خرداد ، خرداد، نام يكى از امشاسپندان، نام ششمين روز ماه و سومين ماه سال در گاهشماريهاى زردشتى ايران و نام سومين ماه سال در گاهشمارى هجرى شمسى.
واژگان. واژه خرداد از صورت اوستايى haur vatat(بارتولومه، ستون 1791ـ1792) و از دو جزء haurva به معنى تام و كامل و بىعيب و data به معنى قانون (پورداود، بخش 1، ص 75)، كاربردى ديرينه در متون ايران پيش از اسلام دارد. اين واژه، به صورتهاى صرفى گوناگون، در اوستا (رجوع کنید به بارتولومه، همانجا) و متون ايرانى ميانه (اعم از فارسى ميانه، پهلوى و سغدى؛ رجوع کنید به نيبرگ، بخش 2، ص 97؛ هُرن، ص 67؛ مكنزى، ص 89؛ قريب، ص 58) ديده مىشود. اين واژه در متون سغدى و مانوى به صورت rt t(رجوع کنید به گرشويچ، ص 11، پانويس 86؛ هنينگ، ص 634؛ قريب، همانجا)، با اندك تغييرى در متون كتابى پهلوى به صورت hwrdt (رجوع کنید به مكنزى، همانجا) و در متون كتيبهاى پهلوى بهصورت hwld(t)/hwrd(t)(رجوع کنید به ژينيو، ص 24؛ وبر، ج3، ص 83؛ عريان، ص 225) و در سفالنوشتههاى نَسا به صورت hrwtt (رجوع کنید به دياكونوف و ليفشيتس، ص 165، 167) بهكار رفته است. در متون دوره اسلامى اين نام به صورتهاى خرداد (رجوع کنید به ابوريحان بيرونى، 1362ش، ص 230)، خرداذ (همو، 1923، ص 42، 70؛ مقدسى، ص 440؛ ياقوت حموى، ج 1، ص 678) و خرذاذ (فيروزآبادى؛ زَبيدى، ذيل «قنطرة») آمده است. ابوريحان بيرونى، علاوه بر صورتهاى مذكور، نام ماه خرداد را به صورت هروداد (رجوع کنید به 1923، ص 70، به نقل از اهالى خوارزم) و ردد (همان، ص 46، به نقل از اهالى سغد) نيز ضبط كرده است (قس صورت سغدى واژه). در گويش طبرى نام اين ماه به صورت هَرَماه (رجوع کنید به كيا، ص 216ـ217) ضبط شده است كه تصحيفى از شكل خرداد به شمار مىآيد.
خرداد در مقام يكى از امشاسپندان وظايف خاصى برعهده داشته است. خرداد، ششمين امشاسپند از ميان هفت امشاسپند و همكارِ تير و باد و فروردين، و فرشتهموكلبر آبهاست (رجوع کنید به بندهش، ص 49). بهنوشته بيرونى (1923، ص 220)، خرداد عهدهدار تربيت خلقوموكل بر درختان و گياهان و رفع آلودگى از آبهاست. بنابر بندهش (ص 115ـ116)، خرداد سَروَرِ سالها و ماهها و روزهاست. در متن پهلوى ديگرى، بهنام سىروزه، نيز به سرورى خرداد بر روزهاى سال اشاره شده است (رجوع کنید به پژوهش در متن پهلوى سى روزه كوچك و سى روزه بزرگ، ص 36). يكى از يشتهاى كوچك اوستا متعلقبه خرداد امشاسپند است كه در آن به ستايش خرداد اشاراتى شده است (رجوع کنید به اوستا، خرداد يشت، بند 1ـ11) از ميان موجودات اهريمنى (= ديوان)، ديو «تَريز» متضاد خرداد است (رجوع کنید به بندهش، ص55، 148، نيز رجوع کنید به ص88؛ اوستا، ج1، توضيحات پورداود،ص96؛ براىآگاهى بيشتردرباره موقعيت خرداد بهعنوان يكى از امشاسپندان رجوع کنید به د. ايرانيكا، ذيل مادّه). در تعدادى از متون پهلوى نام خرداد به صورت جفت در كنار ديگر امشاسپند، امرداد، ذكر شدهاست (از جمله رجوع کنید به بندهش، ص148؛ اوستا، ج 1، همان توضيحات، ص 95). شباهت واژگانى جفت خرداد و مرداد با نام جفت اسطورهاىِ بابِلى، هاروت و ماروت*، باعث شده است تا درباره يكى بودن اين دو جفت يا تحت تأثير قرار گرفتن آنها از يكديگر بحثهايى مطرح شود؛ اما به نظر مىرسد يافتن منشأ مشترك ديگرى براى اين دو مفهوم، جز شباهت واژگانى، دشوار است (براى شباهتهاى هاروت و ماروت با جفت خرداد و مرداد رجوع کنید به د. ايرانيكا، ذيل «هاروت و ماروت»).
