«ظنّ» اسم حالتى است كه از نشانه و امارهاى براى انسان به دست مىآيد، اگر آن نشانه را علامتخوبى مظنون قرار دهد، به او حسن ظن پيدا كرده و اگر علامت بدى او قرار دهد، بدو سوء ظن پيدا كرده است.
ظن در شناخت واقعيتها نقش مؤثرى دارد و مىتوان گفت: بخش عمدهاى از فعاليتهاى فردى و اجتماعى انسانها بر اساس ظن انجام مىگيرد.
بطور كلى، حسن ظن، هميشه و همهجا نيكو نيست، چنان كه همۀ بدگمانيها نيز زشت و نكوهيده نيست، بلكه حكم هر يك از آنها در موارد گوناگون، متفاوت است، به اين بيان كه: ظن به طور معمول به چهار گروه: خدا، خوبان، بدان و دشمنان ارتباط مىيابد كه هر يك از آنها حكم خاص خود را دارد:
1. نسبت به خدا، كمترين سوء ظن، جرم و گناه است و خردمندان مؤمن نسبت به همۀ كارهاى خدا حسن ظن دارند، گرچه ظاهر آن امور به سود آنها نباشد.
2. مؤمنان نسبت به انسانهاى مؤمن بطور معمول حسن ظن دارند و كارهاى آنها را به خوبى تفسير مىكنند.
3. نسبت به افراد لاابالى بيشتر سوء ظن بايد داشت، مگر دليلى بر صحّت كارشان اقامه شود.
4. نسبت به دشمنان نيز همواره و با شدت بيشتر بايد سوء ظن داشت وهمۀ كارهاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و امنيتى آنان را به ديدۀ ترديد نگريست.
پرسش
1. ظن، سوء ظن و حسن ظنّ را تعريف كنيد.
2. نقش ظن در شناخت واقعيتها را توضيح دهيد.
3. حيطۀ كاربردى ظن در چند گروه خلاصه مىشود؟
4. امير مؤمنان(ع) درباره ظن به دشمن چه فرموده است؟