اسكندريه رسيده است. او زمانى از اين موضوع آگاه شد كه رازدارى ناپلئون فرصت رسيدن به مقصد را برايش فراهم ساخته بود. [1]
ويژگى يازدهم: خو گرفتن به زندگى در غربت
نيروهاى اطّلاعاتى بايد بتوانند خود را با زندگى در غربت مطابقت دهند و قدرت آنها در تمييز معانى اشيا و اهميّت آنها زياد باشد؛ و امور مهم و بى اهميّت را از يكديگر باز شناسند. [2]
رسول خدا (ص) مطلع شد كه هوازن [3]و ثقيف به فرماندهى مالك بن عوف [4]براى جنگ با او گرد آمدهاند. پس نيروى اطّلاعاتى خود يعنى عبدالله بن ابى حَدْرَد اَسْلمى را به سوى آنان فرستاد و فرمان داد كه ميان آنها برود و سخنانشان را بشنود و اخبارشان را كشف كند.
عبدالله رفت و مدّت دو روز ميان مردم ماند. سپس نزد رسول خدا (ص) بازگشت و اخبارشان را اين گونه گزارش داد: «اى رسول خدا (ص) ، من از نزد شما رفتم تا بر كوه فلان (و كوهى را نام برد) ميان هوازن بالا رفتم و ديدم كه همگى با تمام قوا همراه گلههاى گاو و گوسفند و جوانانشان در حنين گرد آمدهاند.» پس رسول خدا (ص) با تبسّم فرمود: «ان شاء الله فردا همۀ اينها غنيمت مسلمانان خواهد شد.» [5]
او همچنين گزارش داد كه از مواضع قوم يكى پس از ديگرى ديدن كرده تا به خيمۀ مالك بن عوف رسيده است و او را ديده كه در ميان جمعى آخرين تصميماتش دربارۀ نقشۀ جنگ را
[1] -ر. ك: محمد فرج، العبقرية العسكرية فى غزوات الرسول، دار الفكر العربى، مطبعة المدنى، چاپ سوم، قاهره،1977 م، ص 234-235؛ ويكتور مارشيتى و جون د-ماركس، الجاسوسية تتحكم بمصائر الشعوب، دار المتحدة للنشر، چاپ يكم،1975 م، ص 23.
[2] -صلاح نصر، حرب العقل و المعرفة، ص 33-34.
[3]- هوازن بن منصور بن عكرمه، از قيس عيلان، از عدنان: نيايى جاهلى داشت. فرزندانش بطون زيادى هستند، سكونتگاههايشان بين گودى تهامه و ناحيه سراة و طايف بود؛ از بطون و قبايلشان اينهايند: بنو سعد و ثقيف و شاخههايش عقيل و هلال بن عامر. (ر. ك: زركلى، الاعلام، ج 8، ص 101.)
[4] -مالك نضرى، (. . . -حدود 20 هجرى \. . . -حدود 640 م) ، مالك بن عوف بن سعد بن يربوع النضرى، از هوازن: صحابى، از اهل طائف و در جنگ حنين رئيس مشركان بود و آنان را در جنگ با رسول خدا (ص) فرماندهى مىكرد؛ او اسلام آورد و از مؤلفة القلوب بود، در قادسيه حضور داشت و دمشق را گشود. (ر. ك: زركلى، الاعلام، ج 5، ص 64.)
[5] -ر. ك: ابو داوود، سنن، حديث شمارۀ 2501، ج 3، ص 9.