خرداد يكى از روزهاى ماه در گاهشماريهاى رايج در ايران در دوران اشكانى و ساسانى بوده است. هم به ششمين روز هر ماه و هم به سومين ماه هر سال خرداد اطلاق مىشده است (رجوع کنید به تقويم*، بخش 4، الف : 3 و 4). مهمترين وقايع مذهبى زردشتى در روز خرداد از ماه فروردين (ششمين روز از ماه فروردين) كه نوروز بزرگ يا نوروز كبير ناميده مىشود (رجوع کنید به بيرونى، 1362ش، ص253؛ همو، 1923، ص217؛ گرديزى، ص 238؛ شهمردانبن ابىالخير، ص 36)، رخ داده يا رخ خواهد داد. از جمله اين كه در اين روز، جهان و نخستين انسان (كيومرث) آفريده شد و در همين روز بود كه زردشت به پيامبرى مبعوث گرديد و اين پيشبينى كه همه رخدادهاى مربوط به رستاخيز در دين زردشتى، در همين روز اتفاق مىافتد (رجوع کنید به متون پهلوى، ص 141ـ145).
در ميان نوشتههاى دوران اسلامى نيز ابوريحان بيرونى (1923، همانجا) به مواردى از رخدادهاى مربوط به روز خرداد از ماه فروردين اشاره كرده است. ايرانيان باستان چون بر آن بودند كه در اين روز براى ساكنان روى زمين سعادت تقسيم مىشود، اين روز را روز اميد (يومالرجاء) نيز مىناميدند (همانجا). ابوريحان بيرونى (1923، ص 220) و قزوينى (ص80) از جشنى به نام نيلوفر ياد كردهاند كه در روز خرداد از ماه تير برگزار مىشده است.
از نام خرداد به عنوان سومين ماه سال، علاوه بر گاهشماريهاى رايج در ايرانِ دوره اشكانى و ساسانى، در منطقه كاپادوكيا* نيز استفاده مىشده است (رجوع کنید به بنفاى و اشترن، ص 92ـ94). در دورهاى طولانى در ايران پيش از اسلام، رواج دوگونه گاهشمارى خورشيدى (رجوع کنید به تقويم*، بخش 4، الف: 4) باعث شده است تا در اينگونه گاهشماريها موقعيت ماههاى سال نسبت به يكديگر، در طول زمان تغيير كند. بر اين اساس، ماه خرداد در گاهشمارى وهيژكى كه در قرن چهارم پيش از ميلاد مقارن همين ماه در گاهشمارى عرفى بود، در قرن پنجم ميلادى مقارن ماه بهمن در گاهشمارى عرفى (بدون كبيسه) شد (رجوع کنید به عبداللهى، ص 230ـ234، 358ـ359).
