عكاسى نيز از هنرهاى بصرى است؛ هنرى كه با توجه به خط، سطح، حجم، رنگ، نور، تركيببندى، وحدت و با ايجادِ توازن، تناسب و تضاد، سعى در بيان زيبايىشناسانۀ موضوع دارد. عكاسى در عوامل زيربنايى بيان هنرى با طراحى چندان فرقى ندارد؛ تنها فرق مهمّ آندو در اين است كه در عكاسى، موضوع ممكن است با شتاب هرچه تمامتر در حال تغيير باشد و عكاس با تكيه بر ماشين بايد بتواند موضوع را شكار كند. او بايد در ضمن بيان مفهومى خاص، به فكر تثبيت موضوع در كادر عكس خود باشد و همراه با حركتى كه زمان و زندگى بر او و موضوع تحميل كرده است، به فكر نگاه و زاويهاى باشد كه بتواند هرچه بيشتر از عناصر زيبايى در كار خود استفاده كند و بهره ببرد.
در بارۀ فيلم و سينما بهتفصيل سخن گفتيم و عكاسى نيز به نوعى مىتواند زيربناى كار فيلمبردارى باشد. اگر عكاسى تثبيت لحظهها در كادرى ثابت است، فيلمبردارى با تكرار و پشت سر هم چيدن همان لحظهها به حركت و سيّاليّت موضوع مىرسد.
شايد سخن گفتن از خدمت عكاسى به دفاع مقدّس در كنار فيلم كه خود كار تصويرگرى است، اطناب ممّل باشد، امّا ناگزير به اشاره هستيم كه