خودآگاهى سطحى و حسابگر خود كه محدودۀ ظاهر و فردى شخصيت را شامل مىشود، به اندرون خانۀ دل رو بياورد و از برون به درون بيايد-، در اعماق آن خانه، طبقه و مرحلهاى را خواهد يافت كه همه از جنس تجرد و زلال نظم و زيبايى است؛ همه موسيقى محض و جايگاه پنهان آن گنج عظيم است؛ گنج عظيمى كه آسمانها و زمين توان به دوش كشيدن آن را نداشتند و از تحمل سنگينى و عظمت آن ترسيدند و كنار كشيدند، و اين انسان بود كه با توجه به توانايىهاى الهى خود، قدم پيش نهاد و حامل آن امانت والا گشت.
2-1. رمز و قداست
از آنجا كه تبيين آن معناى عظيم و آن «كنز محض» در قالب سخنان كمظرفيت اين دنيايى امكان نمىيابد، بهناچار سر از رمز درمىآورد و زبان هنر دينى به رمز و راز مىگرايد. يونگ مىگويد:
چون اشياى بىشمارى در وراى فهم انسانى قرار دارند، ما پيوسته اصطلاحات سمبليك را بهكار مىبريم تا مفاهيمى را نمودار سازيم كه نمىتوانيم تعريف كنيم يا كاملاً بفهميم. اين يكى از دلائلى است كه به موجب آن، تمام اديان زبان و صور سمبليك بهكار مىبرند. [1]
صدرالدين شيرازى در توضيح معناى حاضر مىفرمايد:
تحقيق مقام آن است كه براى هر معناى عقلى كه در عالم ابداع واقع است، صورت طبيعيّه در عالم كون هست؛ به اعتبار تطابق عوالم. پس، چون علم از اشيايى است كه نفس به آن تقويت مىيابد و آن جوهرى است روحانى، صورت علميّه وقتى براى انسان حاصل مىشود كه زوايد و اختلافاتى كه حس
[1] . انسان و سمبولهايش، مقالۀ «آشنايى با ناخودآگاه» ، كارل گوستاو يونگ، ترجمۀ ابوطالب صارمى، ص 24.