responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 744

 

بدرالمعتضدی ، ابوالنجم ، امیرالامرای خلیفه معتضد (حک : 279-289) و پسر یکی از موالی متوکّل ، که ضبط نام او (خُرّ یا خَیْر ؟) به طور قطع و یقین معلوم نیست . در آغاز میرآخورِ خلیفه مُوَفَّق بود و از همان زمان توجه معتضد، خلیفة بعدی ، را جلب کرد. معتضد، در دوره ای که به دنبال مرگ موفق (صفر 278) هنوز نایب خلیفه بود، شرطگی بغداد را به او سپرد و چون بر مسند خلافت دست یافت ، او را فرمانده کل قوا کرد. بدر چندین بار به نواحی مختلف (فارس ، جزیره ، عراق و غیره ) لشکر کشید تا قدرت نظامی دولت را، که قرمطیان * متزلزل کرده بودند، دوباره مستقر سازد. بعلاوه ، در امور سیاسی تأثیر بسیار مهمی داشت ، زیرا با تسلط کامل برخلیفه ، اقتدار مطلق به دست آورده بود و در تمام امور مداخله و اعمال نظر می کرد. بدر یکی از دختران خود را به عقد پسر معتضد، که بعد به نام مقتدر به خلافت رسید، درآورد و بدین ترتیب بر نفوذ خود افزود. او اجازه داشت که با کنیه خطاب شود، و شعرا، مخصوصاً ابوبکر صولی ، در مدایحی که برای خلیفه می سرودند، نام او را نیز ذکر می کردند. همچنین به سبب وضع استثناییش لقبِ «المعتضدی » یافت ، و با این عنوان ، از چندین همنام دیگر خود متمایز شد.

در 288، به نفع قاسم بن عبیداللّه (رجوع کنید به سلیمان بن وهب * ) مداخله کرد و قاسم به وساطت او وزیر شد، اما چنانکه باید از بدر قدردانی نکرد. در واقع ، بدر از شرکت در توطئة او بر ضد پسران معتضد سر باز زد و ازینرو قاسم ، از ترس افشای توطئه ، بلافاصله پس از جلوس مکتفی (حک : 289-295) ترتیبی داد تا حیثیت بدر در نظر خلیفه لکّه دار شود و احتمالاً از عداوت دیگر امرا نسبت به او نیز استفاده کرد. بدر به واسط گریخت ، اما او را امان دادند و خواستند که به بغداد باز گردد. در حین بازگشت ، در نواحی دجله ، در ارتفاعات مدائن ، عمّال قاسم به او حمله کردند و، در حالی که مشغول ادای نماز بود، سرش را بریدند و برای مکتفی فرستادند (6 رمضان 289). بعدها خانواده اش تن او را، که در محل قتل باقی مانده بود، به مکه بردند و دفن کردند. شعرا قتلِ بدر را تقبیح کردند و به خلیفه نسبت دادند که گویا با دیدن سرِ این سردارِ مقتدر که خود به هنگام جلوس در حق او اکرام کرده بود، نفس راحتی کشیده بوده است ، اما برعکس ، چه بسا وزیر خود را به سبب این اقدام سرزنش کرده باشد.


منابع :
(1) ابن ابّار، اعتاب الکتّاب ، ش 49، 50، 52 ؛
(2) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، چاپ ترنبرگ ، لیدن 1851ـ1876، ج 7، ص 170ـ171، 357ـ359؛
(3) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، چاپ پوپر، برکلی 1908ـ1936، ج 3، ص 129؛
(4) ( ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، بیروت 1412/1992، ج 13، ص 8-10 ) ؛
(5) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، قاهره 1350-1351، ج 2، ص 201؛
(6) محسن بن علی تنوخی ، نشوارالمحاضرة ، قاهره 1392/1972، ج 1، ص 172، 316ـ317، ج 5، ص 110، ج 8 ، ص 114؛
(7) محمدبن هلال صابی ، الهفوات النادرة ، چاپ صالح اشتر، دمشق 1387/1967، ص 206؛
(8) هلال بن مُحَسِّن صابی ، رسوم دارالخلافة ، چاپ میخائیل عواد، بغداد 1383/1964، ص 94؛
(9) همو، الوزراء او تحفة الامراء ، قاهره 1958، جاهای متعدد؛
(10) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل والملوک ، چاپ دخویه ... ( و دیگران ) ، لیدن 1879ـ1901، ج 3، ص 2209ـ2215 و فهرست ؛
(11) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب و معادن الجوهر ، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل ، پاریس 1861ـ1877، ج 8 ، ص 114، 216 به بعد و فهرست ؛


D. Sourdel, Le Vizirat Abbasside , 1959-1960

(12) (فهرست و کتابنامة مندرج در آن ).

/ پلا ( د.اسلام ) /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 744
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست