كسى كه تمامى وظايف خانوادگى خود را
مىشناسد و يكايك آنها را با علاقه فراوان انجام مىدهد، بدون شكّ در تمامى امور
زندگى موفّق مىشود. همسر او نيز از اينكه وى از وظايف و تكاليف خود آگاه است،
خشنود مىگردد.
بسيارى از عقب ماندگيها در زندگى خانوادگى، معلول نشناختن مسؤوليتها
و گريز از انجام وظايف خانوادگى است. اگر هر يك از زن و شوهر وظايفى را كه بر عهده
آنان است، تشخيص داده، به آن عمل كنند، چرخ زندگى آنها در مسير مطلوب خويش قرار
گرفته، امور زندگىشان رونق خواهد يافت، و هر گونه سرپيچى از آن به استحكام اين
كانون، ضربه خواهد زد.
مردى كه در قبال مسؤوليتهاى خانوادگى سهلانگارى كرده و از زير بار
اداره زندگى، شانه خالى مىكند و با تن آسايى خود، خانوادهاش را در معرض فقر
اقتصادى قرار مىدهد و آنان را در برآوردن نيازهاى اوّليه خود يارى نمىرساند، در
حقيقت بزرگترين ضربه را به سعادت خانوادگى خود زده است.
. 2- آسايش روحى
ايفاى وظيفه متقابل همسران، موجب اطمينان خاطر يكديگر گشته و
دغدغههاى روحى ناشى از عدم مسؤوليت پذيرى همسر را از بين مىبرد، بدين جهت با
آسايش فكرى و روحى به زندگى ادامه داده و روح آنان دچار تشويش و اضطراب نمىشود.
علاوه بر اين، با وجود روحيّه مسؤوليت پذيرى متقابل در همسران، ريشه
اختلافات خانوادگى از بين رفته، زن و شوهر در جوّى سالم و با روحيّهاى اميدوار به
انجام وظايف خود مىپردازند.
عوامل پيدايش روحيه مسؤوليت پذيرى
با توجّه به آثار ارزندهاى كه روحيه مسؤوليت پذيرى بر سعادت
خانوادگى انسان دارد، شايسته است كه هر يك از زن و مرد در صورت كمبود اين روحيه،
درصدد جبران آن برآيند. در اين زمينه عوامل فراوانى مؤثر است كه به دو عامل اشاره
مىكنيم: