responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 619

سخنرانى عمّار

عمّار در هنگامى كه تصميم گرفت گام به ميدان نهد در ميان ياران امام (عليه السلام) برخاست وسخن خود را چنين آغاز كرد:بندگان خدا، به نبرد قومى برخيزيد كه انتقام خون كسى را مى خواهند كه به خويش ستم كرد وبر خلاف كتاب خدا حكم نمود واو را گروه صالح، منكِر تجاوز، آمر به معروف كشتند. ولى گروهى كه دنياى آنان در قتل او به خطر افتاد زبان به اعتراض گشودند وگفتند كه چرا او را كشتند.در پاسخ گفتيم كه به سبب كارهاى بدش كشته شد.گفتند:او كار خلافى انجام نداد! آرى، از نظر آنان،عثمان كارى بر خلاف انجام نداد. دينارها در اختيار آنان نهاد وخوردند وچريدند. آنان خواهان خون او نيستند، بلكه لذّت دنيا را چشيده اند وآن را دوست دارند ومى دانند كه اگر در چنگال ما گرفتار شوند ازآن خوردنيها وچريدنيها باز خواهند ماند.

خاندان اميّه در اسلام پيشگام نبوده اند تا از اين جهت شايسته فرمانروايى باشند. آنان مردم را فريفتند وناله «امام ما مظلومانه كشته شد» سر دادند تا بر مردم ظالمانه حكومت وسلطنت كنند. اين حيله اى است كه از طريق آن به آنچه كه مى بينيد رسيده اند. اگر چنين خدعه اى به كار نمى بردند دو نفر هم با آنان بيعت نمى كرد وبه ياريشان بر نمى خواست.[1]

عمّار اين سخنان را گفت وبه سوى ميدان روانه شد وياران او به دنبالش به راه افتادند. وقتى خيمه عمروعاص در چشم انداز او قرار گرفت وفرياد برداشت كه:دين خود را در مقابل حكومت مصر فروختى.واى بر تو، اين نخستين بار نيست كه بر اسلام ضربه زدى.وچون چشم او به قرارگاه عبيد اللّه بن عمر افتاد فرياد زد:خدا تو را نابود سازد.دين خود را به دنياى دشمن خدا واسلام فروختى. وى در پاسخ


[1] كامل ابن اثير، ج3، ص 157; وقعه صفّين، ص 319; تاريخ طبرى، ج3، جزء 6، ص21.
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 619
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست