در واقع، يا سينماگرهاى مؤمن و بسيجى و جنگديدۀ ما در كار سينما جوان و تازهكار بودند و يا سينماگران حرفهاى ما از جنگ و بسيج و ايمان و اعتقاد و باورهاى آنها چيزى نمىدانستند. البته فيلمهاى پرحادثهاى مانند «عقابها» بىتأثير نبودند، امّا تأثير آنها از مدلهاى درجۀ يك آمريكايشان فراتر نمىرفت. اين سينما كه در آن روح حماسى در سطحى بسيار نازل و درگير با داستانهاى كليشهاى جريان دارد، براى جلب تماشاگر از جنگ و تبديل انسانها به قهرمانهايى كه بر همۀ مشكلات پيروز مىشوند، سود مىجويد. سينمايى كه در آنها انسانهايى درشت با سينههايى ستبر و چهرههايى خشن و سخت بهتنهايى بر لشكرى از دشمن پيروز مىشوند، هيچگاه نمىتواند تصويرگر تأثير دلهاى پر از ايمان بر جثههاى نحيف و لاغر و قدرتمند انسانها باشد. چنين سينمايى توان درك و فهم اين مسائل را ندارد و نمىتواند آنها را به تصوير بكشد؛ اين سينما در ظواهر سير مىكند، در حالى كه جنگ ما به باطن رزمندگان وابسته بود، در باطن آنها سير مىكرد و نيروهايى از درون، از دلهاى پر از نور و معنويت آنها فوران مىكرد و آنها را به استقامت و پيروزى و جنگ و فتح يا شهات وامىداشت. در نتيجه، اگر فيلمهايى هم موفق شدند در خدمت جنگ و اهداف و مسائل آن باشند، از تعداد انگشتان يك دست هم فراتر نرفتند.
2-3. سينماى مستند
سينما در بعدى ديگر در خدمت تنگاتنگ دفاع مقدّس قرار گرفت. در واقع، آن روى سكّه، سينماى مستند بود. سيماى جمهورى اسلامى تهيه و پخش فيلمهاى مستند را به عهده داشت و اين فيلمها چه در سطح مطلوب هنرى خود و چه در سطح نازل خود كه فقط اطلاعرسانى را دنبال مىكردند، طيف