responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7010

خرّمشهر ، خرّمشهر، شهرستان و شهرى بندرى در استان خوزستان واقع در جنوب‌غربى ايران.

1) شهرستان. در جنوب و جنوب‌غربى استان خوزستان* واقع است و از سوى مغرب با عراق مرز مشترك دارد و مشتمل است بر دو بخش مركزى و مينو و چهار دهستان به‌نامهاى حومه شرقى، حومه غربى، غرب كارون و جزيره مينو و سه شهر به نامهاى مقاومت، مينوشهر و خرمشهر (ايران. وزارت كشور، 1385ش، ذيل «استان‌خوزستان»). اين شهرستان در دشتى هموار قرار گرفته است و رودهاى دائمى كارون* و اروندرود* و نهر خَيِّن (شاخابه دائمى اروندرود كه حدود نه‌كيلومتر آن مرز مشترك ايران و عراق است) در آن جريان دارند (جعفرى، ج 2، ص106، 344، 468ـ469). آب و هواى اين شهرستان گرم و مرطوب و پوشش گياهى غالب ناحيه گز و كُنار است (فرهنگ جغرافيائى آباديها، ج90، ص 57). ساكنان آن علاوه بر كارهاى خدماتى و كشتيرانى و پرداختن به صنايع‌دستى (مانند حصير، سبد، بادبزن و عبا)، به پرورش نخل و صيد ماهى و دامدارى، از جمله پرورش گاوميش (به اصطلاح محلى مَعْيدى)، بسته‌بندى خرما، ساخت و تعمير لنج، بلم، دوبه (باركشهاى رودخانه‌اى بدون موتور) و مصيله (كشتى بادبانى) و كار در كارخانه‌هاى پنبه‌پاك‌كنى اشتغال دارند (همانجا؛ سيادت، ص 328ـ329؛ يوسفى، ص 261).

در 1385ش، شهرستان خرمشهر 224 ،155تن جمعيت داشت كه از اين تعداد 125067 (ح 81%) شهرنشين بودند (رجوع کنید به مركز آمار ايران، ذيل «استان خوزستان»). اهالى اين شهرستان به فارسى و عربى حرف مى‌زنند و شيعه دوازده امامى‌اند (فرهنگ جغرافيائى آباديها، همانجا). طوايف عرب‌زبان بنى‌كعب* در آنجا سكونت داشتند (همانجا؛ نيز رجوع کنید به ادامه مقاله).

شهرستان خرمشهر در 1316ش، به‌مركزيت شهر خرمشهر، با پنج‌بخش به‌نامهاى خرمشهر،آبادان،قُصْبه،شادگان، و هنديجان، تابع استان ششم (خوزستان و لرستان) بود (ايران. قانون تقسيمات كشورى‌آبان 1316،ص12). بعدهاآبادان همراه‌قصبه در 1321ش، بندر ماهشهر در 1338ش، شادگان در 1358ش و هنديجان در 1382ش از آن منتزع و هريك شهرستان شدند (رجوع کنید به ايران. وزارت كشور، 1382ش، ذيل «استان خوزستان»). مينوشهر در 1375ش و كوت شيخ، از توابع بخش مركزى شهرستان خرمشهر (نام كنونى آن : مقاومت) در 1376ش شهر شدند (رجوع کنید به همانجا؛ ايران. قوانين و احكام، 1376ش، ص 433ـ434).

2) شهربندرى. اين شهر مركز شهرستان خرمشهر و نخستين بندر رودخانه‌اى ايران واقع در رأس خليج‌فارس است. ارتفاع آن حدود سه‌متر است و در حدود 130كيلومترى جنوب غربى اهواز واقع شده است. شهر دو قسمت قديم و جديد دارد. بخش قديم شهر در ساحل راست كارون، محل پيوستن كارون به اروندرود، و بخش ديگر بر ساحل اروندرود گسترده شده است (سلطانى بهبهانى، ص 109، 111). پلى به طول 616 متر (احداث در 1339ش) دو قسمت شهر و نيز شهر را به شهرستان آبادان مرتبط مى‌كند (سيادت، ص 328؛ نوربخش، ص 94). در شمال شهر خرمشهر بر روى نهر فيليه، به جاى پل قديم‌تر ابوجُذَيع (متعلق به دوره شيخ‌خزعل*) كه با تنه درخت خرما ساخته شده بود، پل ديگرى معروف به پل نو بنا شده‌است (سيادت، همانجا).

بندرگاه (ساخته شيخ سلمان كعبى در 1158) در قسمت غربى شهر بر كرانه اروندرود قرار دارد (سلطانى بهبهانى، ص 111؛ سيادت، ص 325، 328).

حمل‌ونقل كالا از طريق دو رود كارون و اروندرود و راه‌آهن سراسرى صورت مى‌گيرد. خرمشهر در انتهاى راه‌آهن سراسرى واقع است و از اين طريق با شهرهاى ديگر استان خوزستان ارتباط مى‌يابد. دو راه اصلى، يكى به موازات راه‌آهن سراسرى و ديگرى به موازات كارون، شهر را به اهواز، مركز استان، مرتبط مى‌كند. راهى نيز به طول حدود نوزده كيلومتر اين شهر را به آبادان و از آنجا به طول صد كيلومتر به بندرهاى امام خمينى و ماهشهر مرتبط مى‌سازد. فرودگاه بين‌المللى آبادان نيز در ده كيلومترى شهر خرمشهر واقع شده‌است (فرهنگ جغرافيائى آباديها، ج90، ص59؛ نيز رجوع کنید به اطلسراههاىايران، ص 85؛ نقشه كاملايران‌امروز). خرمشهر در 1304ش شهر شد (ايران. وزارت كشور، 1382ش، همانجا). جمعيت آن در سرشمارى 1385ش، 866 ،123تن ضبط شده‌است (رجوع کنید به مركز آمار ايران، همانجا).

علاوه بر موقعيت مهم جغرافيايى شهر، دسترسى به آبهاى آزاد، رخداد دو جنگ جهانى، افتتاح آبراهه سوئز، توسعه تأسيسات نفتى در خوزستان و احداث راه‌آهن سراسرى از دلايل عمده توسعه اين شهر است (سيادت، ص 326؛ نيز رجوع کنید به ادامه مقاله).

پيشينه. خرمشهر تا 1314ش مُحَمِّرَه يا مُحمِره نام داشت (جعفرى ولدانى، ص 112). از جمله دلايل اين نام‌گذارى به وجود خاك سرخ در اطراف شهر و سرخ شدن آب كارون هنگام غروب آفتاب اشاره شده‌است (رجوع کنید به سيادت، ص 324ـ325؛ نيز رجوع کنید به تاريخ ايران، ص190). از پيشينه شهر اطلاع دقيقى در دست نيست اما گفته مى‌شود اسكندر مقدونى در محل كنونى شهر خرمشهر، شهرى به‌نام اسكندريه ساخت كه به‌سبب طغيان رود ويران شد. سپس آنتيوخوس چهارم، از شاهان سلوكى، در 164 پيش از ميلاد آن را با نام آنتيوخ تجديد بنا كرد كه آن هم براثر سيلاب از ميان رفت. پس از آن، شهرى به نام خاراكس/ چاراكس در آن محل ايجاد شد و شخصى به نام اسپازينى آن را تصرف كرد و اسپازينى چاراكس ناميد (رالينسون، ص 119؛ ويلسون، ص30، پانويس 4؛ كرزن، ج 2، ص 338ـ339، پانويس 2؛ اقتدارى، 1375ش، ص 845). اردشير بابكان در همين مكان شهرى به‌نام بهمن‌اردشير بنا كرد (حمزه اصفهانى، ص 33) كه قسمتى از خرمشهر كنونى را شامل مى‌شد (اقتدارى، 1359ش، ص 689؛ نيز رجوع کنید به امام شوشترى، ص 246). نام اين شهر در منابع متقدم اسلامى، بيان (سوق‌البيان) ذكر شده، كه آباد و خرّم بر جانب شرقى دجله، در پنج فرسخى اُبُلَّه* و شش فرسخى حِصْن مهدى (از قلاعى كه المهدى باللّه خليفه عباسى (متوفى 169) ساخته بود) قرار داشته و داراى منبر، از توابع اهواز بوده و آخرين جايى بوده كه از سوى مغرب در خوزستان قرار داشته است (براى نمونه رجوع کنید به قدامة‌بن جعفر، ص 194؛ اصطخرى، ص 95؛ حدودالعالم، ص 152؛ ياقوت حموى، ذيل «بيان»؛ امام شوشترى، همانجا). شهر بيان مانند بيشتر شهرهاى خوزستان با حمله زنگيان در سالهاى 255، 259 و 267 ويران شد (رجوع کنید به طبرى، ج 9، ص 415، 425ـ428، 504ـ506، 587؛ نيز رجوع کنید به نظام‌الملك، ص 297). با اين‌حال نام بيان در منابع، دست‌كم تا سده هفتم ديده مى‌شود (براى نمونه رجوع کنید به اسكندرى، ص 56ـ57؛ اصطخرى، ترجمه فارسى، ص 84، 95؛ ياقوت حموى، همانجا). بعدها، قريه يا دژى نه‌چندان مهم به نام كوت‌المُحَمَّره يا محمره، در مكان بيان به‌وجود آمد كه بنى‌كعب در آن ساكن بودند (رجوع کنید به كسروى، ص 163، 268؛ نيز رجوع کنید به بنى‌كعب*). اينكه نام محمره از چه زمانى رايج شده است چندان مشخص نيست، اما چون در 1200 خواجه عبدالقادر، منشى شاه نوراللّه‌خان هندى، از آن ديدن كرده (منصورى، ص 195)، چنين به نظر مى‌رسد كه اين قريه پيش از اين سال هم وجود داشته است (رجوع کنید به فسائى، ج 1، ص 637؛ نيز رجوع کنید به نامى اصفهانى، ذيل «ميرزاعبدالكريم»، ص 299؛ اميرى، ص310).

اين شهر كه در اوايل سده سيزدهم دهى كوچك و از توابع فارس بود، به‌تدريج توسعه يافت و در 1235 دور آن حصار ساختند (نجم‌الدوله، ص 119؛ امام شوشترى، ص250).

دولت بريتانيا در 1236/1820 به سبب ناامنى و اغتشاشات موجود در بصره، مقر نمايندگى خود را براى مدت كوتاهى به اين شهر منتقل كرد (كرزن، ج 2، ص 339). شيخ ثامر (از مشايخ بنى‌كعب) در قرن سيزدهم، اين شهر را بندر آزاد اعلام كرد و تجارت در آن رونق بسيار گرفت، به‌طورى كه از لحاظ آبادانى و كثرت جمعيت و وسعت تاحدودى با بندرهاى كلكته و بمبئى مقايسه مى‌شد (كازرونى، ص 28ـ30؛ لايارد، ص190، 192). گسترش شهر در دو سمت شمال و جنوب كارون بود. طرف شمالى آن آباد و پررونق و مقرّ شيخ‌جابر، حاكم شهر، در طرف جنوبى آن، داراى قلعه‌اى مستحكم و مسجد بود كه بنى‌كعب آن را بنا كرده بودند و مقرّ شيخ‌فارِس، عامل ضبط اجناس، بود. شهر شش هزار خانه داشت و اهالى نواحى اطراف، مانند بندر ريگ، بوشهر و ريüشهر، از ساكنان آنجا بودند (رجوع کنید به كازرونى، همانجا). به دليل پهلو گرفتن بيشتر كشتيهاى تجارتى در بندر خرمشهر، بصره (بندر مهم عثمانى) از رونق افتاد. ازاين‌رو عليرضا پاشا، وزير بغداد، در 1254 آنجا را تصرف كرد و به قتل و غارت پرداخت (مشيرالدوله تبريزى، ص34؛ سپهر، ج 2، ص 701ـ 703؛ لايارد، ص 192). دولت عثمانى حتى مدعى مالكيت بر اين شهر شد، تا آنكه در 1263 معاهده ارزروم حاكميت ايران بر اين شهر را به رسميت شناخت (رجوع کنید به سپهر، ج 2، ص 892؛ صديق الممالك، ص 76). پس از آن، براى جلوگيرى از حمله احتمالى عثمانى، بر استحكامات خرمشهر افزوده شد (رجوع کنید به سپهر، ج 2، ص 899).

شهر در اواخر حكومت محمدشاه قاجار (1250ـ1264) به صورت مستقل اداره مى‌شد (رجوع کنید به نجم‌الدوله، همانجا) و از اواسط سده سيزدهم، به محمره جديد و محمره عتيق تقسيم شد. كوت فيلى يا قلعه فيليه (رجوع کنید به ادامه مقاله) در ساحل راست اروندرود، مقرّ شيخ‌جابر (شيخ آل‌مُحَيْسن و حاكم شهر) بود (مشيرالدوله تبريزى، ص54، 58؛ مصطفى انصارى، ص66ـ67). در همين دوره، جنگ داخلى بين دو طايفه ادريسى و انصارى، هر دو از بنى‌كعب، منجر به ويرانى قسمت شمالى شهر شد (كازرونى، ص28،30) و چون شيخ‌ثامر،محمدتقى‌خان چهارلنگ بختيارى را پناه داده بود، منوچهرخان گرجى از طرف دولت مركزى به شهر حمله كرد؛ شيخ‌ثامر در 1257 به‌كويت گريخت و اهالى نيز متوارى شدند و قواى دولتى در سرتاسر خوزستان استقرار يافتند. حدود يك سال پس از حمله منوچهرخان، شهر همچنان متروك و خالى از سكنه بود تا اينكه وى دستور بازسازى و مرمت آن را داد (رجوع کنید به سپهر، ج 2، ص 776؛ اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1657ـ1660؛ لايارد، ص 256ـ257، 285، 315). بيمارى وبا در سالهاى 1267 و 1269 جمعيت شهر را كاهش داد (يوسفى، ص 136؛ نيز رجوع کنید به ادامه مقاله).

در 1273، انگليسيها به اين بهانه كه ناصرالدين‌شاه هرات را تصرف كرده، خرمشهر را اشغال كردند (هانت، ص 235ـ266؛ نيز رجوع کنید به سپهر، ج 3، ص 1419ـ1427). البته دو روز قبل از تصرف خرمشهر، به‌دستور جابرخان، حاكم شهر، براى تأمين چوب مورد نياز قواى دولتى خانه‌هاى شهر را خراب نموده و اهالى نيز شهر را ترك كرده بودند (احتشام‌الدوله، ص 15ـ16). در پى آن، بيشتر تجار در مسقط اقامت گزيدند (عزيزى، ص 19). پس از معاهده پاريس در 1273/1857، انگليسيها شهر را تخليه كردند (خورموجى، ص 214). در 1286/ 1869 آبراهه سوئز افتتاح شد و پس از آن خطوط كشتيرانى گسترش يافت و سطح بازرگانى در بنادر خليج‌فارس با اروپا ارتقا پيدا كرد و اينها موجب رونق تجارى شهر شد (رجوع کنید به فتحى، ص 268ـ269).

در 1298 شيخ‌محمد، فرزند شيخ‌جابر، شيخ آنجا بود ولى هيچ نوع اختيارى نداشت و شيخ‌مزعل، برادر وى، از سوى حكومت مركزى مسئول جمع‌آورى ماليات و اداره منطقه گرديد (مصطفى انصارى، ص 67). در اين سالها، خرمشهر بندرى پردرآمد بود و بيشترين ماليات را در منطقه مى‌پرداخت (همان، ص 79). مهم‌ترين صادرات آن خرما بود كه به ازاى هر بارِ زغال‌سنگ از لندن يك بارِ خرما صادر مى‌كرد. تجار بمبئى نيز تعداد معتنابهى اسب ايرانى از اين بندر صادر مى‌كردند. به جز زرگرى، كه غالب اهالى به آن اشتغال داشتند، صنعت كشتى‌سازى در آنجا مستقر بود و بلمهايى نيز براى حركت در كارون و اروندرود ساخته مى‌شد (نجم‌الدوله، ص 65، 82ـ84، 97). حدود پانصد تفنگچى بلوچ و عرب در بندر ساخلو (پادگان) داشتند (همان، ص 95ـ96). شيوخ اين شهر به صورت موروثى مسئول حراست از مرز اروندرود بودند (مصطفى انصارى، ص70). در پى تصويب حق آزادى كشتيرانى در كارون (از خرمشهر تا اهواز) در 7 صفر 1305/ 25 اكتبر 1887، به منظور توسعه تجارى شهر برنامه‌هاى عمرانى وسيعى از جمله احداث باراندازها و اسكله‌هاى جديد، اجرا گرديد. قرنطينه‌اى ساخته شد و مأموران گمرك و كارگزاران ايرانى در اين شهر مستقر شدند (كرزن، ج 2، ص 337؛ مصطفى انصارى، ص 92ـ93).

در 1305، ناصرالدين‌شاه در دوطرف شهر دو بندر صاحبقرانيه (در محل گمرك فعلى خرمشهر كه همان بخش قديم و مركزى شهر است) و قاجاريه (در محل كنونى نيروى دريايى) و چند سربازخانه براى برقرارى امنيت داير كرد (افضل‌الملك، ص247؛ اميرى،ص142ـ143). شيخ‌مزعل‌نيز در فيليه‌قصرى براى سكونت خود ساخت كه كشتيهاى انگليسى به هنگام عبور از آنجا چند گلوله توپ به‌نشانه سلام و احترام شليك مى‌كردند (سايكس، ص243). ميرزاقاسم‌خان تفنگدارباشى در 1306 به‌عنوان نخستين كارگزار ايران در خرمشهر منصوبشد (مصطفى انصارى، ص 99). در 1307، وبا حدود چهل درصد از ساكنان شهر را به هلاكت رساند، به‌طورى كه در شهر فقط دو هزار تن سكنه ماند و تجارت خارجى محدود و صادرات كم گرديد و بازار آن به رفع نيازهاى داخلى محدود شد (رجوع کنید به كرزن، ج 2، ص 338ـ340).

در 1316، شيخ‌خزعل پس از قتل برادرش، شيخ‌مزعل، شيخِ آل‌محيسن شد و مظفرالدين‌شاه القاب و اختيارات مزعل، از جمله حكمرانى و سرحد دارى شهر و اروندرود را به وى اعطا كرد (افضل‌الملك، ص 358، 369). خرمشهر در اين زمان كوچك و داراى نخلستانهاى گسترده‌اى در اطراف بود. انگليس در آنجا كنسولگرى داشت و بندر خرمشهر داراى سهم بسيارى از صادرات و واردات منطقه بود (رجوع کنید به سايكس، ص 246، 451). در 1332 و 1333، بيشترين كشتيها در اين بندر پهلو مى‌گرفتند (رجوع کنید به وادالا، ص 112). در جنگ جهانى اول (1914ـ1918)، اين بندر شهرت بسيار يافت و تنها راه تجارى مطمئن در جنوب ايران محسوب مى‌شد و ازاين‌رو تجارتخانه‌هاى بزرگى در آن احداث شد (جعفرى ولدانى، ص 112؛ مهندسين مشاور بوربور، ص 1ـ6). پس از پيروزى انگليس بر تركان عثمانى در 1333، اداره امور خوزستان عملا به‌دست انگليسيها افتاد و آنها سپاهى در خرمشهر مستقر كردند. ناآراميهاى اين دوره سبب قطع واردات كالا به خرمشهر و افزايش آن به بوشهر شد (بريتانيا. كنسولگرى (بوشهر)، ص 33؛ كسروى، ص219ـ 220). در حدود 1303ش، اين بندر مهم‌ترين بندر منطقه خوزستان محسوب مى‌شد (رجوع کنید به لورين، ص 56، 63).

در دوره پهلوى اول و از 1307ش، پس از گشايش راه شوسه تهران ـ خرمشهر، بر اهميت اين بندر افزوده شد. در 14 آبان 1311، براى نخستين بار ناوگان دريايى ايران در آنجا پهلو گرفت. بعدها اداره كل بنادر (تأسيس در 15 بهمن 1314) به توسعه و تكميل باراندازهاى اين بندر اقدام كرد (يكتائى، ص 191ـ192؛ مدنى، ص 81) و بر تعداد كشتيهايى كه در آنجا پهلو مى‌گرفتند، افزوده شد (سديدالسلطنه، ص 402). بدين‌سان، اقدامات شهرسازى در آنجا آغاز شد و معمارى خانه‌ها از شيوه سنّتى، با مصالحى چون گل و خشت و نى، به شيوه جديد تغيير يافت (يوسفى، ص 255).

گرچه با احداث بندر شاپور (بندر امام‌خمينى) اندكى از موقعيت تجارى بندر خرمشهر كاسته شد (نوربخش، ص 94)، در زمان جنگ جهانى دوم (1317ش ـ1324ش/ 1939ـ 1945) از بندرهاى مهم متفقين به‌شمار مى‌رفت و امريكاييها از آن اسلحه و مهمات به روسها مى‌رساندند (رجوع کنید به امام اهوازى، ص 521ـ522؛ نيز رجوع کنید به ايران در اشغال متفقين، ص 173ـ175). امريكاييها در 1320ش بيمارستانى در خرمشهر احداث كردند (رزم‌آرا، ج 6، ص 141). شهر در اين زمان به سوى جنوب و مغرب رو به گسترش بود (مهندسين مشاور بوربور، همانجا). خرمشهر را در سوم شهريور 1320، بار ديگر نيروهاى انگليسى اشغال كردند (ايران در اشغال متفقين، ص 175).

از 1330ش، با بالا رفتن اهميت تجارى بندر، بر توسعه شهر در جهات شمال‌غربى، شمال و جنوب افزوده شد (مهندسين مشاور بوربور، همانجا) و در حدود همين سال جمعيت آن بالغ بر 700، 21تن گرديد (رزم‌آرا، همانجا). به علت بسته شدن آبراهه سوئز به مدت شش ماه (بازگشايى آن در فروردين 1336/ آوريل 1957)، صادرات و واردات اين بندر كاهش يافت و بيشتر كالاهاى قاچاق از طريق اروندرود به اين منطقه وارد مى‌شد (فتحى، ص 268ـ269). در 1337ش، خرمشهر يكى از پنج بندر مهم خليج‌فارس به شمار مى‌رفت (بهنام، ص 87) و در چهارم خرداد 1339 با تأسيس سازمان بنادر و كشتيرانى زيرنظر گمركات و انحصارات، اداره كل بندر خرمشهر، كه طبق تصويبنامه 28 فروردين 1339 به‌طور مستقل اداره مى‌شد، تابع اين سازمان شد (يكتائى، ص 192ـ193). خرمشهر در اين سالها ثروت فراوانى را در خود جاى داده بود و از بندرهاى زيبا و مهم خاورميانه و پرجمعيت‌ترين بندر جنوب ايران، پس از آبادان، به شمار مى‌رفت. وجود تجارتخانه‌هاى بزرگ داخلى و خارجى و شركتهاى عظيم كشتيرانى نيز آنجا را شهرى بين‌المللى كرده بود (سيادت، ص 328؛ رشيديان، ص 102ـ103؛ نيز رجوع کنید به رزم‌آرا، همانجا).

وقوع جنگ عراق با ايران و اشغال شهر به مدت بيست ماه از 4 آبان 1359 تا 3 خرداد 1360، موجب ويرانى شهر و كشته و آواره شدن بسيارى گرديد و خرمشهر مدتى خونين‌شهر خوانده شد، ولى يك سال پس از آزادسازى آن در 1361ش، دوباره خرمشهر ناميده شد (جعفرى ولدانى، ص 113؛ مهدى انصارى و همكاران، ص390؛ ارتش جمهورى اسلامى ايران در هشت سال دفاع مقدس، ج 4، ص 161ـ162؛ براى اطلاع بيشتر رجوع کنید به جنگ عراق با ايران*؛ نيز رجوع کنید به ادامه مقاله، آزادسازى خرمشهر).

امروزه تأسيسات گمرك و اسكله در حاشيه شرق اروندرود، تأسيسات راه‌آهن و حمل‌ونقل و انبارها در شمال و شمال‌شرق، تأسيسات كشتيرانى و قايقرانى در حاشيه كارون و پادگانها و اراضى نظامى متعلق به نيروى دريايى در شمال شهر ساختار كالبدى شهر خرمشهر را تشكيل مى‌دهد (مهندسين مشاور نقش جهان ـ پارس، ص 28). اين بند داراى چهارده اسكله است كه از اين تعداد دو اسكله غيرفعال است. به‌جز اسكله‌هاى كناره‌اى بندر خرمشهر و اسكله فيليه در شمال بندرگاه كه به‌راه‌آهن متصل است و براى تخليه آهن و فولاد كاربرد دارد و اسكله‌اى چوبى (احداث در 1350ش)، خرمشهر داراى باراندازى ساحلى است كه ظرفيت پهلوگيرى سيزده كشتى اقيانوس‌پيما دارد. همچنين باراندازى در دهانه بندرگاه براى پهلوگيرى دوبه‌ها به همراه انبارهاى سرپوشيده و روباز، از تأسيسات بندرى خرمشهر است (رجوع کنید به سازمان بنادر و كشتيرانى، ص 25ـ26) و رقم قابل‌توجهى از واردات و صادرات ايران از طريق اين بندر انجام مى‌گيرد، چنانچه طبق آمار 1383ش، مقدار واردات انواع كالا از گمرك خرمشهر 427،419تُن و مقدار صادرات‌آن 140، 869 تُن ثبت‌شده‌است (رجوع کنید به سازمان مديريت و برنامه‌ريزى استان خوزستان، ص 328، 330، 332ـ333).


منابع :
(1) خانلرميرزا احتشام‌الدوله، جنگ ايران و انگليس در خرمشهر (محمره)درسال 1273قمرى/ 1235 خورشيدى، تهران 1382ش؛
(2) ارتش جمهورى اسلامى ايران در هشت سال دفاع مقدس، تأليف محمد جوادى‌پور و ديگران، تهران: سازمان عقيدتى سياسى ارتش جمهورى اسلامى ايران، 1373ـ1376ش؛
(3) نصربن عبدالرحمان اسكندرى، كتاب الامكنة و المياه و الجبال، چاپ فؤاد سزگين، فرانكفورت 1410/1990؛
(4) اصطخرى؛
(5) همان، ترجمه فارسى؛
(6) اطلس راههاى ايران، تهران: گيتاشناسى، 1385ش؛
(7) محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعيل رضوانى، تهران 1363ـ1367ش؛
(8) غلامحسين افضل‌الملك، افضل التواريخ، چاپ منصوره اتحاديه و سيروس سعدونديان، تهران 1361ش؛
(9) احمد اقتدارى، آثار شهرهاى باستانى سواحل و جزاير خليج‌فارس و درياى عمان، تهران 1375ش؛
(10) همو، خوزستانوكهگيلويه و ممسنى: جغرافياى تاريخى و آثار باستانى، تهران 1359ش؛
(11) محمدعلى امام اهوازى، تاريخ خوزستان، بازنگارى و ويرايش ع. روحبخشان، تهران 1379ش؛
(12) محمدعلى امام شوشترى، تاريخ جغرافيائى خوزستان، تهران 1331ش؛
(13) مهراب اميرى، زندگى سياسى اتابك اعظم، ]تهران 1347ش[؛
(14) مصطفى انصارى، تاريخ خوزستان: 1878ـ1925 (دوره شيخ خزعل)، ترجمه محمدجواهركلام، تهران 1377ش؛
(15) مهدى انصارى، محمد دروديان، و هادى نخعى، خرمشهر در جنگ طولانى، تهران 1375ش؛
(16) ايران. قانون تقسيمات كشورى آبان 1316، قانون تقسيمات كشور و وظايف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبان ماه 1316، چاپ دوم، تهران [.بى‌تا]؛
(17) ايران. قوانين و احكام، مجموعه قوانين سال 1376، تهران: قوه قضاييه، نشريه روزنامه رسمى جمهورى اسلامى ايران، 1377ش؛
(18) ايران. وزارت كشور. معاونت سياسى. دفتر تقسيمات كشورى، عناصر و واحدهاى تقسيمات كشورى: آذر 1385، ]تهران 1385ش[؛
(19) همو، نشريه تاريخ تأسيس عناصر تقسيماتى به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1382ش؛
(20) ايران در اشغال متفقين: مجموعه اسناد و مدارك 24ـ 1318، به‌كوشش صفاءالدين تبرّائيان، تهران: رسا، 1371ش؛
(21) بريتانيا. كنسولگرى (بوشهر)، جنگ جهانى در جنوب ايران: گزارشهاى سالانه كنسولگرى بريتانيا در بوشهر، 1339ـ1333ق/1921ـ1914م، ترجمه كاوه بيات، بوشهر 1373ش؛
(22) جمشيد بهنام، «نظر اجمالى باقتصاد خليج‌فارس و اهميت آن براى ايران»، در خليج‌فارس، ج 2، ]تهران: اداره كل انتشارات و راديو، 1342ش[؛
(23) تاريخ ايران: از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادى، نوشته نينا ويكتوروونا پيگولوسكايا و ديگران، ترجمه كريم كشاورز، تهران: پيام، 1363ش؛
(24) عباس جعفرى، گيتاشناسى ايران، تهران 1368ـ 1379ش؛
(25) اصغر جعفرى ولدانى، كانونهاى بحران در خليج‌فارس، تهران 1377ش؛
(26) حدودالعالم؛
(27) حمزة‌بن حسن حمزه اصفهانى، كتاب تاريخ سنى ملوك الارض و الانبياء عليهم الصلوة والسلام، برلين 1340؛
(28) محمدجعفربن محمدعلى خورموجى، حقايق‌الاخبار ناصرى، چاپ حسين خديوجم، تهران 1363ش؛
(29) هنرى كرزيك رالينسون، سفرنامه راولينسون: گذر از زهاب به خوزستان، ترجمه سكندر امان‌اللهى بهاروند، تهران 1362ش؛
(30) رزم‌آرا؛
(31) نيره‌زمان رشيديان، نگاهى بتاريخ خوزستان، تهران 1371ش؛
(32) سازمان بنادر و كشتيرانى. اداره كل بنادر و كشتيرانى استان خوزستان، منطقه آزاد تجارى و صنعتى خرمشهر، تهيه و تنظيم رضا فلاحتى، خرمشهر 1372ش (منتشر نشده)؛
(33) سازمان مديريت و برنامه‌ريزى استان خوزستان، سالنامه آمارى استان خوزستان سال 1383، تهيه‌كنندگان سيما آرين‌نژاد و الهام حسين‌پور، ]اهواز [1384ش؛
(34) محمدتقى‌بن محمدعلى سپهر، ناسخ‌التواريخ :تاريخقاجاريه، چاپ جمشيد كيان‌فر، تهران 1377ش؛
(35) محمدعلى سديدالسلطنه، بندرعباسوخليج‌فارس = اعلام الناس فى احوال بندرعباس، چاپ احمد اقتدارى و على ستايش، تهران 1363ش؛
(36) سلطانعلى سلطانى بهبهانى، «بنادر ايران در خليج‌فارس»، در خليج‌فارس، ج 1، همان؛
(37) موسى سيادت، تاريخ جغرافيائى عرب خوزستان، تهران 1374ش؛
(38) ابراهيم‌بن اسداللّه صديق‌الممالك، منتخب‌التواريخ، تهران 1366ش؛
(39) طبرى، تاريخ (بيروت)؛
(40) محسن عزيزى، «مختصرى از سياست دولتهاى اروپائى در خليج‌فارس با توجه به اسناد ديپلماسى»، در خليج‌فارس، ج 2، همان؛
(41) محمد فتحى، سير در قلمرو گمرك ايران: از سيستان تا خوزستان، ]تهران[ 1354ش؛
(42) فرهنگ جغرافيائى آباديهاى كشور جمهورى اسلامى ايران، ج:90 آبادان، تهران: اداره جغرافيائى ارتش، 1365ش؛
(43) حسن‌بن حسن فسائى، فارسنامهناصرى، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1367ش؛
(44) قدامة‌بن جعفر، كتاب الخراج، چاپ دخويه، ليدن 1889، چاپ افست 1967؛
(45) محمدابراهيم‌بن اسماعيل كازرونى، تاريخ بنادر و جزاير خليج‌فارس، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1367ش؛
(46) احمد كسروى، تاريخ پانصد ساله خوزستان، تهران 1362ش؛
(47) اوستن هنرى لايارد، سفرنامه لايارد، يا، ماجراهاى اوليه در ايران، ترجمه مهراب اميرى، تهران 1367ش؛
(48) سرپرسى لورين، شيخ خزعل و پادشاهى رضاخان، ترجمه محمد رفيعى مهرآبادى، تهران 1363ش؛
(49) احمد مدنى، «دريانوردى در خليج‌فارس و پيشينه‌ى تاريخى آن»، در خليج‌فارس، ج 2، همان؛
(50) مركز آمار ايران، سرشمارى عمومى نفوس و مسكن :1385 نتايج تفصيلى كل كشور، 1385ش.

