بَرانِس ، طایفه ای که با طایفة بُتْر، قوم بربر * را تشکیل می دهد. این کلمه صورت جمع نام سَلَف مشترک آنها، بُرنُس است (برای ریشة احتمالی این نام رجوع کنید به بُتْر * ).
به گفتة ابن خلدون ، برانس شامل پنج ( هفت ؟ ) قوم بزرگ است : اَوْرَبَه * ، عَجیسَه ، اَزداجه ( ازداحه ؟ ) ، مَصموده * - غُماره * ، کُتامه * - زَواوه ، صَنهاجه * و هَواّره * . اما در تعلق سه گروه اخیر به برانس ، اختلاف است ؛ برخی آنها را اَخلاف حِمیَر و بنابراین غیر بربر می دانند. دربارة آنها و مصموده در اینجا بحث نمی شود.
قدیمترین زاد بوم طایفة برانس در حقیقت جبال اوراس * ، استان شمالی قسطنطنیه و دوکَبیلیه ( بلادالقبائل ) است که به عنوان ساکنان کوه نشین در آنجا می زیستند. هنگام اولین حملة اعراب ، در ربع نخست سدة اول هجری ، اورَبة پیرو کسیلة * معروف ، پس از شکست و مرگ رهبرشان بناچار اوراس را ترک کردند و به شمال مراکش رفتند و آنجا ( در ناحیه ای ) از جبال زَرهون تا رودخانة وَرْقَه ساکن شدند؛ امروزه ممکن است با نامهای برخی از طوایف کهن در طول سواحل این رودخانه برخورد کرد: لُجایه ، مَزیات (مزیاتَه ) و رَغیوَه ( رغیوثه ؟ ) . نقشی که آنها در مناسبات با ادریس اول * داشتند معروف است .
دربارة اوضاعی که موجب شد برخی از برانسیها به شمال تازه * بروند و در آنجا ساکن شوند، اطلاعی در دست نیست . در هر حال البَکْری ، به برخی از برانس و اوربه در گفتگو از امپراتوری نُکور * اشاره کرده است . در طایفة فعلی (به زبان محلّی : البرانص ؛ صفت نسبی آن : البَرنوصی )، که شامل گروهی فرعی به نام وَربَه است ، پذیرایی امیر اوربه از ادریس اول (در وَلیلَه )، به یاد مانده است و حتی بقایای کاخ او در آنجا نشان داده می شود.
برانس - اوربه در لشکرهایی که از مراکش برای فتح شبه جزیرة ایبری فرستاده شد، شرکت کردند؛ برخی از آنها در آنجا مستقر شدند و نام خود را به جَبَل البرانس (اکنون سیرا دِ آلمادِن در شمال قُرطُبه ) دادند.
برخی از برانس (از شمال تازه )، جزو نیروهای ریف * بودند که طنجه را گرفتند (1096/1684). روستایی در فحصِ طنجه نیز برانس نام دارد.
دربارة علل استقرار برانسِ ازداجه (و مِسِطّاسه ) در منطقة اُران ، اطلاعی در دست نیست ؛ برخی از مسطاسه ( مسطاطه ؟ ) هنوز در منطقة بادِس * زندگی می کنند. دربارة کتامة مراکش نیز به همان اندازه بی اطلاعیم .
منابع : (1) عبدالله بن عبدالعزیز بکری ، کتاب المغرب فی ذکر بلاد افریقیة و المغرب ؛
(2) G. S. Colin, "Le parler arabe du Nord de la rإgion de Taza", BIFAO , xv â â â (1920), 33; idem, Sayyid i ¦ Ah ¤ mad