مسلمانان شعار و فرياد را براى دستيابى به چند هدف بر مىگزيدند:
1- شناسايى يكديگر در هنگام درگير شدن با دشمن يا در تاريكىها.
2- تلقين روحيۀ شجاعت و شور و شوق در پيكار گران خودى همراه با ترسانيدن و القاى بيم و وحشت در دل دشمن.
نمونۀ شعارهاى جنگى دوران نبوت كه مسلمانان در كنار شعار اللّه اكبر به كار مىگرفتند: در غزوۀ بدر «اَحَد، اَحَد» (يكتا، يكتا) ، در غزوۀ احد «اَمِت، اَمِت» (بميران، بميران) و در غزوۀ ذى قرد «يا خيل الله اركبى» (اى سپاه خدا سوار شويد) بود.
ارتشهاى روزگار ما نيز پيوسته براى مردان جنگى در صحنۀ كارزار شعارهايى انتخاب مىكنند تا شور و شوق آنان را بر انگيزند و به حملههاى مردانه وادار سازند. اين امر ناشى از درك تأثير و نقش عوامل روانى بر ارادۀ جنگجويان است.
دوم: ايجاد تفرقه ميان دشمن و هم پيمانان او
در جنگ خندق [2]نيروهاى قريش و ديگر قبايل و نيز يهوديان براى پايان دادن به كار
[1] -ر. ك: ابو داوود، سنن، دار احياء التراث العربى، حديث شمارۀ 2560، ج 3، ص 25-26؛ محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 147؛ محمد سعيد رمضان البوطى، فقه السيره، چاپ هشتم، ص 230؛ محمد الغزالى، فقه السيره، چاپ هفتم، ص 371؛ بسام العسلى، فن الحرب، دار الفكر، ص 35-43.
[2]- غزوه خندق در شوال سال پنجم هجرى رخ داد. شمار مسلمانان سه هزار نفر و شمار دشمنانشان از قريش وهم پيمانانش بجز يهود مدينه ده هزار نفر بود. نتيجۀ اين جنگ دست كشيدن احزاب از محاصرۀ مدينه و بازگشت نوميدانه آنان بود. (ر. ك: محمود شيت خطاب و همكاران، اقتباس النظام العسكرى، ص 54-55.)