responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 915

 

بَرخُوار و مِیْمه ، شهرستان (جمعیت طبق آمار 1375 ش ، 017 ، 221 تن ). در مرکز و مغرب استان اصفهان مشتمل بر دو بخش برخوار مرکزی و میمه است . برخوار مرکزی سه دهستان ، به نامهای برخوار شرقی و برخوار غربی و مورچه خورت * ، و شش شهر به نامهای دولت آباد، حبیب آباد، گز * ، دستگرد، خُوَرزوق و شاهین شهر دارد. میمه دارای دو دهستانِ زَرکان و وَنداده و دو شهرِ میمه و وَزْوان است . شمال شهرستان کوهستانی است و کوه محمودآباد (ارتفاع بلندترین قله : 473 ، 2 متر)، در بخش برخوار قرار دارد. آبادیهای آن بیشتر در دشت واقع اند و آب آن از چاههای عمیق و قنات تأمین می شود. در دورة قاجاریه ، 112 رشته قنات داشته است (ارباب اصفهانی ، ص 300)، از پوشش گیاهی خاکشیر و درخت گز، از جانوران خرگوش ، گرگ ، روباه ، شغال ، و از پرندگان کبک و تیهو در آن یافت می شود. محصولات مهم آن گندم و جو و پنبه و یونجه و تره بار است . انار و انگور و هندوانه و خربزه در آن به عمل می آید. خربزة روستای گرگاب آن در ایران شهرت دارد. دامداری آن مهم است . کرباس بافی و ریسندگی و قالی بافی با نقشهای ترنج و لچک و افشان دارد. در گذشته ، در برخوار نوعی پارچه به نام کیش ، و کرباس بافته می شد (رزم آرا، ج 10، ص 36ـ37؛ کیهان ، ج 2، ص 425). از صنایع جدید کارخانه های آجرپزی و گچ پزی و آردسازی و نسّاجی و ساخت کیسة پلاستیک و پروفیل سازی دارد. در اراضی شهرستان مرغداری و دامداری صنعتی دایر شده است . راه اصلی تهران ـ قم ـ اصفهان از این شهرستان می گذرد. در این شهرستان ، در مناطق سین و گز آثار باستانی و تاریخی دیده می شود. که برجسته ترین آنها کاروانسرای شاه عباسی گز (جز) است . برخی از آبادیهای آن ، از جمله شهر جعفرآباد، در یورش افغانها ویران شده است (ارباب اصفهانی ،ص 303). در مهر 1369، شهرستان برخوار و میمه ، به مرکزیت شاهین شهر، از ادغام دو بخش نامبرده در استان اصفهان تشکیل شد ( روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، ص 3 ).

پیشینه . از تاریخچة میمه در پیش از اسلام اطلاعی نداریم ، اما برخوار شهری قدیمی است و نام آن را بُرخُوار نیز نوشته اند. به نوشتة یاقوت حموی (ج 4، ص 719) میمه پیش از مغول ولایتی از اصفهان شمرده می شده و آبادیهای فراوان داشته است .

نخستین بار در اوایل سدة سوم ، ابن خرداذبه (ص 20، 58) از رستاقهای اصفهان (مناطق روستایی ) از جمله برخوار نام برده و افزوده است که در سفر از اصفهان به سوی ری ، از یهودیه تا بَرخوار سه فرسنگ ، و از برخوار تا رباط وَزّ هفت فرسنگ راه است . به نوشتة ابن رسته (ص 153)، خسرو اول پس از رسیدن به پادشاهی ، چون مولدش اردستان اصفهان بود، در ضیاع آنجا، از جمله برخوار، برای هر یک از همدرسانش که هشتاد کودک بودند، کاخی ساخت که تا روزگار ابن رسته بر جا بود. ابن فقیه (ص 263) نیز برخوار را از رستاقهای اصفهان به شمار آورده است . به نوشتة ابن حوقل ، (ص 366)، در دورة او برخوار دارای صد ضیاع بود و آب آن از قنات تأمین می شد که برای کشت پنبه و کنجد و انواع غلات و تنباکو و جز آن به مصرف می رسید و در آنجا شتران فراوانی با شتربانان برای حمل بار حاضر بودند. در اوایل قرن هفتم ، یاقوت (ج 1، ص 294، 551)، برخوار را از نواحی اصفهان به شمار آورده و نوشته است که اصفهان چندین رستاق ، و رستاق برخوار چندین قریه دارد، ابوالفداء (ص 411) نیز در سدة هشتم ، برخوار را مشتمل بر چندین ده ضبط کرده است . حمدالله مستوفی (اوایل سدة هشتم ) دربارة برخوار نوشته است : «پنجم ناحیت برخوار است ، 32 پاره دیه است ، دیه جَز (=گز) معظم قُرای آن ؛ و این ناحیت را نیز آب از کاریز است ... و بدین ناحیت به دیه جَز، بهمن بن اسفندیار آتشخانه ای ساخته بود» (ص 51). ظاهراً حملات مغول و تیمور یکی از دلایل مهم کاهش قریه های برخوار پس از تمدن اسلامی بوده است . در 1012، شاه عباس اول ، در حرکت به آذربایجان ، به برخوار رفت و یک شب آنجا ماند (نوائی ، ج 2، ص 221ـ222).


