ضَحّاکبن مَخْلَد ، عالم و محدّث بصری قرن دوم و سوم. ابوعاصم ضحاکبن مخلد بصری از موالیبنی شیبان یا از تیرۀ بنی شیبان بوده است (رجوع کنید به ابنحبان، ج6، ص483؛ ابنعساکر، ج24، ص359، 361). چون ابنعساکر (ج24، ص366) دربارۀ غیر فصیح بودن او خبری آورده، وی نباید عرب تبار باشد و نسبت او به بنیشیبان از طریق پیوند ولاء صحیحتر است. با این حال، برای او در انتساب به ثعلبةبن شیبان، سلسله نسبی ذکر شده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص356؛ مزی، ج13، ص281). مادرش ازبنی زبیر بود (ابنعساکر، ج24، ص359). به نوشتۀ خلیفهبن خیاط (ص278)، وی در 121 به دنیا آمده (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص359)، هر چند خود او زمان تولدش را ربیعالاول 122 ذکر کرده است، که به نظر میرسد صحیحتر باشد (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص358، 361).
ابوعاصم شوخ طبع بود و چون بینی بزرگی داشت و لباس ابریشمی و زیبا می پوشید، به نبیل ملقب شد (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص362؛ مزی، ج13، ص287). همچنین گفته اند زمانی فیلی به بصره آورده و مردم برای دیدن آن رفته بودند، اما ضحاکبن مخلد، که علاقۀ شدیدی به ابنجریج داشت، نرفت و چون ابنجریج سبب نرفتن او را پرسید، گفت که ترجیح می دهد به ابنجریح بنگرد و ابنجریج نیز او را نبیل خواند (مزی، ج13، ص287؛ ذهبی، ج9، ص482؛ برای اقوال دیگر دربارۀ علت شهرت او به نبیل رجوع کنید به مزی، همانجا؛ ذهبی، همان، ص483).
دربارۀ زندگی او اطلاع چندانی نیست، جز آنکه به تجارت ابریشم می پرداخته و در بصره سکونت داشته است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص359؛ ذهبی، ج9، ص480). وی از محدّثان برجستۀ بصری بوده و از کسان بسیاری حدیث نقل کرده است، که از آن جمله بوده اند: سفیان ثوری، شعبةبن حَجّاج، و امام صادق علیه السلام که از ایشان تنها یک حدیث شنیده (برای حدیث مذکور رجوع کنید به خلیلی، ج1، ص317؛ برای فهرست مشایخ حدیثی او رجوع کنید به خلیلی، ج2، ص519؛ ابنعساکر، ج24، ص356، 360؛ مزی، ج13، ص282ـ283). از ضحاک برجسته ترین محدّثان عصرش ( همچون احمدبن حنبل، احمدبن سعید دارمی، محمدبن اسماعیل بخاری) و کسان دیگری، حدیث نقل کردهاند، که نشان دهندۀ جایگاه بلند او در میان محدّثان و اهل حدیث عصرش است (برای فهرست راویان حدیث از وی رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص356؛ مزی، ج13، ص283ـ285).
اغلب رجالنویسان اهل سنّت وی را ثقه، ثبت، کثیرالحدیث، حافظ و شیخالمحدّثین خواندهاند (برای نمونه، رجوع کنید به ابنابی حاتم رازی، ج4، ص463؛ مزی، ج13، ص285ـ286). خلیلی (ج1، ص165،240، ج2، ص519) نیز از نظر زهد و علم و دیانت و اتقان و متفق¬علیه بودن وثاقت ضحاک در میان محدّثان، سخن گفته و نوشته که بخاری به شاگردی نزد وی افتخار میکرده است. با این همه، انتقاداتی نیز از او شده است (رجوع کنید به عقیلی، ج2، ص222ـ223). خرده گیری عقیلی به سبب موضع اهل رأی و تعصب ضحّاک دربارۀ ابوحنیفه بوده، که از دیدگاه اهل حدیث بی اشکال نبوده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص361ـ362). با این حال، جایگاه برجستۀ او در میان محدّثان عراق بهگونهای بوده که احمدبن حنبل افراد را برای سماع حدیث نزد او می فرستاده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص363؛ مزی، ج13، ص289). وی حدود هزار حدیث در حافظه داشته است (ابنعساکر، ج24، ص364؛ مزی، ج13، ص286- 287). ضحاک در فقه نیز متبحر بوده (رجوع کنید به ابنسعد، ج7، ص295؛ ابنعساکر، ج24، ص364) و روایتهای فقهی فراوانی از او در آثار کهن موجود است(رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص361). مزی (ج13، ص290ـ291) حدیثی را که نام ضحاک در سلسله سند آن بوده، به سندی عالی نقل کرده است ( نیز رجوع کنید به علو سند).
از میان رجال نویسان شیعی، شیخ طوسی (رجال، ص227) و نجاشی ( ص205) او را در شمار اصحاب و راویان امام صادق علیه السلام یاد کرده اند. نجاشی به عامّی (سنّی) بودن ضحاک اشاره نموده و گفته که ضحّاک مکتوبی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. مکتوبی که نجاشی به آن اشاره کرده در میان محدّثان امامی شهرت داشته و نجاشی (ص205) آن را به دو طریق،طریق محدّثان قم و عراق، نقل کرده است. تنها اشکال در نقل نجاشی آن است که نام پدر یا جدّ ضحاک را محمد ذکر کرده، که ظاهراً حاصل تصحیفی است که به دست کاتبان در نسخۀ کتاب نجاشی روی داده است (رجوع کنید به شوشتری، ج5، ص536؛ برای مواردی دیگر از تصحیف نام او در احادیث شیعه، رجوع کنید به شوشتری، ج5، ص537)، زیرا نام پدر ضحاک، مَخلد بوده و در سلسله نسبی که برای او ذکر شده است نیز نام محمد دیده نمی شود(رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص356).
دربارۀ تاریخ درگذشت او اختلاف اندکی در منابع وجود دارد (برای نمونه، رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص363، 367ـ368؛ مزی، ج13، ص288ـ289) و از میان آنها 14 ذیحجۀ 212 و در شهر بصره (ابنسعد، ج7، ص295؛ ابنحبان، ج6، ص484) از صحت و شهرت بیشتری برخوردار است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج24، ص361؛ که تاریخ اخیر را از قول ابوداود سجستانی نقل کرده است؛ ذهبی، ج9، ص483). نوادۀ ضحاک، ابو بکر احمدبن عمروبن ابی عاصم، از محدّثان نامور بوده است (ابنابی عاصم).
منابع : (1) عبدالرحمنبن محمد مشهور به ابنابی حاتم رازی، کتاب الجرح و التعدیل، بیروت 1371/1952؛ (2) محمدبن حبان مشهور به ابنحبان، کتاب الثقات، حیدرآباد دکن 1393/1973؛ (3) ابنسعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس (اختصارات)؛ (4) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/1995ـ2000؛ (5) خلیفةبن خیاط عصفری، تاریخ خلیفةبن خیاط العصفری، چاپ سهیل زکار،بیروت 1414/1993؛ (6) خلیلبن عبدالله خلیلی، کتاب الارشاد فی معرفه علماء الحدیث، چاپ محمد سعیدبن عمر ادریس، ریاض 1409/1989؛ (7) ذهبی، سیر اعلامالنبلاء؛ (8) محمدتقی شوشتری، قاموسالرجال،قم 1410ـ1424ق؛ (9) محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1415؛ (10) محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاءالکبیر، چاپ عبدالمعطی أمینقعلهجی، بیروت 1418/1998؛ (11) یوسفبن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ (12) احمدبن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.
/ علیاکبر رضایی/