Retrieved Oct.17, 2010, from http://www.sci.org.ir/portal/ faces/public/census85/census85.natayej/census85.rawdata;

جعفربن محمدتقى مشيرالدوله تبريزى، رساله تحقيقات سرحديه، چاپ محمد مشيرى، تهران 1348ش؛
(51) فيروز منصورى، استعمار بريتانيا و مسئله اروندرود، تهران 1376ش؛
(52) مهندسين مشاور بوربور، طرح جامع خرمشهر، مرحله 2، ج :1 بررسى جامع منطقه‌اى، ]تهران [1354ش؛
(53) مهندسين مشاور نقش جهان - پارس، طرح تجديد بناى خرمشهر، مرحله :1 طرح جامع (راهبردى) خرمشهر، راهبردهاى اساسى طرح تجديد بناى خرمشهر، ]بى‌جا[ 1369ش؛
(54) محمدصادق نامى اصفهانى، تاريخ گيتى‌گشا، با مقدمه سعيد نفيسى، تهران 1363ش؛
(55) عبدالغفاربن على‌محمد نجم‌الدوله، سفرنامه خوزستان، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران 1341ش؛
(56) حسن‌بن على نظام‌الملك، سيرالملوك، چاپ محمد استعلامى، تهران 1385ش؛
(57) نقشه كامل ايران امروز، مقياس 000، 600،1:1، تهران: گيتاشناسى، 1386ش؛
(58) حسين نوربخش، بنادر ايران در خليج‌فارس، تهران 1382ش؛
(59) ر. وادالا، خليج‌فارس در عصر استعمار، ترجمه شفيع جوادى، تهران 1364ش؛
(60) ياقوت حموى؛
(61) مجيد يكتائى، تاريخ گمرك ايران و سازمان بنادر و كشتيرانى، تهران 1355ش؛
(62) محمد يوسفى، پيوستنگاه كارون و اروندرود، يا، تاريخ خرمشهر، ]تهران [1350ش؛
(63) George N. Curzon, Persia and the Persian question,London1892.
(64)George Henry Hunt, Outram & Havelock's Persiancampaign, to which is prefixed, a summary of Persian history, an account of various differences between England and Persia, and an inquiry into the origin of the late war, by George Townsend, London 1858.
(65) Percy Molesworth Sykes, Ten thousand miles in Persia, or, Eight years in Iran, New York 1902.
(66) Arnold Talbot Wilson, The Persian Gulf, London 1959.
/ معصومه بادنج /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 7010
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست