2. آنچه به او نسبت مىدهند، عيب و نقص او شمرده شود.
3. شنونده از عيب مزبور مطّلع نباشد.
4. غيبت شونده از بازگو شدن عيب خود اكراه داشته باشد.
5 . گوينده قصد مذمّت غيبت شونده را داشته باشد.
براى آگاهى از مبانى فقهى غيبت و جزئيات مربوط به حرمت آن بايد به كتابهاى مربوط مراجعه شود. [1]
غيبت و كارهاى اطّلاعاتى
خصوصيّت كارهاى اطّلاعاتى بگونهاى است كه در بسيارى مواقع عنوان غيبت بر سخنان نيروهاى اطّلاعاتى صادق است، زيرا يك عنصر اطلاعاتى به مقتضاى شغل و وظيفهاش، بر بسيارى از عيبهاى مخفى افراد يا جمعيّتها واقف مىشود و ناگزير است با گفتار، نوشتار، رمز، كنايه، اشاره، يا غير آن، معلومات خود را به مسئولان امر منتقل سازد.
بطور قطع كسى كه اين اطّلاعات دربارۀ او ردّ و بدل مىشود، از اينكه ديگران به اسرار زندگى او پى ببرند و آنها را براى سايرين بازگو كنند، ناخشنود است. از اين رو، فردى كه بر مبناى مأموريت اطّلاعاتى خود مرتكب گفتن يا شنيدن غيبت ديگران
[1] . ر. ك. مكاسب، شيخ مرتضى انصارى، ص 41 ؛ و نيز المكاسب المحرّمه، امام خمينى، ج 1، ص 252 - 274.