اسم الکتاب : علم غيب (آگاهى سوم) المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 64
«غلاة»[1] به شمار مى آيند و اصولاً اين عقيده مستلزم شرك مى باشد. در اين جا لازم است توجه خواننده عزيز را به مطلبى كه در بحث هاى آينده اين كتاب نيز سودمند است جلب كنيم:
با مراجعه به روايات وگفته هاى دانشمندان بزرگ روشن مى شود كه در زمان پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم(عليهم السلام) و نيز در دوره هاى بعد، گاهى از واژه «علم غيب» علم ذاتى و بدون تعليم الهى فهميده مى شده است و از اين جهت در آيات و روايات و نيز در كلمات دانشمندان مكرراً تصريح شده است كه آگاهى پيامبر و امام از غيب، ذاتى نيست، بلكه به تعليم الهى از راه وحى و غيره و يا آموختن از پيامبر و امام قبل است.
واينك متن برخى از روايات و گفتارهاى دانشمندان:
1. بعد از پايان جنگ جمل، على(عليه السلام) در بصره خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه از برخى حوادث آينده خبر داد يكى از ياران آن حضرت با تعجبى فراوان، به ايشان گفت: «لقد اُعطِيت يا أمير المؤمنين علمَ الغيب!» آيا شما «علم غيب» داريد و اين جمله اشاره به اين بود كه «علم غيب» اختصاص به خدا دارد زيرا
[1] غلاة، كسانى هستند كه امامان(عليهم السلام) را از دايره بشر بودن خارج دانسته و برخى از صفاتى كه اختصاص به خدا دارد براى آنان ثابت مى دانند.
اسم الکتاب : علم غيب (آگاهى سوم) المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 64