responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 416

وناكثان مى دانستند كه امام (عليه السلام) از مدينه حركت كرده ودر تعقيب آنهاست. بنابر اين، هرگز مصلحت نبود كه پيمانشكنان، با احساس چنين خطرى در پشت گوش خود، به چنان شرطى تن دهند ودست روى دست بگذارند وبه تسخير شهر وخلع استاندار نپردازند ومنتظر پاسخ شوند.

3ـ كسانى به چنان شرطى تن مى دهند كه مطمئن باشند كه ياران پيامبر به بيعت اكراهى آنان گواهى خواهند داد، در صورتى كه چنين اطمينانى براى آنان وجود نداشت، بلكه بايد گفت كه برخلاف آن اطمينان داشتند ولذا، بنابه نقل طبرى از سيف بن عمر، فقط يك نفر كه او نيز از متقاعدين بيعت با امام (عليه السلام) بود، بر بيعت اكراهى آن دو گواهى داد وديگران، طبق نقل خود سيف، در پاسخ سكوت كردند.

4ـ روشنترين گواه بر اينكه بيعت آنان اكراهى نبوده اين است كه گروهى مانند سعد وقّاص، عبد اللّه بن عمر، اُسامه وحسّان و ... از بيعت امتناع كردند واز همه چيز كناره گيرى كردند وكسى متعرّض آنان نشد.اگر طلحه وزبير نيز مايل به بيعت نبودند مى توانستند در رديف قاعدان قرار گيرند.چنانچه وقتى امام (عليه السلام) از اين مطلب آگاه شد در باره زبير فرمود:

زبير گمان مى كند كه به دست بيعت كرده ودر دل مخالف بوده است. او، در هر حال، به بيعت خود اقرار كرده، مدّعى شده است كه در باطن خلاف آن را پنهان داشته است.بايد براى اين مطلب گواه بياورد واگر نداشت، بيعت او به حال خود باقى است وبايد مطيع وفرمانبر باشد.[1]

بعدها نيز، پس از كشته شدن سران پيمانشكنان، امام (عليه السلام) وضع آن دو را چنين تشريح مى كند:

«اَللّهُمَّ إِنَّهُما قَطَعانِي وَ ظَلَمانِي وَ نَكَثا بَيْعَتِي وَ أَلَّبَا النّاسَ عَلَيَّ فَاحْلُلْ ما عَقدا وَ


[1] نهج البلاغه عبده، خطبه 8.
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 416
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست