responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7111

خطّابى، ابوسليمان حَمْدبن محمدبن ابراهيم بن خَطّاب بُستْى ، خطّابى، ابوسليمان حَمْدبن محمدبن ابراهيم بن خَطّاب بُستْى، محدّث، فقيه و لغت شناس قرن چهارم. هر چند در بيشتر منابع نام وى حمد آمده (براى نمونه رجوع کنید به سمعانى، 1408، ج 1، ص 349، 447، ج 2، ص 316؛ ياقوت حموى، ج 2، ص 86؛ باتلى، ج 1، ص 82ـ84)، ثعالبى (ج 4، ص 383) و ياقوت حموى (ج 2، ص 486) به نقل از ابوعبيده هروى كه شاگرد خطّابى بوده، نام وى را احمد ذكر كرده اند و در برخى منابع نيز با همين نام از او ياد شده است (براى نمونه رجوع کنید به خطيب بغدادى، ج 4، ص 200؛ ابنعساكر، ج 4، ص 44؛ باتلى، ج 1، ص 81ـ82). البته ياقوت حموى (ج 2، ص 487) و سُبكى (ج 2، ص 282) تصريح كردهاند كه نام درست خطّابى، حمد است (نيز رجوع کنید به صفدى، ج 7، ص 317). خطّابى خود به اين اختلاف اشاره كرده و نام صحيح خويش را حمد بيان كرده اما چون به احمد شهرت يافته بوده آن را ناپسند ندانسته است (رجوع کنید به ياقوت حموى، همانجا؛ ابنخلّكان، ج 2، ص 215). ضبط نام حَمْد نيز در منابع به دو صورت حَمَد و حَمد آمده است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 85ـ87)، هرچند در بيشتر آنها نام او را حَمْد نگاشته اند (براى نمونه رجوع کنید به ياقوت حموى، همانجا؛ ابنقاضى شهبه، ج 1، ص 140).

درباره سبب نسبت وى به خطّابى اختلاف هست (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 89ـ94)، برخى زيدبن خطّاب بُستى را جد او مىدانند (براى نمونه رجوع کنید به ابناثير، ج 1، ص 452؛ ابنخلّكان، همانجا)؛ بعضى وى را از نسل زيدبن خطّاببن نُقيل عَدْوى، برادر خليفه دوم، ذكر كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 2، ص 486، ج 3، ص 1205؛ صفدى، همانجا)، اما در اين انتساب ترديد جدّى وجود دارد (رجوع کنید به ابنخلّكان، همانجا؛ ذهبى، 1424، ج 8، ص 632؛ سبكى، ج 3، ص 282). ظاهرآ صاغانى (متوفى 650) تنها كسى است كه اطلاع بيشترى درباره خطّابى و اجداد او داشته و نام برخى از اجداد خطّابى را ذكر كرده، از جمله ابنوى هزار بنده كه نامش حاكى از ايرانى و نيشابورى بودن او است (رجوع کنید به ج 1، ص 7). باتلى (ج 1، ص 93ـ94) يادآور شده كه مقصود از خطّابى به صورت مطلق، حَمْدبن محمدبن ابراهيم خطّابى است.

خطّابى در سال 319 در شهر بُسْت* به دنيا آمد (سمعانى، 1408، ج 2، ص 380؛ ياقوت حموى، ج 2، ص 486، به نقل از تاريخ هرات فامى). درباره سال تولد وى اختلاف اندكى در منابع وجود دارد (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 97ـ98). برخى سال ولادت او را 317 (رجوع کنید به سمعانى، همانجا؛ ابنعبدالهادى مقدسى، ج 3، ص 214) و بعضى 319 (رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 4، ص 249، ج 10، ص 269) ذكر كردهاند. خطّابى پس از گذراندن تحصيلات اوليه در زادگاهش (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 99) به شهرهايى چون مكه، بغداد، بصره و نيشابور سفر كرد و به سماع حديث از محدّثان بزرگ آن مناطق پرداخت (رجوع کنید به همان، ج 1، ص110ـ 112؛ بريك، ج 1، ص 87ـ89) تا آنجا كه ذهبى (1388ـ1390، ج 3، ص 1018) او را رحّال وصف كرده است، هر چند از فهرست استادان وى مشخص است كه خطّابى عمده تحصيلات خود را در نيشابور گذرانده كه در روزگار وى يكى از مهمترين مراكز علمى جهان اسلام بود. حاكم نيشابورى در تاريخ نيشابور* از اقامت چند ساله خطّابى در نيشابور سخن گفته و اشاره كرده كه در آن مدت، خطّابى به روايت حديث از مشايخ خود پرداخته است (رجوع کنید به سمعانى، همانجا). خطّابى برخى از آثار خود چون معالمالسنن، غريبالحديث، شرحالأسماء الحُسنى، العُزلة، و الغُنية عنالكلام و اهله را در نيشابور نگاشت (رجوع کنید به ابنعبدالهادى مقدسى، ج 3، ص 215؛ ذهبى، 1388ـ1390، ج 3، ص 1091).

خطّابى نزد بسيارى به تحصيل علوم مختلف پرداخت (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 119ـ138). برخى استادان مشهور او در حديث عبارتاند از: ابوسعيد احمدبن محمد، مشهور به ابناعرابى (متوفى 340) كه خطّابى ظاهرآ در سفر حج در مكه از وى سنن ابوداوود را سماع كرد (رجوع کنید به ذهبى، 1401ـ1409، ج 17، ص 26؛ سبكى، ج 3، ص 282ـ283)؛ ابوبكر محمدبن بكربن داسه بصرى (متوفى 346؛ سبكى، ج 3، ص 282)، از راويان مشهور سنن ابوداوود كه در بصره ساكن بود و خطّابى كتاب سنن را از او نيز روايت كرد (معالمالسنن، ج 1، ص 9)؛ ابوبكر احمدبن ابراهيم اسماعيلى* (متوفى 371)، از بزرگان و محدّثان مشهور جرجان؛ و ابوالعباس محمدبن يعقوب اصمّ (متوفى 346؛ سبكى، همانجا)، از عالمان و محدّثان نامور نيشابور (بريك، ج 1، ص 91ـ92). خطّابى نزد محمدبن على قفّالِ چاچى* (متوفى 365)، از سرآمدان فقه شافعى در خراسان، و حسنبن ابىهريره بغدادى (متوفى 345)، سرآمد فقيهان شافعى بغداد، فقه شافعى را فراگرفت و خود نيز آرايى ويژه داشت (رجوع کنید به سبكى، ج 3، ص 285ـ290؛ بريك، ج 1، ص 115ـ119). سعدبن عبداللّهبن بريك آراى فقهى خطّابى را در كتاب الإختيارات الفقهية للإمام الخطابى گرد آورده است. علاوه بر اين، خطّابى نزد ابوعمر محمدبن عبدالواحد مشهور به غلام ثعلب* (متوفى 345) و ابومنصور محمدبن احمد ازهرى* (متوفى 370) به فراگيرى علم لغت پرداخت (ابنعبدالهادى مقدسى، ج 3، ص 214). وى شاگردان فراوانى داشت، از جمله حاكم نيشابورى*، ابوحامد احمدبن محمد اسفراينى* (متوفى 406)، ابوعبيد احمدبن محمد هروى (متوفى 401) و عبدالغافربن اسماعيل فارسى (متوفى 448؛ ابنخلّكان، ج 2، ص 214؛ ذهبى، 1401ـ1409، ج 17، ص 25؛ سبكى، ج 3، ص 282؛ براى فهرست ديگر شاگردان او رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 163ـ175؛ بريك، ج 1، ص 95ـ96).

از نظر كلامى، وى همچون برخى از شافعيان، به اهل حديث گرايش داشت (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 147ـ152؛ بريك، ج 1، ص 119ـ126) و كتاب الغنية عنالكلام و أهله را در دفاع از عقايد اهل حديث و نقد شيوه متكلمان، با بهرهگيرى از احاديث و نگاه اهل حديث نگاشته است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 216ـ221؛ بريك، ج 1، ص 106). كتاب الغنية از منابع ابنتيميه در درء تعارض العقل و النقل (رجوع کنید به ج 7، ص 278ـ283، 286ـ287، 292ـ294، 295ـ302) و سيوطى در كتاب صونالمنطق و الكلام عن فنالمنطق والكلام (ص 91ـ101) بوده است. خطّابى در كتاب شعارالدين (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 213ـ215) با همين رويكرد به بحث از مسائل كلامى و نقد متكلمان در طرح مباحث عقلى پرداخته است (رجوع کنید به ابنتيميه، ج 7، ص 294، 316ـ317). حسنبن عبدالرحمان علوى در الإمامالخطابى و منهجه فىالعقيده (رياض 1418/1997)، بهتفصيل به بيان ديدگاه خطّابى كه همچون اهل حديث بوده، پرداخته است. اما شهرت اصلى وى در دانش لغت است. وى شاعرى متبحر نيز بود (ذهبى، 1388ـ1390، ج 3، ص 1019؛ صفدى، ج 7، ص 318؛ باتلى، ج 1، ص 155ـ160) و نمونهايى از اشعارش در منابع نقل شده است (براى نمونه رجوع کنید به ثعالبى، ج 4، ص 383ـ385؛ ابنخلّكان، ج 2، ص 214ـ216؛ سبكى، ج 3، ص 284ـ285).

خطّابى پس از سفرهاى متعدد به زادگاه خود بازگشت و همانجا درگذشت (رجوع کنید به ابنخلّكان، ج 2، ص 215؛ سبكى، ج 3، ص 283). در سال وفات او اختلاف هست (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 179ـ181)، برخى آن را 386 و اغلب 388 ذكر كردهاند (رجوع کنید به ياقوت حموى، ج 2، ص 486؛ بريك، ج 1، ص 111ـ112). ياقوت حموى (همانجا) اطلاع بيشترى درباره مكان درگذشت وى ارائه كرده كه ظاهرآ برگرفته از كتاب تاريخ هرات فامى است كه نسخهاى از آن را در اختيار داشت. ياقوت حموى (همانجا) محل درگذشت خطّابى را رباطى در بُست و در حاشيه رودخانه هيرمند/ هلمند (در متن به خطا هندمند) ذكر كرده است. ابوبكر عبداللّهبن ابراهيم حنبلى، شعرى در رثاى او سروده كه ياقوت حموى (ج 2، ص 487) آن را نقل كرده است (براى ديگر اشعار در مرثيه او رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 183ـ184). بسيارى از عالمان به مدح خطّابى پرداخته و از او به بزرگى ياد كردهاند، از جمله ثعالبى (ج 4، ص 383) و ابنخلّكان (همانجا) كه او را در وجوه بسيارى، ابوعبيد قاسمبن سلّام* زمان خويش معرفى كردهاند (براى اظهارنظرها درباره جايگاه و منزلت علمى وى رجوع کنید به سبكى، ج 3، ص 282ـ283؛ باتلى، ج 1، ص 141ـ146؛ بريك، ج 1، ص 97ـ100). خطّابى همچون بيشتر عالمان اهلسنّت حجيت خبر واحد را پذيرفته است (رجوع کنید به خطّابى، 1351ـ 1352، ج 1، ص 242، ج 3، ص 325). وى همچنين نقل روايات نبوى را بدون اسناد و اطمينان از صحت آن جايز نمىداند (همان، ج 4، ص 187ـ188). او را يكى از نخستين كسانى مىدانند كه حديث را به سهگونه صحيح، حسن و ضعيف (براى اين تقسيمبندى سهگانه توسط خطّابى رجوع کنید به همان، ج 1، ص 6) تقسيم كرده است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 636ـ639، ج 2، ص 1117ـ 1123).

خطّابى آثار بسيارى در حوزههاى مختلف علوم اسلامى نگاشته (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 199ـ222؛ بريك، ج 1، ص 101ـ 110) كه از همان زمان شهرت يافته و محل مراجعه عالمان بوده است (براى نمونه رجوع کنید به اشبيلى، ص190، 201؛ ابنحجر عسقلانى، ص 164، 399). آثار خطّابى از دو جنبه پراهميت است؛ يكى، اثرگذارى در كتب پس از خود (رجوع کنید به ادامه مقاله) و ديگرى، رويكرد نقادانه وى به سنّت دوره خويش. وى افزون بر آنكه كتاب إصلاح غلطالمحدثين را با همين نگاه تأليف كرد و به تصحيح اشتباهات موجود در نقلهاى روايات پرداخت، در دو شرح خود بر صحيح بخارى و سنن ابوداوود نيز به تصحيح اشتباهات و نقد برخى اسناد روايات و راويان احاديث توجه داشت (رجوع کنید به ادامه مقاله). او در إصلاح غلطالمحدثين كه با نامهاى مختلف از آن ياد شده (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 521ـ523)، به بحث تصحيح تحريفها و تصحيفهاى به وجود آمده در روايات پرداخته است (براى اطلاعات بيشتر درباره كتاب و روش مؤلف رجوع کنید به همان، ج 1، ص 525ـ551). حاتم صالح ضامن (خطّابى، 1405، مقدمه، ص 289ـ290)، خطّابى را از پيشگامان تأليف در اين حوزه به شمار آورده (درباره منابع وى رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 544ـ547) و براساس بعضى شواهد، اين اثر را بخش پايانى كتاب غريبالحديث خطّابى دانسته كه آن را با اندكى تغييرات بازنويسى كرده است (خطّابى، 1405، همان مقدمه، ص 296ـ297؛ نيز رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 535ـ538). اين كتاب مرجعى مهم در موضوع خود و مورد توجه بسيارى از عالمان بوده است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 547ـ548). اين اثر با عنوان إصلاح غلطالمحدثين، به كوشش حاتم صالح ضامن در مجلة المجمع العلمى العراقى (سال 35، ش 4، 1405) و نيز با عنوان إصلاح الأخطاء الحديثية التى يرويها اكثر الناس محرّفةً او ملحونةً، بهاهتمام حسين اسماعيل حسين جمل (بيروت 1409/1988) چاپ شده است (براى چاپهاى كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 549ـ551). در باب آداب دعا، خطّابى كتاب شأنالدعاء را نگاشته كه در نام آن اختلاف هست (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 231ـ236) و اين اختلاف نام در عنوان كتاب، به نظر برخى به جهت تنوع ابواب كتاب بوده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 231؛ بريك، ج 1، ص 104ـ105). خطّابى در اين كتاب به شرح كتاب الدعوات ابنخزيمه، عالم و فقيه شافعى نيشابور، پرداخته است (1404، مقدمه دقاق، ص 8). وى روايات اين كتاب، بهويژه در دو باب نخست را از مشايخ خود نقل كرده، اما رواياتى كه در شرح كتاب ابنخزيمه آورده، بدون سند است، به جز حديث «اسماء حسنى» (رجوع کنید به همان، 1404، ص 23، 98) و رواياتى را كه در لابهلاى شرح خود آورده، گاه با سند و گاه بدون سند است (درباره روش خطّابى در نقل روايات و شرح آنها رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 243ـ273). خطّابى در اين اثر از منابع متعددى بهره برده (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 274ـ277) و حتى مطلبى به نقل از عالم و محدّث امامى، محمدبن بحر رهنى*، آورده است (رجوع کنید به خطّابى، 1404، ص 19ـ20). بسيارى از مؤلفان در آثار خود از اين كتاب بهره جستهاند (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 278ـ282؛ براى ويژگيهاى اين اثر و چاپهاى آن رجوع کنید به همان، ج 1، ص 283ـ291). خطّابى در اين كتاب بدون اشاره به فرد يا جريان مشخصى، به دفاع كلامى از دعا پرداخته و به برخى انتقادات در اين خصوص پاسخ داده است كه احتمالا پاسخى به معتزليان يا فردى معتزلى باشد (رجوع کنید به 1404، ص 8ـ13). با توجه به تفصيل بحث خطّابى در اسماء الهى (رجوع کنید به همان، ص 30ـ110)، كتاب شأنالدعاء را مىتوان اثرى در اسماءاللّه نيز دانست.

كتاب العُزلة يا الاعتصام بالعزلة خطّابى (سزگين، ج 1، ص 211)، نشاندهنده تمايلات صوفيانه وى است. وى در اين كتاب (ص110ـ113) به بحث برترى گوشهنشينى پرداخته است. خطّابى به منتقدى كه بر رسم گوشهنشينى ايرادهايى گرفته، تصريح روشنى نكرده اما كتاب وى يكى از كهنترين دفاعها از سنّت خانقاه و رباطنشينى صوفيه است (رجوع کنید به همان، ص 53ـ60). خطّابى در اين كتاب در پى بيان معناى عزلت و فضيلت و احكام آن بوده و مطالب خود را در شانزده باب ذكر كرده است. او در اين اثر بر آن است تا مفهوم عزلتگزينى را با سنّت اسلامى همساز كند و عزلت را ترك سخن گزاف و كنار گذاردن امور غيرضرورى مىداند نه عدم حضور در جامعه و ترك حقوق مردم و مددرسانى آنان و كارهايى از اين دست (رجوع کنید به ص 58ـ59، درباره منابع خطّابى در اين كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 343ـ348). العزلة كتابى تأثيرگذار بوده و در متون اخلاقى بهكرّات از آن نقل قول شده است (براى منابعى كه از اين كتاب استفاده كردهاند رجوع کنید به همان، ج 1، ص350ـ352). اين كتاب بارها، از جمله به تحقيق ياسين محمد سوّاس (دمشق 1407) به چاپ رسيده است (براى چاپهاى ديگر كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 357ـ358).

كتاب مهم و بسيار مشهور خطّابى غريبالحديث است كه از منابع مهم در موضوع خود است (رجوع کنید به فارسى، ص 52، 124، 469ـ470، 511؛ سمعانى، 1395، ج 2، ص430). وى بخشى از اين كتاب را در 359 در بخارا نگاشت و سپس در نيشابور نسخه نهايى آن را فراهم آورد (رجوع کنید به خطّابى، 1402ـ1403، ج 1، ص 51؛ باتلى، ج 1، ص 364ـ365). خطّابى در مقدمه كتاب (ج 1، ص 46ـ71) مطالب متعددى را بيان كرده و آثار نگاشته شده در موضوع غريبالحديث را برشمرده و پس از تبيين مراد از كلام غريب، علل نگارش كتاب خود را لزوم توضيح واژگان روايات و تكميل دو كتاب قاسمبن سلّام و ابنقتيبه در كنار تصحيح تصحيفهاى به وجود آمده در روايات عنوان كرده است (رجوع کنید به 1402ـ1403، ج 1، ص 47ـ49). وى چنانكه در مقدمه (ج 1، ص 48ـ49) آورده، در اين كتاب از ترتيب موجود در دو كتاب قاسمبن سلّام و ابنقتيبه پيروى كرده و به ترتيب، به شرح واژگان غريب احاديث پيامبر صلىاللّهعليهوآلهوسلم در جلد نخست، اقوال صحابه در جلد دوم، اقوال تابعان و روايات بدون سند در جلد سوم پرداخته و در پايان، بحثى درباره تصحيح تصحيفات بهوجود آمده در روايات آورده است (رجوع کنید به ج 3، ص 219ـ265). ترتيب خاصى در نقل روايات وجود ندارد، جز آنكه در روايات صحابه، احاديث صحابيان مشهور بر ديگران مقدّم داشته شده است. شيوه او چنان است كه ابتدا متن حديث، سپس سند آن را نقل مىكند و پس از آن به شرح مفردات بدون ترتيب خاص مىپردازد. وى از آيات و احاديث نبوى و نيز اشعار و امثال عربى براى شرح واژگان استفاده كرده است (رجوع کنید به همان، ج 1، مقدمه عزباوى، ص 27؛ باتلى، ج 1، ص 377ـ378) و از ساختمان واژگان و جايگاه نحوى آنها در متن روايات (براى نمونه رجوع کنید به خطّابى، 1402ـ1403، ج 1، ص 105، 335، 422) و فقهاللغه (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 340، 485، 532) نيز سخن گفته است. او همچنين موارد اشتباه در ضبط برخى واژههاى منقول از بزرگان لغتشناس را يادآور شده است (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 308، ج 2، ص260). خطّابى همچنين دلالت برخى روايات بر احكام شرعى را نيز بيان كرده است (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 74، 546ـ547). افزون بر اهميت كتاب در موضوع خود، ويژگيهاى ديگرى چون دسترسى به اقوال لغتشناسان و اشعار عربى و همچنين اطلاعات قابل توجه در علوم مختلف براى آن برشمردهاند (درباره ويژگيهاى كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 502ـ514). وى همچنين در مواردى به نقد راويان احاديث پرداخته است (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 55، 174، ج 2، ص 302، ج 3، ص 218). خطّابى از منابع متعددى در نگارش اين اثر سود جسته است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 482ـ487). بسيارى همچون ابوعبيد هروى، بيهقى و زمخشرى در آثار خود از غريبالحديث خطّابى نقلقول كردهاند (رجوع کنید به خطّابى، 1402ـ 1403، ج 1، مقدمه عزباوى، ص 38ـ39؛ باتلى، ج 1، ص 491ـ 502؛ براى اطلاعات بيشتر درباره كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 372ـ519).

خطّابى به شرحنگارى بر كتابهاى حديثى توجه فراوانى داشت و آثار وى در اين حوزه، از كهنترين آثار نگاشته شده است و شرحنگاريهاى وى بر جوامع حديثى معروف به صحاح سته، از ديگر دلايل شهرت خطّابى محسوب مىشود. كتاب معالمالسنن خطّابى از جمله نخستين شروح سنن ابوداوود است. خطّابى در مقدمه اعلامالحديث (ج 1، ص 101، نيز رجوع کنید به ص 104، 717، 1556) به همين نام از كتاب خود ياد كرده است. هر چند برخى با اسامى ديگرى از آن ياد كردهاند، بيشتر به همين نام شهرت دارد (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 555ـ558). تُكَتْلى (ص 58) بر اين باور است كه خطّابى سنن ابوداوود را بر صحيح بخارى و مسلم ترجيح داده است. ذهبى (1388ـ1390، ج 3، ص 1019) محلّ نگارش اين كتاب را نيشابور دانسته است. از عبارت خطّابى (1409، ج 1، ص 101؛ همو، 1351ـ1352، ج 1، ص 2، 8) چنين برمىآيد كه او اين شرح را در پاسخ به درخواست گروهى تأليف و سپس بر گروهى از شاگردان خود در بلخ املا كرده است. باتلى (ج 1، ص 563) از ارجاعات متعدد خطّابى به غريبالحديث در اين كتاب (براى نمونه رجوع کنید به 1351ـ 1352، ج 1، ص 195، 258، ج 2، ص 338) نتيجه گرفته كه وى نگارش معالمالسنن را پس از 359، يعنى پس از نگارش نهايى غريبالحديث، بهاتمام رسانده است، از اينرو سخن محمدبن سعد آلسعود (خطّابى، 1409، ج 1، مقدمه، ص 28) مبنى بر اينكه معالمالسنن نخستين تأليف خطّابى است، صحيح نيست. باتلى (ج 1، ص 745ـ756) نام گروهى از عالمان را كه به نقل و روايت اين كتاب پرداختهاند، آورده است. نقل مطالبى از اين كتاب توسط جمعى از عالمان بزرگ بر اهميت فراوان اين كتاب دلالت دارد. احتواى كتاب بر مطالب مربوط به ميزان اعتبار روايات سنن ابوداوود (براى نمونه رجوع کنید به خطّابى، 1351ـ1352، ج 1، ص 51، 124، 190ـ191، ج 2، ص 112، 127)، و نيز اطلاعات مهم درباره راويان احاديث (براى نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 113، 135، ج 4، ص 373) و اصطلاحات حديثى (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 42، 207) از ديگر ويژگيهاى اين كتاب است. خطّابى همچنين بهتصحيح اشتباهات محدّثان در نقل الفاظ روايات توجه ويژه داشته (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 54، 159، 202، ج 3، ص 65) و به نقل اختلافات فقهى در شرح روايات نيز اهتمام ورزيده است (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 36، 76، 94؛ براى اطلاعات بيشتر درباره روش خطّابى، شرح و كارهاى انجام شده درباره كتاب باتلى، معالمالسنن و چاپهاى كتاب رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 566ـ773؛ بريك، ج 1، ص 101ـ102).

خطّابى در تداوم كار خود در نگارش شرح بر آثار حديثى، كتاب أعلامالحديث را نگاشت كه نخستين شرح بر صحيح بخارى است (رجوع کنید به سزگين، ج 1، ص 117؛ باتلى، ج 2، ص 796ـ797) و باتلى (ج 2، ص 797ـ799) درباره برخى آثار ديگر به عنوان شروح كهنتر از شرح خطّابى بر صحيح بخارى سخن گفته است كه آنها از كتب مستخرجات حديثى بودهاند. در نام كتاب بهسبب عدم تصريح مؤلف به آن، اختلاف هست و با اسامى متعددى از آن ياد شده است (رجوع کنید به خطّابى، 1409، همان مقدمه، ص 64ـ65؛ باتلى، ج 2، ص 783ـ787). اين كتاب پس از معالمالسنن نگاشته شده است (رجوع کنید به خطّابى، 1409، ج 1، ص 741؛ باتلى، ج 2، ص 796). از مقدمه خطّابى در اين كتاب (ج 1، ص 101) برمىآيد كه او در اين اثر درصدد شرح تمام روايات صحيح بخارى نبوده، بلكه تنها موارد نيازمند به شرح را به ترتيب روايات موجود در صحيح بخارى تبيين كرده است. در واقع وى تنها به شرح رواياتى پرداخته كه مُبتدعه نقدهايى بر آنها وارد كردهاند (رجوع کنید به تكتلى، ص 60). بر اين اساس، شرح وى شرحى منتقدانه از اهل بدعت و مدافعانه از اهل حديث قلمداد مىشود (رجوع کنید به همانجا). خطّابى در اين اثر در مواردى (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 116، 216، 267، 383) درباره احكام روايات فقهى سخن گفته و گاه (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 333، ج 2، ص 776، 1274ـ1275) نوع و درجه اعتبار حديث را بيان كرده است. خطّابى به شروط بخارى در نقل روايات تصريح نداشته، اما در برخى موارد (رجوع کنید به ج 1، ص140ـ141، 187ـ188، 507ـ508) راويان و اسناد احاديث را مطابق شروط بخارى ندانسته و اين نكته را يادآورى كرده است. وى در اين اثر از تطويل كلام دورى جسته (رجوع کنید به ج 1، ص 145، 721، ج 2، ص 1278، 1503) و درباره شرح پارهاى از روايات كه از آنها به تفصيل در معالمالسنن سخن گفته، عباراتى موجز آورده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 104ـ105) و در توضيح تفصيلى واژگان روايات به كتب غريبالحديث همچون اثر قاسمبن سلّام (براى نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 105) ارجاع داده، همچنين درباره روايات تكرارى در صحيح بخارى بار اول آن را شرح داده و در موارد بعدى به آن ارجاع داده است (براى نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 122، 124، ج 2، ص 1057). از نظر تكتلى (ص 55ـ58) عمده تفاوت اين اثر با ساير شروح بخارى، بىتوجهى خطّابى به عناوين ابواب (ترجمةالأبواب) صحيح بخارى در شرح روايات است. تكتلى (ص 64ـ87) همچنين شباهتهايى را در برخى مباحث، روايات و اصطلاحات ميان أعلامالحديث و دو كتاب تأويل مختلفالحديث ابنقتيبه و مشكلالحديث و بيانه، اثر ابنفورك كه با هدف مشابه أعلامالحديث نگاشته شدهاند، بيان مىكند. اهميت اين اثر خطّابى آنجا آشكار مىشود كه عبارات وى نشان مىدهد در زمان وى صحيح بخارى هنوز جايگاه ممتازى را كه بعدها در ميان اهلسنّت يافت، نداشته است (رجوع کنید به همان، ص 58). شارحان بعدى صحيح بخارى، در مواضع زيادى، از اعلامالحديث نقل مطلب كردهاند (رجوع کنید به باتلى، ج 2، ص 972ـ981).

خطّابى رسالهاى با عنوان رسالة فى اعجازالقرآن دارد كه به نظر مىرسد در نگارش آن نگاه منتقدانهاى به ديدگاههاى معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه كوتاه كتاب به اين مطلب اشاره كرده است (براى اهميت كتاب و چاپهاى مختلف آن رجوع کنید به همان، ج 1، ص 199ـ206). وى از برخى تأليفات ديگر خود كه تاكنون نسخهاى از آنها به دست نيامده، در ضمن آثارش ياد كرده (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 207ـ209،210ـ213، 215، 221ـ222)، از جمله مسألة فى ابنالصياد كه وى در اعلامالحديث از اين كتاب كه احتمالا در حد رسالهاى بوده، سخن گفته است (رجوع کنید به ج 1، ص 711). در رساله اخير، خطّابى درباره اختلافات موجود در اينكه آيا ابنصياد همان دجال است يا خير بحث كرده و ضمن نقل آراى مختلف، به گردآورى اخبار و روايات درباره او پرداخته است (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 199). برخى از كتابهاى خطّابى همچون الامالى، علمالحديث، معرفةالسنن و الآثار و المنتخب چاپ نشده و به صورت نسخه خطى باقى ماندهاند (رجوع کنید به باتلى، ج 1، ص 195ـ197). باتلى (ج 1، ص190ـ 191، 223ـ228) فهرستى از آثار منسوب به خطّابى را تنظيم كرده است.


منابع :
(1) ابناثير، اللباب فى تهذيبالانساب، بيروت 1414/1994؛
(2) ابنتيميه، درء تعارضالعقل و النقل، چاپ محمد رشاد سالم، ]رياض [1399ـ1403/ 1979ـ1983؛
(3) ابنحجر عسقلانى، المعجم المفهرس، او، تجريد اسانيد الكتب المشهورة و الاجزاء المنثورة، چاپ محمد شكور امريرميادينى، بيروت 1418/1998؛
(4) ابنخلّكان؛
(5) ابنعبدالهادى مقدسى، طبقات علماءالحديث، چاپ اكرم بوشى و ابراهيم زيبق، بيروت 1417/1996؛
(6) ابنعساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ علىشيرى، بيروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛
(7) ابنقاضى شهبه، طبقاتالشافعية، چاپ حافظ عبدالعليمخان، حيدرآباد، دكن 1398ـ1400/ 1978ـ1980؛
(8) محمدبن خير اشبيلى، فهرسة ما رواه عن شيوخه من الدواوين المصنفة فى ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسيسكو كودرا و ريبرا تاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بيروت 1399/1979؛
(9) احمد باتلى، الامام الخطابى و آثاره الحديثيه و منهجه فيها، رياض 1426/2005؛
(10) سعد بريك، الاختيارات الفقهية للامام الخطابى، رياض 1426/2006؛
(11) عبدالملكبن محمد ثعالبى، يتيمةالدهر، چاپ مفيد محمد قميحه، بيروت 1403/1983؛
(12) حمدبن محمد خطّابى، اصلاح غلط المحدثين، چاپ حاتم صالح ضامن، در مجلة المجمع العلمى العراقى، سال 35، ش 4 (محرّم 1405)؛
(13) همو، اعلامالحديث فى شرح صحيحالبخارى، چاپ محمدبن سعد آلسعود، مكه 1409/1988؛
(14) همو، شأن الدعاء، چاپ احمد يوسف دقاق، دمشق 1404/1984؛
(15) همو، العزلة: كتابُ ادبٍ و حكمةٍ و موعظة، چاپ ياسين محمد سوّاس، دمشق 1407/1987؛
(16) همو، غريبالحديث، چاپ عبدالكريم ابراهيم عزباوى، دمشق 1402ـ1403/ 1982ـ1983؛
(17) همو، معالمالسنن و هو شرح سنن الامام ابىداود، چاپ محمد راغب طبّاخ، حلب 1351ـ1352/ 1932ـ1934؛
(18) خطيب بغدادى؛
(19) محمدبن احمد ذهبى، تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بيروت 1424/ 2003؛
(20) همو، سير اعلامالنبلاء، چاپ شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛
(21) همو، كتاب تذكرةالحفاظ، حيدرآباد، دكن 1388ـ1390/ 1968ـ1970؛
(22) عبدالوهاببن على سبكى، طبقاتالشافعيةالكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو،]قاهره[ 1964ـ] 1976[؛
(23) عبدالكريمبن محمد سمعانى، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودى، بيروت 1408/1988؛
(24) همو، التحبير فى المعجم الكبير، چاپ منيره ناجى سالم، بغداد 1395/1975؛
(25) عبدالرحمانبن ابىبكر سيوطى، صونالمنطق و الكلام عن فن المنطق و الكلام، چاپ على سامى نشار، قاهره ]1366/ 1947[؛
(26) حسن بن محمد صاغانى، العباب الزاخر و اللبابالفاخر، ج 1، چاپ محمدحسن آلياسين، بغداد 1397/1977؛
(27) صفدى؛
(28) عبدالغافربن اسماعيل فارسى، الحلقة الاولى من تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، انتخاب ابراهيمبن محمد صريفينى، چاپ محمدكاظم محمودى، قم 1362ش؛
(29) ياقوت حموى، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بيروت 1993؛
(30) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-.
(31) Vardit Tokatly, "The A'lam al-hdith of al-Khattabi: a commentary on al-Bukiari's Sahih or a polemical treatise?", Studia Islamica, no.22 (2001).
/ حميد باقرى /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7111
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست