responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : مقالات المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 856

فَصَرَعَهُ با آن تير او را از روىِ اسب بر روىِ زمين انداخت. فَناداهُ يا ابَتاه عَلَيْكَ منى السَّلام (گريه حضار و مقام رهبرى) صداى جوان بلند شد كه پدر خداحافظ! هذا جَدّى يَقرَءُكَ السَّلام و يَقول لك عَجِّلِ القُدومَ علينا.
همين يك كلمه را على‌اكبر بر زبان جارى كرد ثُمَّ شَهِقَ شَهْقَةً فَمات بعد آهى كشيد يا فريادى كشيد و جان از بدنش بيرون رفت.
فَجاءَ الْحُسَيْنٌ (ع) امام حسين تا صداىِ فرزند را شنيد، آمد به طرف ميدانِ جنگ، آنجايى كه جوانش روى زمين افتاده است. حَتّى‌ وَقَفَ عَلَيْهِ ... آمد تا بالاىِ سر اين جوان رسيد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى‌ خَدِّهِ صورتش را روى صورت على‌اكبر گذاشت وَ قالَ قَتَلَ اللَّه قوماً قَتَلوكَ ما اجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّه حضرت شروع كردند اين كلمات را چند جمله‌اى نقل كردند. كه حضرت صورتشان را گذاشتند روىِ صورت على‌اكبر و اين كلمات را بنا كردند گفتن؛ قالَ الرّاوى راوى نقل مى‌كند: كسى كه اين قضايا را از نزديك به چشم خود ديده است و نقل كرده است مى‌گويد كه وَ خَرَجَتْ زينَبُ بِنْت عَلِى (ع) مى‌گويد: يك وقتى ديدم زينب (س) از خيمه خارج شد (گريه مقام رهبرى و حضّار) تَنادى‌ يا حَبيباه! يَابنَ اخاه! صدايش بلند شد اى عزيز من! اى برادر زاده من! وَ جاءَت فَأَكَبَّتْ عَلَيْه آمد خودش را انداخت روى پيكر بى‌جان على‌اكبر و جاء الحسين (ع) فَأَخَذَها وَ رَدَّها الَى النِّساء حضرت آمدند بازوىِ خواهرشان را گرفتند او را از روىِ جسد على‌اكبر بلند كردند، فرستادند پيش زنها. من يك مطلبى به ذهنم رسيد از اين عبارتِ ابن طاووس كه مى‌گويد: فَاكَبَّت عَلَيْهِ يعنى زينب كه آمد، آنكه در اين جمله ابن طاووس هست و در اخبارِ صحيحى هم نقل كردند، امام حسين (ع) را نمى‌گويد كه خودش را روىِ بدن على‌اكبر (ع) انداخت، بلكه امام حسين (ع) فقط صورتش را روىِ صورتِ جوانش گذاشت. امّا آن كسى كه خودش را روىِ بدن على‌اكبر (ع) از روىِ بى‌تابى انداخت، او حضرت زينبِ كبرى (س) هست. من به نظرم رسيد كه خُب اين زينب بزرگوار (ع)، اين عمّه سادات، اين عقيله بنى‌هاشم، دو تا جوانِ خودش هم در كربلا شهيد شدند؛ دو پسرِ خودش، دو تا على‌اكبرِ خودش هم شهيد شدند يكى عون و يكى محمّد. بنده در هيچ كتابى، در هيچ مقتلى نديدم كه وقتى پسرهاى زينب كبرى (س) به شهادت رسيدند زينب كبرى (س) عكس‌العملى نشان داده باشد. مثلِ اينكه فرياد كشيده باشد، صدايى بلند كرده باشد، گريه بلندى كرده باشد، يا خودش را روى بدنِ اينها انداخته باشد. اين مادرهاى شهداى زمان ما حقيقتاً نسخه زينب (س) را دارند عمل مى‌كنند و پياده مى‌كنند. بنده نديدم يا كمتر ديدم، مادرى را، مادرِ دو شهيد، مادر يك شهيد، مادرِ سه شهيد كه وقتى انسان او را مى‌بيند احساس ضعف و عجز در او بكند. مادرها واقعاً شيرزنانى هستند كه انسان مى‌بيند. اين زينبِ كبرى (ع) نسخه اصلىِ اين رفتارِ مادرانِ شهداى ماست.
دو پسرِ جوانش، عون و محمّد شهيد شدند و حضرت زينب (س) عكس‌العملى نشان‌


اسم الکتاب : مقالات المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 856
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست