responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7148

خفاجی ، خفاجى، احمدبن محمد، ملقب به شهاب الدين، اديب، قاضى و فقيه مصرى در قرن دهم و يازدهم. در برخى منابع نام وى محمود آمده است (رجوع کنید به خفاجى، 1273، ص 1؛ صديق حسن خان، ص 204). محبى (ج 1، ص 343) از معناى نسبت خفاجى اظهار بى اطلاعى كرده و بر اين باور است كه اين نسبت برگرفته از نام پدر وى است، اما به گفته برخى نسب وى به قبيله خفاجة* مى رسد (رجوع کنید به زركلى، ج 1، ص 238؛ وان دايك، ص 351؛ عبدالوهاب حموده، ص 292) كه در اطراف كوفه مى زيستند (رجوع کنید به سمعانى، ج 2، ص 386). واندايك (ص 106) نيز او را اندلسى خوانده است. محمد عبدالمنعم خفاجى (خفاجى، 2003ب، مقدمه، ص 3) پدر وى را از عالمان و بزرگان روزگار خويش معرفى كرده كه در روستاى سَرياقوس از روستاهاى منطقه خانقاه در اطراف قاهره سكونت داشته است (محبى، همانجا؛ وانديك، ص 351؛ عبدالوهاب حموده، همانجا). به گفته جرجىزيدان (ج 3، ص 286) خفاجى نيز در اين روستا به دنيا آمد. سال تولد خفاجى را 979 (رجوع کنید به كحاله، ج 2، ص 138؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه) يا 977 (خفاجى، 1967، ج 1، مقدمه عبدالفتاح محمد حلو، ص 4؛ همو، 1421، ج 1، مقدمه محمد عبدالقادر عطا، ص 10؛ زركلى، همانجا) دانستهاند. مدرس تبريزى (ج 2، ص 152) او را از عالمان حنفى مذهب معرفى كرده است. سيدعلى خان مدنى از عالمان سده يازدهم، در كتاب سلافةالعصر فى محاسن الشعراء بكل مصر (ص 412ـ419) شرح حال او را در زمره اديبان و شاعران بزرگ زمان خويش آورده و او را به نيكى ستوده است. محمد عبدالمنعم خفاجى (خفاجى، 2003ب، مقدمه، ص 9ـ10) نيز وسعت دانش خفاجى را به ويژه در حوزه ادبيات و بلاغت ستوده است. واندايك (ص 366) نيز خفاجى را در زمره مشهورترين نويسندگان قرن يازدهم در حوزه تاريخ دانسته است.

خفاجى شرح حال و نام بيشتر استادان خود را در كتاب خود، ريحانةالألِبّاء و زَهْرةالحياةالدنيا (1273، ص 361ـ367، درباره اين كتاب رجوع کنید به ادامه مقاله)، آورده است. او ادبيات عرب را نزد دايى اش، ابوبكر شنوانى (متوفى 1019) كه او را سيبويه زمان مىخواندند، فراگرفت و سپس با جديت بسيار دانشهاى ادبى روزگار و فقه حنفى و شافعى را در محضر استادان و مشايخ آن دوره آموخت و از علىبن غانم مقدسى و شيخ الاسلام شمس رَمْلى اجازه روايت گرفت (همانجا). مهمترين اجازهنامه حديثى خفاجى، از استادش، ابراهيم علقمى است كه با دو واسطه به جلال الدين سيوطى (متوفى 911) مىرسد (رجوع کنید به همو، 1421، ج 1، ص 12ـ13).

نكته قابل توجه در زندگى خفاجى، سفرهاى متعدد وى است. در نخستين سفر خود همراه پدرش به حج رفت و در حرمين شريفين در درس دانشمندان آن ديار از جمله على بن جاراللّه عصام حاضر شد (همو، 1273، ص 363؛ محبى؛ د.اسلام، همانجاها). خفاجى پس از بازگشت از اين سفر به قسطنطنيه رفت و در درس عالمان آن ديار شركت جست و حتى به فراگيرى رياضيات و كتابهاى اقليدس پرداخت (همانجاها). در آنجا وى عهده دار منصب قضاى منطقه روم ايلى شد و پس از مدتى به بالاترين درجه قضا نايل گرديد. در زمان حكومت سلطان مراد عثمانى، فضل خفاجى زبانزد شد و به منصب قضاى منطقه سِلانيك رسيد و پس از آن قاضى عسكر مصر شد (خفاجى، 1273، ص 363؛ محبى، ج 1، ص 333). وى در اين مقام چندان دوام نياورد و بر اثر دسيسه هاى نيرنگ بازان، از اين مقام عزل شد (د. اسلام، همانجا). خفاجى دوباره آهنگ قسطنطنيه كرد و در مسير، مدتى در دمشق درنگ كرد و مورد توجه و لطف عالمان و دانشمندان آن ديار قرار گرفت، تا آنجا كه در مدح وى قصايد متعددى سرودند (رجوع کنید به محبى، همانجا).

انتظارات و آرزوهاى خفاجى از سفر دوباره به قسطنطنيه برآورده نگشت (د. اسلام، همانجا) و حاكم شرع آن ديار، مولا يحيىبن زكريا، از او روىگردان شد و به تبعيد او به مصر فرمان داد (محبى، ج 1، ص 334). محبى (همانجا) اين امر را بهسبب انتقاداتى مىداند كه در ايام قضاوت خفاجى در سلانيك و مصر بر او وارد شده بود، ولى خود خفاجى (1273، همانجا) دليلش را انتقاد او از وضع آشفته علمى ـ اجتماعى قسطنطنيه نزد حاكم شرع و غلبه جاهلان دانسته است. خفاجى (1273، همانجا) معتقد بود پس از استادش، سعدالدينبن حسن و سه جانشين وى كه بسيار زود از دنيا رفتند، قسطنطنيه از علم و دانش تهى و دين بازيچه دست سخرهگران شد و دولتمداران حرمت عالمان را پاى نمىنهادند. پس از آن، وى مقامهاى بسيار تند خطاب به سران قسطنطنيه نوشت و مفاسد دولت عثمانى را در آن برشمرد (براى اطلاع از اين نامه رجوع کنید به همان، ص 363ـ367). افزون بر اين، خشم بيش از اندازه خفاجى از حاكمان دولت عثمانى در مقامه مفصّل المقامةالرومية آشكار است (براى آگاهى از متن اين مقامه مفصّل رجوع کنید به همان، ص 367ـ375). عبدالفتاح محمد حلو (همو، 1967، ج 1، مقدمه، ص 12) ضمن تأييد مفاسد حاكمان عثمانى، احتمال مىدهد اين واكنش، نخستين اعتراض شديد به مفاسد حاكم بر دستگاه عثمانى باشد.

بهرغم تبعيد خفاجى به مصر، به سبب اعتراف دولتيان به مقام علمى وى و نيز براى گذران زندگى، به عنوان يك قاضى معمولى در قاهره مشغول به كار شد (محبى؛ د. اسلام، همانجاها). به گفته محبى (همانجا) خفاجى پس از آن، باقىمانده عمر خويش را به تدريس و تأليف گذراند. احمدبن يحيى حموى، معروف به عسكرى (متوفى 1094)، عبدالقادربن عمر بغدادى، صاحب خزانةالأدب (متوفى 1093)، و فضلاللّهبن محباللّه محبى (متوفى 1092) از مهمترين شاگردان وى محسوب مىشوند (خفاجى، 1967، ج 1، همان مقدمه، ص 8). خفاجى در 1069 وفات يافت (محبى، ج 1، ص 343؛ واندايك، ص 351).

خفاجى بسيار تحت تأثير حريرى بود تا آنجا كه بعضى مقامات را به شيوه او انشا كرده و نمونهاى از آنها در ريحانة الألبّاء آمده است، همچون المقامة الرومية (رجوع کنید به خفاجى، 1273، ص 367)، مقامةالغربة (همان، ص 382)، المقامة الساسانية (همان، ص 389) و المقامة المغربية (همان، ص 398).

در منابع گوناگون، در مجموع به بيش از سى اثر وى، اعم از خطى و چاپى، اشاره شده است. ادنهوى (ص 416) آثار وى را مشهور دانسته است. از جمله آثار مهم خفاجى ريحانةالألِبّاء و زَهْرةالحياة الدنيا، تهذيب و مرتب شده اثر ترجمهنگارى وى، خَباياالزوايا فيما مِن الرجالِ من البقايا، است (محبى، ج 1، ص 334؛ خفاجى، 1967، ج 1، همان مقدمه، ص 13؛ نيز رجوع کنید به د.اسلام، همانجا؛ جرجى زيدان، ج 3، ص 287؛ قس مدرس تبريزى، ج 2، ص 152 كه به نام ديگر كتاب، يعنى ريحانةالألِبّاء و نُزْهةِالحياةالدنيا، نيز اشاره دارد). واندايك (ص 351، 393) علاوه بر نام مشهور كتاب در يكجا (ص 106) از آن با نام ريحانةالألبّاء فى طبقات الأدباء نيز ياد كرده است. شايد كتاب ديوان الأدب فى ذكر شعراء العرب كه محبى (ج 1، ص 333) در زمره آثار خفاجى ياد مىكند، همين كتاب ريحانةالألبّاء باشد؛ زيرا ديگران در ميان آثار خفاجى به كتاب ديوانالعرب اشارهاى نكردهاند. مؤلفْ شرححال اديبان و عالمان را براساس منطقه سكونتشان در شش بخش گنجانده است (واندايك، ص 351؛ خفاجى، 2003ب، همان مقدمه، ص 13؛ قس جرجى زيدان، همانجا كه از تقسيم كتاب به سه بخش سخن گفته است). او در اين اثر افزون بر شرح حال افراد، به شرح و نقد عبارات ايشان و توضيح مناطق و شهرهاى محل سكونت آنان نيز پرداخته است (د. اسلام، همانجا؛ عبدالوهاب حموده، ص 293). سيدعلىخان مدنى (ص 8) از اين كتاب به نيكى ياد كرده است. محمدامينبن فضلاللّه محبى (متوفى 1111) ذيلى بر اين اثر با نام نفحةالريحانة وَرشْحة طِلاء الحانة تأليف كرده است.

مفصّلترين اثر خفاجى حاشيهاى بر تفسير بيضاوى با عنوان عنايةالقاضى و كفايةالراضى است (خفاجى، 1273، ص 367؛ محبى، همانجا). عبدالوهاب حموده (همانجا) اين كتاب را بهترين تأليف خفاجى دانسته است كه آشكارا نشانه فضل اوست. بهسبب همين اثر، ادنهوى (ص 415ـ416) خفاجى را در زمره مفسران آورده و زمان اتمام تأليف كتاب را 1025 ثبت كرده است.

خفاجى شرحى بر الشفاء قاضى عياض با عنوان نسيم الرياض فى شرح شِفاءالقاضى عياض نگاشته (خفاجى، 1273، همانجا؛ واندايك، ص 130) كه در استانبول و بيروت چاپ شده است. واندايك (همانجا) اين شرح را جامعتر و دقيقتر از شرح ملاعلى قارى (متوفى 1014) دانسته است.

اثر ديگر خفاجى كه خود (1273، همانجا) بدان اشاره دارد طِراز المجالس مشتمل بر پنجاه مجلس است كه به گفته واندايك (ص 352) داراى فوايد متعدد علمى، ادبى و فكاهى و در نوع خود از بهترين آثار در حوزه ادبيات است. ارزش اين كتاب به سبب نقلهاى خفاجى از كتابها و آثار نادرى چون التعاقب ابنجنّى، الأمالى ابنحاجب و استطالةالفهم جاحظ است كه پارهاى از آنها اكنون از ميان رفتهاند (عبدالوهاب حموده، ص 294؛ د.اسلام، همانجا). عبدالوهاب حموده (ص 295) معتقد است كه از بهترين مطالب اين كتاب، بايد به مجلس دوم درباره تضمين* و مجلس پنجاهم كه در آن ديدگاه ابنحزم به نقد كشيده شده است اشاره كرد. مطالب خفاجى در مجلس بيست و يكم نيز بر شخصيت والاى علمى او دلالت دارد.

كتاب ديگر خفاجى درباره واژگان دخيل و معرب در زبان عربى با عنوان شفاءالغليل فيما فى كلامالعرب من الدخيل است (محبى، ج 1، ص 333؛ واندايك، ص 324؛ قس زركلى، ج 1، ص 238 كه نام كتاب را شفاءالعليل آورده است). او مقدمه اين كتاب (ص 23ـ34) را به بحث تعريب و شروط آن اختصاص داده و نزديك به 1200 واژه از واژگان معرّب را به ترتيب الفبا ذكر كرده و اصل ريشه زبانى آنها را مشخص ساخته است، هرچند كه به گفته عبدالوهاب حموده (ص 293)، به دليل عدم آشنايى با اصل ريشه زبانى واژگان در تشخيص وجه اصيل آنها اشتباه كرده است. خفاجى در اين كتاب فقط به ذكر واژگان دخيل و تفسير آن بسنده نكرده، بلكه نمونههايى از خطاهاى رايج در كلام فصيح عرب را نيز آورده است (د. اسلام، همانجا). او همين روش را در شرح بر درّةالغوّاص فى أوهامالخواص حريرى به كار گرفته است (همانجا). به گفته عبدالوهاب حموده (ص 293)؛ اين شرح نقد شديدى بر مطالب حريرى در اين كتاب است و ذكر ادله و شواهد متعدد از وسعت آگاهى خفاجى نشان دارد (نيز رجوع کنید به جرجى زيدان، ج 3، ص 286). واندايك (همانجا) اين كتاب را تتمهاى بر المعرّب من الكلام الأعجمى جواليقى دانسته است. محمد عبدالمنعم خفاجى (خفاجى، 2003ب، مقدمه، ص 17) اين كتاب را از مهمترين آثار درباره واژگان دخيل در زبان عربى برشمرده است. به گفته واندايك (ص 473) محمد آلوسىزاده (متوفى 1270) در كشفالطرّة عنالغرّة در موارد متعددى از اين اثر خفاجى نقل قول كرده و با او در نقد حريرى همداستان است.

به گفته خود خفاجى (1273، همانجا)، وى ديوانى نيز داشته كه در ريحانةالألباء ابيات فراوانى از آن آمده است. سيدعلىخان مدنى (ص 415ـ419) برخى از اشعار خفاجى را در شرححال او آورده است. به گفته برخى، نسخههايى از ديوان اشعار خفاجى به خط خود او در كتابخانه تيموريه و كپنهاگ موجود است (رجوع کنید به جرجىزيدان، ج 3، ص 287؛ عبدالوهاب حموده، همانجا).

افزون بر اين آثار، كتابى از خفاجى با عنوان تفسير آيةالمودّة به تحقيق محمدباقر محمودى در قم به چاپ رسيده كه به نوشته محققِ رساله شامل مباحث نقلى در اثبات وجوب محبت به اهل بيت عليهمالسلام است (خفاجى، 1412، مقدمه محمودى، ص 5). البته عنوان كتاب از خفاجى نيست و احتمال دارد عنوان اصلى آن دُرّةفاخرة فى مناقب العترةالطاهرة باشد (همان، پيشگفتار ناشر، ص 3).

عبدالفتاح سليم رسالة فى قوله تعالى (اَرَأيْتَكُمْ) را به شهابالدين خفاجى نسبت داده (خفاجى، 2000الف، مقدمه، ص 131) و متن تحقيق شده آن را در كتاب أربع رسائل فىالنحو (ص 136ـ152) به چاپ رسانده است. هر چند، خفاجى در فهرست آثار خويش هيچ اشارهاى به اين اثر ندارد، اما عبدالفتاح سليم (خفاجى، 2000الف، مقدمه، ص 133) براساس جملهاى در ابتداى نسخه خطى اين اثر، كه نام خفاجى به عنوان مؤلف ذكر شده، آن را در زمره آثار وى دانسته است. او (همانجا) در توجيه اشاره نكردن خفاجى به اين اثر در شرححال خود در ريحانةالألباء، بر اين باور است كه او در آنجا فقط آثار مفصّل و حجيم خود را نام برده است (نيز رجوع کنید به د. اسلام، همانجا). خفاجى در اين رساله به نقل آراى دو مفسر بزرگ، يحيىبن زياد معروف به فرّاء (متوفى 207) و سمين حلبى* (متوفى 756)، اهتمام خاصى داشته و آراى بسيارى ديگر همچون ابوعلى فارسى، زجّاج و ابنانبارى را آورده است (رجوع کنید به خفاجى، 2003الف، همان مقدمه، ص 134؛ براى آگاهى از ديگر آثار وى رجوع کنید به همو، 1967، ج 1، همان مقدمه، ص 12ـ30؛ همو، 2003ب، همان مقدمه، ص 13ـ17؛ همو، 2003الف، همان مقدمه، ص 132).


منابع :
(1) احمدبن محمد ادنهوى، طبقات المفسرين، چاپ سليمان بن صالح خزى، مدينه 1417/1997؛
(2) جرجىزيدان، كتاب تاريخ آداب اللغة العربية، مصر 1911ـ1914؛
(3) احمدبن محمد خفاجى، تفسير آيةالمودّة، چاپ محمدباقر محمودى، قم 1412؛
(4) همو، رسالة فى قوله تعالى (أرَأَيْتَكُمْ)، در اربع رسائل فى النحو، چاپ عبدالفتاح سليم، قاهره: مكتبة الآداب، ] 2003الف[؛
(5) همو، ريحانةالالباء و زهرةالحياة الدنيا، چاپ سنگى بولاق 1273؛
(6) همان، ج 1، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1967؛
(7) همو، شفاءالغليل فيما فى كلام العرب من الدخيل، چاپ محمد عبدالمنعم خفاجى، ]قاهره 2003ب[؛
(8) همو، نسيمالرياض فى شرح شفاءالقاضى عياض، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بيروت 1421/2001؛
(9) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1980؛
(10) سمعانى؛
(11) صديق حسنخان، التّاجالمُكَلَّل من جواهر مآثر الطراز الآخر والاوّل، چاپ ابراهيم شمسالدين، بيروت 1424/2003؛
(12) عبدالوهاب حموده، «نشأة كتب الامالى و خصائصها: امالىالشهاب الخفاجى»، مجلةالازهر، ج 25، ش 3 (غره ربيعالاول 1373)؛
(13) عمررضا كحاله، معجم المؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت [.بى‌تا]؛
(14) محمدامين بن فضل اللّه محبى، خلاصة الاثر فى اعيان القرنالحادى عشر، بيروت: دارصادر، [.بى‌تا]؛
(15) محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة الادب، تهران 1369ش؛
(16) علىخانبن احمد مدنى، سلافةالعصر فى محاسن الشعراء بكل مصر، مصر 1324، چاپ افست تهران [.بى‌تا]؛
(17) ادوارد واندايك، كتاب اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلى ببلاوى، مصر 1313/1896، چاپ افست قم 1409؛
(18) EI2, s.v. "Al-Khafadji" (by F. Krenkow).
/ امير احمدنژاد /



اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7148
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست