responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 576

اكنون به ادامه مذاكرات معاويه با نمايندگان على (عليه السلام) بپردازيم.

شبث بن ربعى:اى معاويه، تو را به خدا سوگند، اگر عمّار ياسر را در اختيار تو بگذارند آيا او را مى كشى؟(عمّار كه پيامبر در باره او فرموده است:او را گروه ستمگر مى كشد).

معاويه: به خدا سوگند اگر على، فرزند سميّه را در اختيار من بگذارد او را در مقابل نائل غلام عثمان مى كشم.

شبث: سوگند به خداى آسمان كه راه عدالت در پيش نگرفتى. به خدايى كه جز او خدايى نيست، هرگز بر قتل فرزند سميّه دست نمى يابى، مگر اينكه سرها از پيكرها جدا شود وزمين، با تمام وسعتى كه دارد، بر تو تنگ آيد.

معاويه: اگر زمين بر من تنگ گردد، بر تو تنگتر خواهد شد.

در اينجا سخن نمايندگان امام به پايان رسيد وبدون اينكه نتيجه اى بگيرند يا در طرز تفكر وروش فرزند ابى سفيان اثرى بگذارند آهنگ مراجعت كردند. معاويه از ميان آنان زياد بن حفصه را خواست كه با او به طور جداگانه سخن بگويد وفكر مى كرد كه مى تواند در فكر او اثر بگذارد، چه هر يك از اين افراد نماينده گروه زيادى از ياران امام بود.

معاويه رو به او كرد وگفت: على قطع رحِم كرد وامام ما را كشت وقاتلان اورا پناه داد. من از تو مى خواهم كه ما را با عشيره وقبيله خود يارى كنى وتعهد مى كنم كه پس از پيروزى، حكومت هر يك از دو شهر (كوفه وبصره) را بخواهى به تو واگذار كنم.

زياد بن حفصه گفت:من به جهت دليلى كه از جانب پروردگار دارم وبه سبب نعمتى كه برمن ارزانى داشته است، هرگز پشتيبان جنايتكاران نمى شوم. اين جملات را، كه مفاد گفتار موسى بن عمران است[1]، گفت ومجلس معاويه را ترك


[1] متن كلام زياد چنين است:«أَمّا بَعْدُ،فَإِنِّي عَلى بَيِّنَة مِنْ رَبِّي وَبِما أَنْعَمَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمينَ».
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 576
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست