گرفته يا نگرفته باشند؛ دشمن آن را گرفته و مسلمانان قدرت بازپس گيرى آن را ندارند، يا اصلاً به دست دشمن نيفتاده است. آن حيوانات در هر صورت رها مىشوند. اما در صورتى كه مسلمانان قدرت نگهدارى و يا سوق دادن آنها به سوى جبهۀ خودى را نداشته باشند، كشته مىشوند. زنبورهاى دشمن كشته نمىشوند و كندوهايشان غرق يا آتش زده نمىشود. همچنين اگر چارپاى كسى در دارالحرب وامانده شود، كشتنش بر او جايز نيست و به حال خودش رها مىشود. [1]
دوم: دلايل مخالفان
1 - رسول خدا (ص) از قتل همراه با شكنجۀ حيوانات نهى كرد. [2]
2 - ابوبكر هنگام اعزام يزيد بن ابوسفيان، به عنوان فرمانده سپاه، توصيه كرد كه چارپايان و يا گوسفندان را، جز براى خوردن، نكشد. [3]
3 - حيوان را نمىتوان كشت چون همانند زن و كودك محترم است. گرچه قتل مشركان در حالت جنگ، برخلاف هنگامى كه به تصرف ما درآمدهاند، به هر شكل ممكن جايز است. از اين رو، قتل زنان و كودكان در شبيخون و يا در سياهچال-آنگاه كه همراه نيروهاى جنگى باشند و قصد قتل جداگانۀ آنها در كار نباشد-جايز است. بر خلاف حالت غلبه بر آنها [كه قتلشان جايز نيست]اما كشتن حيوانات دشمن در حالت جنگ به منظور قتل و شكست آنان جايز است. نقل شده است كه در روز احد حنظلة بن راهب، اسب ابوسفيان را زخمى كرد. اسب، وى را بر زمين افكند و ابن شعوب او را نجات داد و در اين باره اختلافى نيست.
4 - دستور خداوند عزّوجل اين است كه با چيزهايى كه نهى نكرده، دشمنان را خشمگين سازيم؛ نه با چيزهايى كه انجامش را بر ما حرام كرده است. [4]
مطلب سوّم: حكم ترور
[1] -ر. ك: ابن حزم اندلسى، المحلى، م 4، ج 7، ص 295؛ احمد شلبى، الجهاد و النظم، ص 97.
[2] -ر. ك: ابن قدامه، المغنى و الشرح الكبير، ج 10، ص 507؛ ابن قدامه، الشرح الكبير، ج 5، ص 508.
[3] -ر. ك: بيهقى، السنن الكبرى، ج 9، ص 85،90 و 91؛ ابن قدامه، المغنى و الشرح الكبير، ج 10، ص 507؛ ابن قدامه، الشرح الكبير، ج 9، ص 88.
[4] -ر. ك: بيهقى، السنن الكبرى، ج 9، ص 88؛ ابن قدامه، الشرح الكبير، ج 5، ص 508؛ ابن قدامه، المغنى و الشرح الكبير، ج 10، ص 507؛ ابن حزم اندلسى، المحلى، م 4، ج 7، ص 295.