خود را جويا شد، آن حضرت فرمود: تا ابراهيم ساربان از تو راضى نشود، خدا حجّ تو را نمىپذيرد و من هم به همين دليل تو را به حضور نپذيرفتم. على بن يقطين بدون اينكه خلاف خويش را توجيه كند يا به بهانههاى واهى متمسك شود، به اشتباه خويش اعتراف كرد و براى جبران آن از امام استمداد نمود. حضرت به شكل معجزهآسا او را شبانه از مدينه به كوفه فرستاد تا رضايت ابراهيم را جلب كند. على بن يقطين نيمه شب كوبۀ در خانۀ ابراهيم را به صدا درآورد و پس از دلجويى از او، صورت خويش را بر زمين نهاد و از ابراهيم خواهش كرد پاى خود را بر آن نهد، سپس به مدينه بازگشت و امام او را به حضور پذيرفت. [1]
نمونههاى توجيه در قرآن و روايات
براى تبيين بيشتر توجيهات ناروا و نكوهيده، نمونههاى عينى آن را از قرآن و روايات مرور مىكنيم:
الف - توجيه نافرمانى
در قرآن مجيد، شيطان به عنوان بنيانگذار توجيه منفى و غلط معرفى شده است؛ او دستور سجده بر آدم را از سوى خدا ناديده گرفت و به جاى توبه و استغفار درصدد توجيه گناه خويش برآمد و اظهار داشت: