كسى پيش خدا خشنودتر و رفتارش پسنديدهتر
است كه براى خانه و خانوادهاش نعمت و آسايش بيشترى- دور از اسراف و تبذير- فراهم
كند.[1]
. 2- مديريّت خانواده
شوهر كه مدير خانه است، با تدبير و دورانديشى ويژه خود سياستهاى كلّى
خانواده را تعيين مىكند و در ايفاى مسؤوليّت سرپرستى و جلب اطاعت همسر- از پيش-
زمينه پذيرش و اطاعت را در او فراهم مىكند، به امكانات و روحيات همسر خويش توجّه
كرده، در حدّ توان از او انتظار خواهد داشت؛ تنها در كار نيك و معروف به او فرمان
مىدهد و از خود رأيى در اين زمينه دورى مىكند و مىداند كه اگر فرمانى برخلاف
فرمان خدا باشد، پذيرش و اطاعت همسر لازم نيست.
طورى زندگى را رهبرى مىكند و به خانواده نشاط، خرّمى، نظم و انضباط
مىبخشد كه همسر و فرزندانش او را به عنوان سرپرست واقعى مىشناسند و اطاعت او را
بر خود لازم مىشمارند.
زن وظيفه شناس نيز قدر زحمتهاى شوهرش را مىداند، به رهنمودها و
دستورهاى او احترام مىگذارد، مديريّت او را در امور زندگى مىپذيرد و مطابق
دستوراتش عمل مىكند و از اين طريق ادامه زندگى مشترك را ميسّر مىسازد.
. 3- همسردارى
مرد مسؤول، زن را در دست خود امانت الهى دانسته، و نسبت به او احساس
وظيفه مىكند، به شخصيّت، افكار و اعمال او احترام مىگذارد، به نشاط و غذاى روحى
او و ديگر اعضاى خانواده مىرسد، در امور خانه و زندگى مشترك با همسر و فرزندان
خود مشورت مىكند و به آنها بال و پر مىدهد. زن وظيفهشناس نيز به نظريات شوهر
احترام مىگذارد، از او اطاعت مىكند، از صفات خوب او تشكّر كرده، و با او مدارا
مىكند، از توقّع خود مىكاهد، و در حفظ مال، ناموس و آبروى شوهر مىكوشد.