اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا الجزء : 1 صفحة : 84
ابوهريره و عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن عروة، عمر بن عبد العزيز، و مغيرة بن ابراهيم، سخنانى نقل شده كه همگى حاكى از آنست كه آنان با جمع آورى احاديث مخالف بودند.
ولى انسان در حيرت است كه اگر تدوين حديث نبوى، ممنوع و يا مكروه بود و سيره سلف بر ترك آن بود، پس چرا در نيمه قرن دوم، نهضت عظيم و بيسابقهاى براى نقل و نشر و نگارش حديث نبوى پديد آمد، چرا نهى رسول خدا ناديده گرفته شد؟
اگر بر ما لازم است از سلف صالح پيروى كنيم، پس لازم است برخيزيم، تمام صحاح و مسانيد را آتش بزنيم، و اثرى از گفتار رسول گرامى باقى نگذاريم، همچنانكه خليفه دوم اين كار را ـ به نحوى كه مى آيد ـ انجام داد.
ب ـ تاريخ منع تدوين حديث
قهرمان نهى از كتابت، خليفه دوم است، سخنانى كه از او نقل خواهيم كرد، حاكى از آن است كه هرگز از پيامبر در اين مورد، نهى و منعى نرسيده بود و خليفه، روى يك رشته اجتهاد و مصلحت انديشيهاى شخصى، كتابت و نقل حديث را ممنوع كرد. اينك برخى از گفتار و رفتارهاى او:
1ـ عروة بن زبير ميگويد: عمر بن خطاب، خواست سنن پيامبر بنويسد، در اين مورد با ياران پيامبر مشورت كرد، آنان كتابت آن را تصويب كردند[1]. ولى خليفه، پيوسته در حال ترديد و طلب خير از خدا بود كه ناگهان به خاطرش آمد، پيروان شرايع پيشين، از پيامبران خود، چيزهايى را نوشتند و بر آنها روى آوردند، و در نتيجه كتاب خدا را ترك كردند. (پس گفت): به خدا سوگند، من هرگز كتاب
[1] خطيب، در كتاب «تقييد العلم»، در صفحات 48 ـ 29، گفتار آنان را نقل كرده است.
اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا الجزء : 1 صفحة : 84