responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7288

نورالدین صابونی، ، نورالدین صابونی، ابوبكر احمدبن محمودبن ابی‌بكر صابونی بخاری، از عالمان پرنفوذ حنفی ماتریدی در قرن ششم.

دربارۀ زندگی صابونی، همچون زندگی بسیاری دیگر از عالمان حنفی، اطلاع چندانی وجود ندارد و به رغم اهمیت فراوان وی در نگاه حنفیان، شرح حال نویسان حنفی فقط فهرست آثار، نام یکی از شاگردان، تاریخ درگذشت و محل دفن او را ذکر کرده‌اند. از تاریخ تولد او اطلاعی نیست. به نوشتۀ زرکلی (ذیلِ «الصابونی، احمد بن محمود»)، ولادت و وفات او در بخارا بوده است. فخررازی در کتاب مناظرات فخرالدین الرازی فی بلاد ماوراء النهر، از مناظرۀ خود با صابونی در بخارا خبر داده است. طبق این گزارش، صابونی در هنگام حضور فخر رازی در بخارا، به تازگی از سفر مکه بازگشته بود و روی منبر در حضور جمعیتی انبوه، که شمار فراوانی از اهل خراسان و عراق نیز در‌ میان آنان بودند، گفت که در سفر از بخارا تا مکه و در بازگشت ، چشمم به کسی نخورد که شایستۀ نام انسان باشد، زیرا آنان در نهایت دوری از فهم و درک بودند. این سخن، خراسانیان و عراقیان را آزرده کرد و آنان نزد فخر رازی رفتند و گفتند که وی اهل خراسان و اهل عراق را نادان و کم فهم خوانده است. در این اثنا، صابونی به دیدار فخر رازی رفت و این دو شخصیت برجستۀ اشعری و ماتریدی، دربارۀ رؤیت الهی مناظره‌ کردند، که به شکست صابونی انجامید. پس از چند روز، فخر به دیدار صابونی رفت و با هم بر سر تکوین و مکوّن(یکی از مباحث مهم در کلام ماتریدیه٭ ) مناظره کردند (رجوع کنید به نسفی، ج 1، ص 307ـ308)، که بازهم به شکست صابونی انجامید. برادر صابونی، پس از مناظرۀ دوم، فخر رازی را به خانۀ خود دعوت می‌کند و در آنجا نیز میان فخر و صابونی مناظره‌ای درمی گیرد دربارۀ صفت بقاء و اینکه آیا بقا صفتی غیر از اصل وجود امر باقی است یا عین آن. این بار نیز صابونی شکست می خورد و سر انجام، در حضور فخر رازی به عجز خود در علم کلام اعتراف می کند و از وی می خواهد که بیش از این در آشکار ساختن قصورات وی نکوشد(رجوع کنید به فخر رازی، ص 14ـ24).

شرح حال‌نویس حنفی از استادان صابونی و مدارج تحصیلی او سخنی به میان نیاورده‌اند. تنها فخر رازی در پایان گزارش مناظرۀ سوم، از صابونی نقل کرده که گفته است که من كتاب تبصرة الادلة ابومعین نسفی* را خوانده و بر آن بودم كه در تحقیق و تدقیق، چیزی بیش از این كتاب یافته نمی‌شود (فخر رازی، ص 23). از این سخن می‌توان دریافت که یکی از منابع مهم وی، همین کتاب بوده است. بلقاسم الغالی (ص 31) از این سخن صابونی چنین استنباط كرده كه وی از شاگردان ابومعین نسفی بوده است.

به نظر می‌رسد صابونی شاگردان و ارادتمندان بسیاری داشته است؛ از تعبیر خود وی در مقدمۀ البدایة (التمس منی بعض اصحابی ...) نیز می توان به این مطلب پی‌برد. اما در منابع فقط از یکی از شاگردان او، شمس الائمه محمد بن عبدالستار کردری (متوفی 642)، نام برده‌ شده است (قرشی، ج 1، ص 328 و ج3، ص 228ـ230؛ ابن قطلوبغا، ص 260؛ حاجی خلیفه، ج 5، ص 74،ذیل« احمد بن محمود» ؛ لكنوی، ص 42؛ طاش كبری‌زاده، ص 103؛ بغدادی، ج1، ص 87؛ تمیمی داری، ج 2، ص 102؛ كحاله، ج 1، ص 304؛ جلالی، ص 87ـ88، 90ـ91).

صابونی در 16 صفر 580 در بخارا درگذشت و در مقبرۀ قضات سبعه در همین شهر به خاك سپرده شد( همانجاها).

از گزارش مناظرات فخر رازی می‌توان دریافت که صابونی در عصر خود مقام علمی والایی داشته و مهم‌ترین متکلم و اصولی حنفیان در بخارا به شمار می‌آمده ، چنانکه فخر رازی در معرفی وی نوشته است که در بخارا مردی بود که به وی «نورصابونی» می‌گفتند و او گمان می‌کرد متکلم آن قوم و اصولی ایشان است (ص 14). فخر رازی در ماوراء النهر چهار مناظره در مسائل کلامی داشته که سه مناظره از آنها با صابونی بوده و فقط از صابونی نام برده و از بقیۀ متکلمانی که در ماوراء النهر با آنان مناظره داشته ، نام نبرده است. این دو امر می‌رساند كه صابونی در علم كلام جایگاهی عظیم داشته و از مشاهیر عالمان عصر خود در ماوراء النهر بوده است (البدایة، مقدمۀ فتح¬الله خلیف، ص 9ـ10). با این حال، رازی در هر سه مناظره، خود را برنده و صابونی را بسیار ضعیف و در سطح پایین علمی معرفی کرده و افزوده که وی تحصیل علم را از نو آغاز کند (فخر رازی، ص 17، 20 ، 24). اما همان گونه که فتح¬الله خلیف یادآور شده است، نمی‌توان به این بخش از سخنان رازی چندان اعتماد کرد، زیرا وی در گزارش مناظرات خود، دیگران را تحقیر کرده و خود را برتر نشان داده است. در حالی که می‌دانیم رازی شخصیت برجسته‌ای بوده است، حقیقتاً مشخص نیست که رقیبان وی به آن اندازه که وی آنان را محقر نشان داده است ، ضعیف بوده اند یا خیر(رجوع کنید به البدایة، مقدمۀ فتح¬الله خلیف، ص 10؛ خلیف ، ص 20-21).

ظاهراً مهم‌ترین دانشی که صابونی بر آن تسلط داشته، علم کلام بوده است. اگرچه طبق گزارش فخر رازی (ص 14)، وی متکلم و اصولی بوده است. در اینکه اندیشۀ اصولی وی چگونه بوده و کتابی نیز در این زمینه داشته است یا خیر، سندی در دست نیست، اما در کلام مهارت داشته و در این باره سه کتاب نوشته است( رجوع کنید به ادامۀ مقاله).

صابونی پیرو مکتب کلامی ماتریدیه بوده است. چنانکه در گزارش فخر رازی نیز آمده، وی کتاب تبصرة الادلة ابومعین نسفی را، که اثری بسیار مهم در کلام ماتریدی است (رجوع کنید به جلالی، ص 82)، خوانده و اندیشه اش مطابق آن کتاب شکل گرفته بوده است. این موضوع که او پیرو مکتب ماتریدیه بوده، در کتاب البدایة وی نمایان است. اولاً وی این کتاب را، همانند بسیاری دیگر از نویسندگان ماتریدی که پس از ابومعین نسفی ظهور کرده‌اند، با نظم و ترتیبی شبیه به تبصرة الادلة نظام داده که در واقع، سبک ویژۀ نویسندگان ماتریدی مذهب است. ثانیاً در بسیاری از جاهای کتاب، از ابومنصور ماتریدی٭ با عباراتی احترام‌آمیز یاد کرده است( برای نمونه، رجوع کنید به ص66، 75، 95، 106). همچنین از ابومنصور ماتریدی با عبارت «رئیس اهل سنت و جماعت» یاد کرده (ص 66)، که نشان دهندۀ پایبندی و ارادت وی به ماتریدی و ماتریدیه است. از همه مهم‌تر اینکه وی در این کتاب، در موضع گیریهایش با ماتریدیان هم رأی است و واژگان اختصاصی کلامی آنان را به کار برده است (رجوع کنید به البدایة، به ویژه مقدمۀ فتح الله خلیف، ص 15 به بعد).

آثار صابونی عبارت¬اند از: المغنی فی الكلام؛ الكفایة فی الهدایة فی اصول الدین؛ و البدایة من الكفایة فی الهدایة فی اصول الدین، که در واقع، تلخیصی از الکفایة است و این تلخیص را خود صابونی، به درخواست برخی اصحابش، انجام داده است (البدایة، ص 29). از این کتاب دو نسخۀ خطی، یکی در آلمان و دیگری دراسپانیا، موجود است. فتح الله خلیف البدایة آن را تصحیح و چاپ کرده است.


منابع :
(1) ابن قطلوبغا، قاسم، تاج التراجم فی من صنف من الحنفیة، چاپ ابراهیم صالح، بیروت و دمشق 1412؛
(2) بغدادی، اسماعیل باشا، هدیة العارفین: اسماء المؤلفین و آثار المصنفین، استانبول 1951؛
(3) تمیمی داری، تقی‌الدین، طبقات السنیة فی تراجم الحنفیة، چاپ عبدالفتاح محمد الحلو، ریاض 1403؛
(4) جلالی، سیدلطف‌الله، تاریخ و عقاید ماتریدیه، قم 1386؛
(5) حاجی‌خلیفه، مصطفی بن عبدالله الرومی الحنفی معروف به ملا كاتب جلبی حاجی خلیفه، كشف‌الظنون عن اسامی الكتب والفنون، بیروت 1419؛
(6) زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، چاپ هشتم، 1989؛
(7) صابونی، احمد بن محمود، البدایة من الكفایة فی الهدایة فی اصول الدین، چاپ دكتر فتح الله خلیف، اسكندریۀ مصر 1969؛
(8) طاش كبری‌زاده، احمدبن مصطفی، طبقات الفقهاء، چاپِ حاج احمد نیله، موصل عراق، 1934؛
(9) الغالی، بلقاسم بن حسن، ابومنصور الماتریدی حیاته و آرائه العقدیة، تونس 1989؛
(10) فخر رازی، مناظرات فخر الدین الرازی فی بلاد ماوراء النهر، چاپِ الدکتور فتح الله خلیف، بیروت 1966؛
(11) قرشی، عبدالقادر، الجواهرالمضیة فی طبقات الحنفیة، چاپ الدكتور عبدالفتاح محمد الحلو، ریاض، چاپ دوم،1413؛
(12) کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت 1414؛
(13) لكنوی، محمد عبدالحی ، الفوائدالبهیة فی تراجم الحنفیة (به ضمیمه التعلیقات السنیة علی الفوائد البهیة)، چاپ محمد بدرالدین النعسانی، بیروت، [بی‌تا]؛
(14) نسفی، ابومعین میمون بن محمد، تبصرة الأدلة فی اصول ‌الدین علی طریقة الامام ابی‌منصور الماتریدی، چاپِ كلود سلامه، دمشق 1990؛
(15) Khuleif, Fathullah, A Study on Fakhr al-Din al-Razi and His Controversies in Transoxiana, Dar El-Machreq Editeurs, Beyrouth 1966.


/سیدلطف¬الله جلالی /

تاریخ انتشار اینترنتی:



1392/03/05

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7288
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست