responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7130

خَطَك (ختك) ، خَطَك (ختك)، طايفه اى از قبيله كردانى/كرلانى، از قبايل پشتون*، در پاكستان. بيشتر افراد اين طايفه در حال حاضر در بخشهاى كوهات* و پيشاور* ساكن اند. سرزمين آنان از شمال به سرزمين قبايل يوسفزايى، از مشرق به رود سند، از جنوب به ناحيه بَنّون* و از مغرب به سرزمين اقوام خليلى، افريدى و بَنِگش محدود مىشود. شعباتى از خطك ها از رود سند گذشتند و تا ناحيه مارى، در مشرق رود سند، را تصرف كردند (ظفر كاكاخيل، ص 1114). شغل بيشتر خطك ها كشاورزى و دامپرورى است. سرزمين آنان داراى معادن نمك است و استخراج نمك و فروش آن از مشاغل اصلى آنان به شمار مى آيد (دوپرى و پژواك، ص 34؛ كرو، ص 13). جمعيت خطكها حدود دويست هزار تن، دين آنان اسلام و مذهبشان سنّى حنفى است و به زبان پشتو سخن مىگويند (د.اسلام، چاپ دوم، ذيل "khatak").

اين طايفه در اصل به شخصى به نام لقمان، مشهور به خطك، پسر برهان پسر ككى، پسر كردان منسوب است (افضل خان خطك، ص 639؛ سيال مومند، ص 258). كلمه خطك در اصل خطه لار بوده است كه پشتونان براى شخص فريب خورده به كار مىبرند (محمد حياتخان، ج 2، ص 98ـ99). كلمه خطك در زبان پشتوى امروزى به معناى اساس، بنياد و ريشه، يا نام نوعى خزنده است (پبنبتوـ پببنتو تشريحى قاموس، ج 2، ص 1742). دوپرى و پژواك (ص 32)، آن را معادل ستك و شتك دانسته اند كه در ايرانِ هزاره اولِ پيش از ميلاد نام يكى از اقوام آريايى بوده است. لقمان دو پسر به نامهاى بولاق و تورمان داشت كه تمام تيرههاى طايفه خطك به اين دو فرزند منسوب اند (شيرمحمدخان، ص 244). از بين فرزندان تورمان، ترى/تيرى شهرت فراوان دارد و همه شاخههاى تيره تورمان به وى منسوب اند (ظفر كاكاخيل، ص 1113). احتمالا اشاره سيفى هروى در تاريخنامه هراة (ص 196) به فردى به نام ملك هرموز ترى، حاكى از نقش و اهميت تاريخى اين شاخه از خطكها در گذشته نه چندان دور است.

سرزمين اوليه خطكها از شمال به رود كابل و از مشرق به رود سند محدود مىشد و شمارى از طوايف در طول رود سند مى زيستند (دوپرى و پژواك، ص 33). ظاهرآ آنان در زمان مغولها به ناحيه بنّون كوچيده اند، سپس به سبب درگيرى با قبيله وزيرى به نواحى كربوغه، تيرى، لاچى (لچه)، شكردره، تا كرانه هاى رود سند روى آوردهاند. آنان با قبايل اوركزى جنگيدند و مناطق ريس، پتياله و زيره را بر متصرفات خود افزودند (ظفر كاكاخيل، ص 1113-1114؛ محمد حيات خان، ج 2، ص 99).

خطكها در عهد اكبر شاه (حك: 963ـ1014) در صحنه سياست فعال بودند، چنان كه در 994 خان خطكها، ملكاكور، با موافقت اكبرشاه خاننشين خطكها را بنيان نهاد و دربار مغول امنيت راههاى پيشاورـ لاهور تا كنارههاى رود سند را در ازاى امتيازاتى به خطكها سپرد (محمد حياتخان، ج 2، ص 100ـ101؛ شيرمحمدخان، ص 243). ملك اكور از 957 تا 1009 رهبرى خطكها را به عهده داشت و سرانجام جنگجويان بولاق او را كشتند (محمد حيات خان، ج 2، ص 101ـ102؛ دوپرى و پژواك، همانجا). بعد از اكور، دو فرزندش به مدت 41 سال رهبرى خطكها را عهده دار بودند (دوپرى و پژواك، همانجا) تا اينكه شهاب الدين شاه جهان در 1050، رياست قوم خطك را به خوشحال خان خطك* داد (افغانستان در دايرةالمعارف تاجيك، ص 322). با درگذشت خوشحال خان خطك در 1100، زمينه ضعف تدريجى خان نشين خطك فراهم شد (محمد حياتخان، ج 2، ص 104ـ105؛ سيال مومند، ص 263ـ264). با اين همه احمدشاه دُرّانى (حك : 1160ـ1186) از نيروى آنان در فتح هند استفاده كرد و تيمورشاه درّانى (حك : 1187ـ1207) به سعادتمندخان، خان خطك، لقب سرفراز خان داد. پس از سرفراز خان، خاننشين خطك به خاننشين جنوبى در ناحيه تيرى و خاننشين شمالى در ناحيه اكورى تقسيم شد (ظفر كاكاخيل، ص 117ـ118؛ شيرمحمد خان، ص 245؛ سيال مومند، ص 266). در دوران درگيريهاى دو طايفه حكومتگر سدوزايى و باركزايى* افغان و قدرت گيرىِ بيشتر سيكها* در پنجاب و حضور استعمار غربى در شبه قاره (ظفر كاكاخيل، ص 1118ـ1119؛ سيال مومند، ص 267)، خطك داراى 000 ،32جنگاور بود كه 000 ،12تن از آنان در پيشاور و كوهات حضور داشتند، جمعيت آنان نيز حدود دويست هزار تن بود (دوپرى و پژواك، ص 34ـ35). در 1326ش/1947 با تشكيل دولت مستقل پاكستان، خطكها در قلمرو آن كشور قرار گرفتند كه اكنون با ديگر اقوام اين كشور زندگى مسالمت آميزى را مىگذرانند و هنوز هم بيشتر ويژگيهاى سنّتى خود، به خصوص نوع لباس و رقص مشهور افغانها به نام اَتَن را حفظ كرده اند (دوپرى و پژواك، ص 33ـ34).


منابع :
(1) افضلخان خطك، تاريخ مُرصّع، چاپ دوست محمدخان كامل مومندى، پيشاور 2006؛
(2) افغانستان در دايرةالمعارف تاجيك و آثار ساير پژوهشگران، ترجمه جلال الدين صديقى، كابل: ميوند، 1383ش؛
(3) پبنبتو ]پشتو[ ـ پبنبتو تشريحى قاموس، ج 2، ]كابل[ د افغانستان دعلومو اكاديمى، [1360ش]؛
(4) ميراجان سيالمومند، د پبنبتو ]پشتنو [قبيلو شجرى، پيشاور 1367ش؛
(5) سيفبن محمد سيفى هروى، تاريخنامه هراة، چاپ محمد زبير صديقى، كلكته 1362/1943، چاپ افست تهران 1352ش؛
(6) شيرمحمدخان، تواريخ خورشيد جهان، چاپ سنگى پيشاور 1311؛
(7) سيدبهادرشاه ظفر كاكاخيل، پنبتانه ]پشتانه[، د تاريخ په رناكنبى ]كى[، پيشاور 2006؛
(8) اولاف كرك پاتريك كرو، پبنبتانه (پتانز)، ترجمه شيرمحمد كريمى، پيشاور 1383ش؛
(9) محمد حياتخان، حيات افغانى، ج 2، ترجمه فرهاد ظريفى و عبداللطيف طالبى، ]كابل 1370ش[؛
(10) Louis Dupree and Abd al-Rahman Pazhvak, Pashtunistan, ed. Shah Muhammad Rais, [Kabul 2003].
(11) EI2, s.v. "Khatak" by (Ravan Farhadi).
/فاروق انصارى/

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7130
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست