خداوند نزد من است، و غيب نمى دانم و به شما نمى گويم من فرشته ام، جز آنچه به من وحى شود پيروى نمى كنم بگو آيا كور و بينا يكسانند؟ چرا نمى انديشيد».
3. (وَلا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِى خَزائِنُ اللّه وَلا أَعْلَمُ الْغَيب...).[1]
«و به شما نمى گويم گنجينه هاى خداوند نزد من است و غيب نمى دانم...».
4. (قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضرّاً إِلاّ ما شاءَ اللّه وَلَوْ كُنْت أَعلَمُ الغَيْبَ لاستَكْثرتُ مِنَ الْخَيْرِ وَما مَسَنّى السُّوءُ إِنّ أَنَا إِلاّ نَذيرٌ وَبَشيرٌ لِقَوم يُؤْمِنُونَ).[2]
«بگو من مالك سود و زيان خود نيستم جز آنچه خدا خواسته، و اگر علم غيب داشتم خير فراوانى گرد مى آوردم و هيچ شر و بدى به من نمى رسيد. من بيش از يك بيم دهنده و مژده دهنده براى گروه با ايمان نيستم».
5.(وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الأَعرابِ مُنافِقُون وَمِنْ أَهْلِ الْمَدينَة مَرَدُوا عَلى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ)