responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 203

به دست گرفته است به عنوان اعتراض گفت:«ما را با ابو فضيل چكار؟» وهم او بود كه، پس از ورود به مدينه، به خانه حضرت على (عليه السلام) وعباس رفت وهر دو را براى قيام مسلحانه دعوت كرد وگفت:من مدينه را با سواره وپياده پر مى كنم; برخيزيد وزمام امور را به دست گيريد!

ابوبكر براى اسكات وخريدن عقيده وى اموالى را كه ابوسفيان همراه آورده بود به خود او بخشيد ودينارى از آن برنداشت.حتّى به اين نيز اكتفا نكرد وفرزند وى يزيد(برادر معاويه) را براى حكومت شام انتخاب كرد.وقتى به ابوسفيان خبر رسيدكه فرزندش به حكومت رسيده است فوراً گفت:ابوبكر صله رحم كرده است![1]حال آنكه ابوسفيان، قبلاً به هيچ نوع پيوندى ميان خود وابوبكر قائل نبود.

تعداد افرادى كه مى بايست همچون ابوسفيان عقايد آنان خريده شود بيش از آن است كه در اين صفحات بيان شود;چه همه مى دانيم كه بيعت با ابوبكر در سقيفه بنى ساعده بدون حضور گروه مهاجر صورت گرفت.از مهاجران تنها سه تن، يعنى خليفه ودو نفر از همفكران وى ـ عمر وابوعبيده، حضور داشتند.به طور مسلّم اين نحوه بيعت گرفتن وقرار دادن مهاجران در برابر كار انجام شده، خشم گروهى را بر مى انگيخت.از اين جهت، لازم بود كه خليفه رنجش آنان را برطرف سازد وبه وضع ايشان رسيدگى كند. به علاوه، مى بايست گروه انصار، به ويژه خزرجيان كه از روز نخست با او بيعت نكردند وبا دلى لبريز از خشم سقيفه را ترك گفتند، مورد مهر ومحبت خليفه قرار مى گرفتند.

خليفه نه تنها براى خريد عقايد مردان اقدام نمود، بلكه اموالى را نيز ميان زنان انصار تقسيم كرد. وقتى زيد بن ثابت سهم يكى از زنان بنى عَدى را به در خانه او آورد، آن زن محترم پرسيد كه: اين چيست؟زيد گفت:سهمى است كه خليفه ميان زنان و از جمله تو تقسيم كرده است. زن با ذكاوت خاصى دريافت كه اين پول يك


[1] تاريخ طبرى، ج3، ص 202.
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 203
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست