كوچكترين حركت در جابهجا شدن عناصر قصه، سطحى و شعارى بودنش، آن را افشا مىكند و همين مىتواند مانع ساخته شدن و آفرينش يك اثر عميق هنر داستانى باشد. به همين دليل نيز عدهاى معتقدند ساخته شدن رمانها و قصههاى خوب جنگ، بعد از جنگ مورد انتظار است، زيرا زمان براى پديد آمدن و رسيدن ميوۀ خوب درخت رمان و قصه، از شرطهاى لازم است. اينك، خواننده و نويسنده، هردو، وقت دارند. قصه علاوه بر دل، از ذهن نويسنده و خواننده بيشتر سود مىجويد و اين نيازمند زمان است؛ زمانى كه در دوران دفاع مقدّس وجود نداشت و ذهنها و دستها و حوصلۀ ملت ما در آن روزها، جز به جنگ به هيچ چيز ديگرى نمىتوانست بينديشد و به همين دليل، آن روزها، شعر با فشردگى، كوتاهى و تأثير مستقيم بر دل، رسالت سنگينى داشت و با ارائۀ نمونههاى خوبى، در اداى اين دين تلاش كرد.
2. داستان دفاع مقدّس از نظر نويسندگان
با اين اميد كه بعد از اين داستان و قصه بتواند در ادامۀ ياد و فرهنگ دفاع مقدّس به اداى واقعى و هنرمندانه دين خود نائل شود، نقلقولهايى از اهل قلم را در بارۀ نقش ادبيات داستانى در دوران دفاع مقدّس با هم مرور مىكنيم. نخستين نمونه را از آقاى سيد مهدى شجاعى، از نويسندگان انقلاب اسلامى و جنگ، شروع مىكنيم كه بيش از همه سخت گرفته است. وى در مقالهاى كه تحت عنوان «رابطۀ تعاملى ادبيات داستانى و جنگ» براى سمينار بررسى رمان جنگ نوشته است، از تأثير ادبيات داستانى بر دفاع مقدس سؤال مىكند و اينگونه پاسخ مىدهد:
دوست داشتم بگويم عموم رزمندگان را داستانهاى نويسندگان راهى جبهه كرده است، دوست داشتم بگويم دانشآموزان دبيرستانى با خواندن داستانها و رمانهاى جنگى، مثل گلوله از خشاب خانههايشان كنده مىشدند و راهى جبهه