منابع :
(1) ابن حوقل ، کتاب صورة الارض ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(2) ابن خرداذبه ، کتاب المسالک والممالک ، لیدن 1967؛
(3) ابن رسته ، کتاب الاعلاق النفیسة ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(4) ابن فقیه ، مختصر کتاب البلدان ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(5) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رینود ودیسلان ، پاریس 1840؛
(6) محمد مهدی بن محمدرضا ارباب اصفهانی ، نصف جهان فی تعریف الاصفهان ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1340 ش ؛
(7) ایران . وزارت دفاع . ادارة جغرافیایی ارتش ، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 71 : اصفهان ، تهران 1367 ش ؛
(8) ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی . دفتر تقسیمات کشوری ، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1376 ش ؛
(9) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، کتاب نزهة القلوب ، چاپ گی لسترنج ، تهران 1362 ش ؛
(10) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها) ، ج 10: استان دهم (اصفهان ) ، تهران 1355 ش ؛
(11) روزنامة رسمی جمهوری اسلامی ایران ، 14 مهر 1369؛
(12) مسعود کیهان ، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311 ش ؛
(13) عبدالحسین نوائی ، شاه عباس : مجموعة اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشتهای تفصیلی ، تهران 1366 ش ؛
(14) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.

/ خسرو خسروی /



NN NN برخوردارِ تُرکمان ، میرزابرخورداربن محمود ترکمان فراهی ، نویسنده ، شاعر و منشی دورة صفوی. تاریخ تولد و مرگ او روشن نیست ، تنها اطلاعات ما از او برگرفته از دیباچة کتاب محبوب القلوب است که درآن شرح حال خود را به دست داده است .

او در فراه زاده شد و در همانجا به فراگیری ادب و دانش پرداخت و در جوانی به نویسندگی و شاعری روی آورد. سپس به مرو شاهجان * رفت و دو سال نزد اصلان خان ، حاکم آنجا، به سر برد. چندی بعد به اصفهان رفت و منشی حسن قلی خان قورچی باشی شاملو شد. در اصفهان به محافل ادبی راه یافت و به تدوین مجموعة داستانهای «رعنا و زیبا» پرداخت . بعدها با تشویق اهل ادب ، داستانهای جدیدی به این مجموعه افزود و آنها را تقسیم بندی محتوایی کرد و محفل آرا نامید (فراهی ، ص 7ـ11؛
صفا، ج 5، بخش 3، ص 1802).

برخوردار چندی بعد به فراه بازگشت و مدتی به منشیگری پرداخت ، آنگاه به هرات و مشهد و سرانجام به اُلکای «دُرون » ـ از توابع در گز ـ رفت (فراهی ، ص 11ـ12). و ملازم منوچهرخان قَرَچغای شد که در 1035 ـ سی و نهمین سال سلطنت شاه عباس ـ به حکومت خراسان رسیده بود (اسکندر منشی ، ج 3، ص 1040). بنابراین گفتة برخی که او را از منشیان سدة دوازدهم دانسته اند، صحیح نیست ( رجوع کنید به صفا، همانجا).

در یورش کردهای چَمِشْکَزَک به قلعة درون ، کتاب محفل آرای برخوردار ترکمان غارت شد (فراهی ، ص 18ـ19). او پس از چندی در خبوشان (قوچان کنونی ) آن را بازنگاری کرد و محبوب القلوب نامید (همان ، ص 20). این کتاب در یک مقدمه ، پنج باب و خاتمه تنظیم شده (همان ، ص 21) و به مناسبت حکایات «شمسه و قهقهه »، در باب دوم ، به شمسه و قهقهه نیز شهرت یافته است . نثر کتاب محبوب القلوب مصنوع و دشوار است ، اما در روایت داستانها سخن نویسنده شیرینی دیگری می یابد و روانتر می شود ( رجوع کنید به صفا، ج 5، بخش 3، ص 1803). این کتاب بارها در بمبئی و تهران چاپ شده و آخرین بار در 1337 ش در تهران منتشر شده است (مشار، ج 2، ستون 2943).

افزون بر محبوب القلوب ، کتاب تاریخی احسن السیر ، منسوب به اوست که در فاصلة سالهای 930 یا 937 نگاشته شده است ( ایرانیکا ، ذیل «برخوردار ترکمان »). به گفتة استوری (ج 1، بخش 1، ص 535) به نقل از ویلیامز این اثر ظاهراً در چهار جلد تألیف شده بوده که تنها جلد چهارم آن در دست است و رویدادهای سلطنت شاه اسماعیل و بابر پادشاه را دربر می گیرد و نویسنده آن را به شاه اسماعیل صفوی تقدیم کرده است .

زمان تألیف احسن السیر (930ـ937) و تحریر مجدد محبوب القلوب پس از 1035 (فراهی ، ص 20ـ21) نشان می دهد که فاصلة نگارش این دو کتاب حدود یکصد سال است ؛
ازینرو در صحت ادعای استوری باید تردید کرد؛
بویژه آنکه برخوردار ترکمان ، خود از آن یاد نکرده است .

میرزا برخوردار شعر نیز می سروده و از او اشعاری ، با تخلّص «ممتاز»، به صورت پراکنده در میان داستانهای محبوب القلوب آمده است .


منابع :
(15) اسکندرمنشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، تهران 1350 ش ؛
(16) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، ج 5، تهران 1370 ش ؛
(17) برخورداربن محمود فراهی ، محبوب القلوب ، تهران ( 1337 ش ) ؛
(18) خانبابامشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی ، تهران 1350ـ1355 ش ؛


(19) Encyclopaedia Iranica, s.v. "Bark § ¢ orda ¦ r Torkma ¦ n", (by R. D.Mc Chesney);
(20) Charles Ambrose Storey, Persian literature: a biobibliographical survey, vol. I, Londo n 1970.

/ مهین فهیمی /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 915
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست