براى يك بار-بر حذر باشند. بنابراين، سستى در اين كار، به خاطر مفاسدى كه در پى دارد سزاوار نيست [1].
4-حذيفة بن يمان مىگويد: چيزى مانع شركت من در بدر نشد، جز اينكه من به همراه پدرم حُسيل خارج شدم. . . . كفار قريش ما را دستگير كردند و گفتند: شما به سوى محمد مىرويد. گفتيم ما نزد او نمىرويم، فقط به مدينه مىرويم. آنگاه از ما عهد و پيمان خدايى گرفتند كه به مدينه بازگرديم و همراه رسول خدا (ص) نجنگيم. ما نزد آن حضرت آمديم و واقعه را گزارش داديم. رسول خدا (ص) فرمود:
«بازگرديد، به پيمانشان وفا مىكنيم؛ و از خداوند عليه آنان كمك مىگيريم [2]» .
چگونگى استدلال: اين روايت بر جواز دروغ در جنگ دلالت دارد، ولى با وجود اين شايسته است كه تا جاى ممكن از كنايه استفاده شود؛ همچنين بايد در جنگ به عهد و پيمان وفا كرد. اما در تفسير داستان حذيفه و پدرش بايد گفت كه كفار با آنان عهد بستند كه در جنگ بدر همراه پيامبر (ص) نجنگند و رسول خدا (ص) به آن دو فرمان داد كه به عهد خود وفا كنند و اين كار جنبۀ وجوبى نداشت؛ زيرا وفاى به عهد نبايد موجب ترك جهاد با امام و نايبش گردد، ليكن هدف رسول خدا (ص) اين بود كه يارانش به پيمان شكنى مشهور نگردند. [3]
مطلب چهارم: دلايل مخالفان اصل دروغ در جنگ
مردى به نام نُعيم بن مسعود ثقفى در جنگ خندق نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، بنى قريظه مكر ورزيده با ابو سفيان بيعت كردهاند. رسول خدا (ص) فرمود: شايد ما آنها را به اين كار فرمان داديم. نعيم نزد ابو سفيان بازگشت و گفت: «محمد مىپندارد كه او
[1] -شوكانى، نيل الاوطار، مطبعة مصطفى البابى الحلبى، ج 7، ص 290-291.
[2] -صحيح مسلم، بشرح النووى، ط 3، ج 12، ص 144.
[3] -همان.