تفاوتهاى موجود ميان زن و مرد، لازمه زندگى
مشترك آنهاست و دليلى بر كمبود شخصيت مرد يا زن نيست.
. 2- خوى استبدادى
به كارى گيرى اين شيوه نادرست در قالب خشونت و ايجاد ترس در همسر،
موجب شكسته شدن حرمت و شخصيت زن مىشود. افراد مستبدّ و خودرأى، بىاحترامى به
همسر را لازمه تسلّط خود بر زندگى مىدانند. در مقابل، انتظار احترام از ناحيه
همسر خويش دارند و سعى مىكنند آن را از طريق استبداد و ابراز خشونت به دست آورند،
در حالى كه نمىدانند احترام ظاهرى كه منشأ آن ترس باشد، هيچ گونه ارزشى ندارد.
چنين شوهرانى از بدترين انسانها شمرده مىشوند. چنان كه رسول خدا 6 فرمود:
بدترين مردم در روز قيامت كسانى هستند كه به جهت در امان بودن از
شرّشان مورد احترام قرار مىگيرند.
. 3- توقّع كار زياد
توقّع بيجايى كه بعضى از مردان نسبت به انجام تمامى كارهاى خانه از
زنان دارند، عامل ديگر بىاحترامى به آنان است. چنين افرادى گمان مىكنند كه كار
كردن زن در خانه تنها وظيفه اوست و به خود حقّ مىدهند كه در اين زمينه او را مورد
توبيخ و سرزنش قرار دهند، در حالى كه زن چنين وظيفهاى ندارد و فقط علاقه او به
همسر و امور خانهدارى مشوّق او در اين زمينه است و آنچه كه در اين باره بر عهده
مرد است، تقدير و تشكّر است، نه توبيخ و بازخواست.
محبّت
يكى ديگر از عوامل سعادت خانواده كه اميد و حركت را به ارمغان
مىآورد، محبّت زن و شوهر به يكديگر است. انسان نيازهاى عاطفى فراوانى دارد كه
نياز به محبّت، يكى