و امامت جز سرپرستى جامعه در امور چيز ديگرى نيست.

هـ ـ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) پس از بيان پيام الهى، از حاضران خواست آن را به گوش غايبان برسانند و پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) از منبر پايين آمد و به ياران خود دستور داد كه به على به عنوان «امير مؤمنان» تهنيت وتبريك بگويند، ـ لذا ـ امام در خيمه اى قرار گرفت، و ياران پيامبر، گروه گروه وارد شده و به او تبريك گفتند، شيخين ابوبكر و عمر، وارد خيمه شده رو به امام كردند وگفتند: هنيئاً لك يا علي بن أبي طالب أصحبتَ مولاىَ و مولا كلَّ مؤمن ومؤمنة: گوارا باد بر تو اى على، امروز سزاوارترين فرد به هر مرد و زن مؤمن شدى.[1]

اصل هشتاد و نهم

تاريخ اسلام نشان مى دهد كه دشمنان پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) براى خاموش ساختن دعوت الهى وى، از راههاى گوناگونى وارد شدند; از متهم كردن پيامبر به سحر و جادو گرفته تا تصميم به قتل آن حضرت در بستر خويش. ولى در تمام موارد، دست عنايت حق با پيامبر بود و وى را از نقشه هاى شوم مشركان حفظ كرد. آخرين نقطه اميد آنان (بويژه با توجه به باقى نماندن فرزند پسر براى پيامبر) اين بود كه با مرگ پيامبر، اين دعوت نيز خاموش خواهد شد:(أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَربَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ)(طور/30): يا مى گويند شاعرى است و ما در مورد وى به انتظار حوادث روزگار(مرگ) نشسته ايم . اين انديشه در ذهن بسيارى از مشركان و منافقان، وجود داشت. ولى پيامبر با تعيين جانشينى باكفايت كه در طول زندگى ايمان خالص و استوار خود به اسلام را نشان داده بود، اميد مخالفان را به يأس مبدل ساخت، وبدين طريق بقاى دين را تضمين نموده و پايه هاى آن را محكم ساخت و نعمت اسلام با وجود تعيين چنين رهبرى به كمال رسيد. لذاست كه پس از نصب على (عليه السلام) ،


[1] براى آگاهى از اسناد تهنيت به كتاب «الغدير»، ج1، ص 279ـ 283 مراجعه شود.

اسم الکتاب : منشور عقايد اماميّه المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 162
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست