سوّمين مورد آن است كه عقل را بگونهاى پرورش دهيم كه خود را ملزم به
پيروى از اكثريّت نداند؛ يعنى طورى نباشد كه هميشه ببيند اكثريّت چه مىگويند و به
كدام راه مىروند تا همان را بگويد و به همان راه برود يا تحت تأثير حرفهايى مثل،
«خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو» قرار گيرد و به پيروى از جماعت ملزم شود، بلكه
بايد در عين شنيدن حرفهاى آنان، خودش هم انديشه كند و هر كدام را درست تشخيص داده،
عمل نمايد؛ زيرا چه بسا كه اكثريّت نيز اشتباه كنند و از مسير حقّ منحرف شوند.
امام كاظم 7 فرمود: خداوند اكثريت را سرزنش كرده و فرموده است:
اگر از اكثريت مردم روى زمين پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه
خواهند كرد.
4- تأثير ناپذيرى از قضاوت ديگران:
آخرين مسألهاى كه در تربيت عقل بايد مورد دقّت قرار گيرد، اين است
كه تحت تأثير گفتههاى بىپايه ديگران واقع نشود؛ يعنى عقل را چنان تربيت كند كه
وقتى تصميمى سنجيده گرفت يا يقين به چيزى پيدا كرد، به سادگى دست از آن برندارد و
با حرفهاى نابخردانه ديگران منصرف نشود. امام كاظم 7 با تمثيل جالبى اين حقيقت
را چنين بيان مىكند:
«يا هِشامُ لَوْ كانَ فى يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ
ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ انْتَ تَعْلَمُ انَّها جَوْزَةٌ وَ لَوْ كانَ فى يَدِكَ
لُؤْلُؤَةٌ وَ قالَ النَّاسُ انَّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ انْتَ تَعْلَمُ انَّها
لُؤْلُؤَةٌ»[4]
اى هشام اگر در دستت گردويى بود، ولى مردم گفتند: مرواريد است،
فايدهاى به تو نرساند در حالى كه تو مىدانى آن گردوست و اگر در دستت مرواريدى
بود، ولى مردم گفتند: گردوست، ضررى به تو نرساند، در حالى كه تو مىدانى آن
مرواريد است.