در ايران پس از اسلام با استفاده از روشِ اعمالِ كبيسه به وسيله منجمان عهد ملكشاه سلجوقى، ماه خرداد به عنوان سومين ماه فصل بهار و مقارن برج جوزا قرار گرفت و تثبيت شد (رجوع کنید به نصيرالدين طوسى، گ 15ر؛ بيرجندى، گ 23ر). در احكام نجوم دوره اسلامى، ماه خرداد (جوزا) از ماههاى گرم و تر و بادى معرفى شده است (رجوع کنید به ابوريحان بيرونى، 1362ش، ص 317، 414). بر همين اساس، در شعر فارسى نيز همواره از ماه خرداد به عنوان ماه گرم ياد شده است (رجوع کنید به امير معزى، ص 167، بيت 3923) كه در آن درختان به شكوفه مىنشينند (مسعود سعد سلمان، ص 113، بيت 9، ص 655، بيت 1؛ خاقانى، ص 348، بيت 1). براساس آنچه در پارهاى احاديث شيعى ذكر شده، از نظر اختيارات روزها، وجوه چندى براى روز خرداد در نظر گرفته شدهاست. از جمله مناسب بودن اين روز براى تزويج و صيد و طلب روزى (رجوع کنید به مجلسى، ج 56، ص 60ـ 61؛ نيز رجوع کنید به سليم، ص 260ـ261).
در ايران پيش از اسلام، در روز ششمِ خردادماه جشنى مىگرفتند كه خردادگان ناميده مىشد (رجوع کنید به گرديزى، ص 238؛ قس تقىزاده، ص 191: خرداد جشن، به نقل از كوشيارگيلى). از اين جشن آگاهيهاى اندكى باقىمانده است. ابوريحان بيرونى (1373ـ1375، ج 1، ص 259؛ همو، 1923، همانجا) اشارات كوتاهى به اين جشن كرده كه كمابيش گرديزى (ص 239) آنها را تكرار نموده است. در ماه خرداد جشنهاى ديگرى نيز برگزار مىشد، از جمله عيدالرياحين (رجوع کنید به تقىزاده، همانجا). بهنوشته قزوينى (همانجا)، روز سىام خرداد ماه جشن آبريزگان يا عيدالاغتسال بود؛ اما ابوريحان بيرونى (1373ـ1375، همانجا) عيد اغتسال را روز سيزدهم تيرماه دانسته است (نيز رجوع کنید به گرديزى، ص 238). بر اين اساس، نوشته قزوينى (همانجا) مبنى بر قرار گرفتن آبريزگان در ماه خرداد، صحيح به نظر نمىرسد.
منابع : (1) ابوريحان بيرونى، الآثار الباقية عنالقرون الخالية، چاپ ادوارد زاخاو، لايپزيگ 1923؛ (2) همو، كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم، چاپ جلالالدين همائى، تهران 1362ش؛ (3) همو، كتاب القانون المسعودى، حيدرآباد، دكن 1373ـ1375/ 1954ـ1956؛ (4) محمدبن عبدالملك اميرمعزى، ديوان، چاپ عباس اقبال آشتيانى، تهران 1318ش؛ (5) اوستا، يشتها، گزارش پورداود، چاپ بهرام فرهوشى، تهران 1356ش، بندهش، ]گردآورى[ فرنبغ دادگى، ترجمه مهرداد بهار، تهران: توس، 1369ش، عبدالعلىبن محمد بيرجندى، شرح زيج جديد سلطانى، نسخه خطى كتابخانه ديوان هند، ش 2237؛ (6) پژوهش در متن پهلوى سى روزه كوچك و سى روزه بزرگ، ترجمه آذرميدخت دهدشتى، ]تهران[: فروهر، 1363ش؛ (7) ابراهيم پورداود، فرهنگ ايران باستان، بخش 1، تهران 1356ش؛ (8) حسن تقىزاده، گاهشمارى در ايران قديم، تهران 1316ش؛ (9) بديلبن على خاقانى، ديوان، چاپ ضياءالدين سجادى، تهران 1368ش؛ (10) محمدبن محمد زَبيدى، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج 13، چاپ حسين نصار، كويت 1394/ 1974؛ (11) عبدالامير سليم، «تطبيق روزهاى ماه در فرهنگ ايرانى و احاديث اسلامى، يا، سى روزه در حديث شيعه»، نشريه دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه آذرابادگان، ش 111 (پاييز 1353)؛ (12) شهمردانبن ابىالخير، روضةالمنجمين، چاپ عكسى از نسخه خطى كتابخانه ملك، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومى از جليل اخوان زنجانى، تهران 1368ش؛ (13) رضا عبداللهى، تاريخ تاريخ در ايران، تهران 1366ش؛ (14) سعيد عريان، راهنماى كتيبههاى ايرانى ميانه: پهلوى ـ پارتى، تهران 1382ش؛ (15) محمدبن يعقوب فيروزآبادى، القاموس المحيط، چاپ يوسف الشيخ محمد بقاعى، بيروت 2005؛ (16) بدرالزمان قريب، فرهنگ سغدى: سغدى، فارسى، انگليسى، تهران 1374ش؛ (17) زكريابن محمد قزوينى، عجائبالمخلوقات و غرائب الموجودات، بيروت: دارالشرق العربى، [.بىتا]؛ (18) محمدصادق كيا، واژهنامه طبرى، تهران 1327ش؛ (19) عبدالحىبن ضحاك گرديزى، زينالاخبار، چاپ عبدالحى حبيبى، چاپ افست تهران 1347ش؛ (20) متون پهلوى، (ترجمه، آوانوشت)، گردآورى جاماسب ـ آسانا، گزارش سعيد عريان، تهران: كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران، 1371ش؛ (21) مجلسى؛ (22) مسعود سعد سلمان، ديوان، چاپ غلامرضا رشيدياسمى، تهران 1362ش؛ (23) مقدسى؛ (24) ديويد نيل مكنزى، فرهنگ كوچك زبان پهلوى، ترجمه مهشيد ميرفخرايى، تهران 1373ش؛ (25) محمدبن محمد نصيرالدين طوسى، زيج ايلخانى، نسخه خطى كتابخانه دانشگاه كيمبريج، ش Browne 0.2(7)، نسخه عكسى كتابخانه بنياد دايرةالمعارف اسلامى؛ (26) ياقوت حموى؛ (27) Christian Bartholomae, Altiranisches Worterbuch, Strasbourg 1904, repr. Berlin, 1961. (28) Theodor Benfey and Moriz A.Stern, Ueber die Monatsnamen einiger alter Volker insbesondere der Perser, Cappadocier, Juden und Syrer, Berlin 1836. (29) I.M. Diakonoff and V. A. Livshits, Parthian economic documents form Nisa, in Corpus inscriptionum Iranicarum, part 2: Inscriptions of the Seleucid and Parthian periods and of eastern Iran and Central Asia, vol.2: Parthian, ed. D. N. Mackenzie, London 2001. (30) EIr. s.vv. "Harut and Marut" (by A. Shapur Shahbazi), "Hordad" (by Antonio Panaino). (31) Ilya Gershevitch, A grammar of Manichean Sogdian, Oxford 1954. (32) Philippe Gignoux, Glossaire des inscriptions Pehlevies et Parthes, London 1972. (33) W. B. Henning, "Zum soghdischen Kalender", Orientalia (1939), repr, in Acta Iranica, 14, Tehran and Liege 1977. (34) Paul Horn, "Neupersische Schriftsprache", in Grundriss der iranischen philologie, ed. Wilhelm Geiger and Ernst Kuhn, vol.1, Strassburg 1901. (35) Henrik Samuel Nyberg, A manual of Pahlavi, Wiesbaden 1964-1974. (36) D. Weber, Ostraca, Papyri und Pergamente, vol.3, London 1992.
/ فريد قاسملو /