اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 559
وشمشيرهاى ما با ماست؟! اجازه بده ، كه به خدا سوگند، يا راه فرات را باز كنيم يا در اين راه بميريم، وبه اشتر فرمان بده كه با سربازان خود در هر كجا دستور مى دهى بايستد. امام فرمود:اختيار با شماست. آن گاه نقطه اى را كه اشتر با نيروى خود بايد در آنجا موضع بگيرد معيّن كرد وسپس در ميان انبوه لشكريان خود خطبه كوتاهى خواند واين خطبه چنان آتشين ومهيّج بود كه سپاه امام با يك حمله برق آسا توانستند لشكر معاويه را به كنار زنند وشريعه را به تصرّف خود در آورند. آن خطبه چنين است:
سپاه معاويه با اين عمل(بستن آب بر شما) شما را به پيكار دعوت كرده است. اكنون بر سر دو راهى هستيد: يا به ذلّت در جاى خود بنشينيد، يا شمشيرها را از خون (آنان) سيراب كنيد تا خود از آب سيراب شويد. مرگ در زندگىِ توأم با شكستِ شماست وزندگى در مرگ پيروزمندانه تان. آگاه باشيد كه معاويه گروهى از بى خبران وگمراهان را به همراه آورده وحق را در زير پرده تزوير از آنان پنهان كرده است تا (ناآگاهانه) گردنهاى خود را آماج تيرها وشمشيرها كنند.
اشعث در همان شب در ميان سربازان تحت امر خود ندا در داد وگفت: هركس آب مى خواهد يا مرگ، ميعاد ما با او هنگام صبح است.[2]
فشار عطش از يك طرف وخطبه مهيّج امام واشعار محرّك سربازان از طرف ديگر، سبب شد كه دوازده هزار نفر آمادگى خود را براى تسخيرشريعه فرات اعلام كنند. اشعث با هنگ عظيم خود واشتر با هنگ سواره نظام نيرومندش، رو در روى