اسم الکتاب : مبانى علم سياست المؤلف : جمالی، حسین الجزء : 1 صفحة : 21
موضوع سياست و حكومت، در تاريخ باستانى مغرب زمين به ميراث گذاشتهاند. افلاطون در كتاب «جمهور» و ارسطو در كتاب «سياست»، هر يك به نحوى، از سياست سخن گفتهاند. افلاطون در «جمهور» در صدد ارائه يك جامعه سياسى ايدهآل است كه «مدينه فاضله» نام دارد. در مدينه فاضله، فلاسفه و حكما حكومت مىكنند و سياست به معناى هدايت و رهنمون كردن شهروندان و سايرين به وظايف و جايگاه اصلى آنهاست. «1» ارسطو در «سياست» به بررسى مسائل و پديدههاى سياسى مىپردازد. او هر چند به دنبال آرمان شهر افلاطونى نيست ولى در تعريف جامعه سياسى و حكومت مطلوب، همان راه استاد را پى مىگيرد. «2» دانشمندان علوم سياسى در قرن جديد، پس از آن كه علوم به شعبههاى متعدد تخصصى تقسيم گشت، در صدد علمى كردن «سياست» برآمده و «علم سياست» را بنيانگذارى كردند؛ در حالى كه مسائل سياسى، قبل از اين، در فلسفه و حكمت بررسى مىگرديد. در اين راستا، تعاريف چند تن از انديشمندان علم سياست قرون معاصر ارائه مىشود. موريس دوورژه استاد جامعه شناسى فرانسه، در «بيان سياست» اين گونه نظر مىدهد: النهايه، جوهر سياست، طبيعت ويژه و معنى حقيقى آن، اين است كه هميشه و همه جا زوجنبتين است. تصوير ژانوس، خداى دوچهرهاى، مظهر واقعى قدرت است، زيرا ژرفترين واقعيتهاى سياسى را بيان مىكند » فكرى كه بر اساس آن، سياست از يكسو مبارزه و پيكار ميان افراد و گروهها براى فتح قدرتى است كه فاتحان، آن را به سود خود و به زيان مغلوبان به كار مىبرند و از سوى ديگر، در عين حال كوششى است براى تحقق نظمى اجتماعى به سود همه افراد، پايه اصلى نظريه جامعه شناسى سياسى ما را تشكيل مىدهد «3» بدينسان، علم سياست به مثابه علم نهادهاى مربوط به اقتدار تعريف مىشود. «4» ديدگاههاى نوين در علم سياست كه بيشترين تأكيد را بر «پديده هاى سياسى»
اسم الکتاب : مبانى علم سياست المؤلف : جمالی، حسین الجزء : 1 صفحة : 21