خراسانى، ميرزامحمدمهدى، عالم دينى، متبحر در فقه و فلسفه در قرن دوازدهم و سيزدهم. او را به دليل ولادتش در اصفهان و اقامتش در مشهد، اصفهانى و مشهدى و به سبب سيادتش موسوى نيز ناميدهاند. خراسانى ملقب به شهيد ــشهيد ثالث يا رابع ــ است. او در 1152 (و به نقلى 1153) در خانوادهاى اهل علم و تقوا متولد شد. پدرش هدايتاللّه نام داشت و در سلسله نَسَب وى، نام شاه نعمتاللّه ولى*، ذكر شده است (رجوع کنید به آزاد كشميرى، ص 353؛ قمى، ج 2، ص 671؛ رضوى، ص 412؛ مدرس، ص 54ـ57).
خراسانى پس از فراگيرى مقدمات، به دانشهاى عقلى و نقلى علاقهمند شد و علوم عقلى را در اصفهان از آقامحمد بيدآبادى* اصفهانى و پس از آن در مشهد رياضيات را نزد حسين عاملى مشهدى ــامام جمعه، حكيم و رياضىدان ــ آموخت. سپس از مشهد عازم عتبات شد و در آنجا فقه و اصول و حديث را از دو استاد معروف آن زمان، آقامحمدباقر بهبهانى* مشهور به وحيد و شيخ محمد فتّونى عاملى فراگرفت (مدرس، ص 55؛ آزاد كشميرى؛ همانجا؛ اعتمادالسلطنه، ج 2، ص 682؛ امينى، ص 275ـ 276). همچنين خراسانى، نزد آخوند خواجويى (احتمالا ملااسماعيل خواجويى*) و شيخيوسف بحرانى* درس خواند و از آنها اجازه فتوا گرفت (رجوع کنید به امينى، ص 279؛ حبيبآبادى، ج 3، ص 646). وى بعد از سالها كسب دانش، از عتبات به مشهد بازگشت و به تعليم و تربيت شاگردان در علوم عقلى و نقلى مشغول شد (رضوى، همانجا؛ انصارىقمى، ص 17). از جمله شاگردان وى سيدمحمدمهدى بحرالعلوم* است كه در مشهد نزد وى فلسفه خواند و گفته شده است كه خراسانى به وى لقب بحرالعلوم داد. دوره شاگردى بحرالعلوم نزد ميرزا محمدمهدى خراسانى قبل از سفر وى به عتبات بوده است، زيرا بعدها هر دو شاگرد وحيد بهبهانى شدهاند (انصارىقمى، ص 18). همچنين سيد دلدار على نقوىهندى (رجوع کنید به نقوىرضوى*، خاندان)، سيدكاظمبن سيدمحمد نعمتاللّه جزايرى، سيد عبدالكريمبن سيدجواد نعمتاللّه جزايرى، آقااحمد بهبهانى* ــنوه وحيد بهبهانى ــ، سيد محمدحسن زنوزى*، و نيز سه پسر خراسانى، ميرزا هدايتاللّه، ميرزا عبدالجواد و ميرزا داوود در زمره شاگردان وى به شمار مىآيند (رضوى، ص 405ـ406، 409؛ امين، ج 10، ص 76).
ميرزا محمدمهدى به همراه سه تن ديگر از شاگردان وحيد بهبهانى (ميرزا مهدى شهرستانى*، ملامحمدمهدى نراقى*، سيد محمدمهدى بحرالعلوم) كه نام آنها نيز مهدى بود به «مهادى اربعه» مشهورند (اعتمادالسلطنه؛ مدرس، همانجاها). خراسانى سرسلسله خاندانى سرشناس از عالمان است كه به «شهيدى»هاى خراسان مشهور شدهاند، از جمله حبيبِ خراسانى* و آقابزرگ شهيدى (حبيب خراسانى، مقدمه حسن حبيب، ص 7). ميرزا محمدمهدى در مسائل اجتماعى و سياسى فعال و صاحب نفوذ بود؛ از جمله اينكه دستور داد نورعليشاه ــاز مريدان معصومعليشاه كه پس از كشته شدن معصومعليشاه به مشهد فرار كرده بود و تبليغ صوفىگرى مىكردــ را مؤاخذه و به همراه ديگر صوفيان از مشهد اخراج كنند (درباره گزارشهاى مختلف اين رويداد رجوع کنید به شيروانى، ص 382ـ383؛ حبيب خراسانى، همان مقدمه، ص 117، 120) و نيز هنگامى كه نادرميرزا و نصراللّه ميرزا ــاز نوادگان نادرشاه افشارــ به بهانه پرداخت حقوق سپاهيانشان به طلاها و اشياى قيمتى خزانه حرم امام رضا عليهالسلام دستبرد زدند، ميرزا محمدمهدى جلوى آنها را گرفت. او همچنين طلاهايى را كه در ميان سپاهيان پخش شده بود، به مرور جمعآورى كرد و ضريحى بر گرد حرم شريف ساخت. اين اعمال باعث كينه و دشمنى نادرميرزا با ميرزا محمدمهدى خراسانى شد. خراسانى سرانجام او در رمضان 1218 در حرم امامرضا عليهالسلام، در پى اقدام نادرميرزا به شهادت رسيد و در همانجا دفن شد (رجوع کنید به زنوزى، روضه 4، قسم 4، ص 620؛ اعتمادالسلطنه، ج 2، ص 682ـ 683؛ مدرس، ص 55ـ56؛ حبيب خراسانى، همان مقدمه، ص 93ـ 95).
آثار ميرزا محمدمهدى خراسانى عبارتاند از: 1) نبراس الهداية فى شرح كفايةالاحكام محقق سبزوارى (متوفى 1090) در شرح بابهاى طهارت، صلاة و حج. نسخهاى از اين اثر در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است (رجوع کنید به اوكتايى، ج 5، ص 523ـ524؛ قس امين، ج 10، ص 75 كه آن را شرح كفايةالاصول آخوند خراسانى (متوفى 1329) دانسته است). 2) شرح دروس كه به خراسانى منسوب است و برخى آن را همان نبراسالهداية فى شرح كفايةالاحكام مىدانند (رجوع کنید به نورى، ج 3، ص 429؛ رضوى، ص 411ـ412)، گروهى ديگر نيز آن را اثر ديگرى با عنوان شرح كتاب الدروس الشرعية فى الفقهالامامية از شهيد اول (متوفى 786) دانستهاند (رجوع کنید به آزاد كشميرى، همانجا؛ حبيبآبادى، ج 3، ص 646ـ647). 3)رساله نوروزيّه، در رد رساله نوروزيه ملااسماعيل خواجويى. نسخهاى از اين اثر در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است (رجوع کنید به حائرى، ج 9، بخش 1، ص 322ـ326) از اين رساله باعنوان فى تحقيقالنيروز نيز ياد شده است (رجوع کنید به زنوزى، همانجا). 4)رسالة فى رد رسالة المحاباتية كه در رد اثر محمدباقر وحيد بهبهانى است (همانجا). 5)رسالة فى صلوةاللّيل (نورى، همانجا). 6)رسالهاى در بقاء اجساد ائمه (ع) در قبور (رجوع کنید به حائرى، ج 9، بخش 1، ص 322).
منابع : (1) محمدعلىبن صادق آزادكشميرى، كتاب نجومالسماء فى تراجمالعلماء، قم ?] 1394[؛ (2) محمدحسنبن على اعتمادالسلطنه، مطلعالشمس، چاپ سنگى تهران 1301ـ1303، چاپ تيمور برهان ليمودهى، چاپ افست تهران 1362ـ1363ش؛ (3) امين؛ (4) عبدالحسين امينى، شهداءالفضيلة، قم 1352ش؛ (5) ناصرالدين انصارى قمى، شهيد رابع: مرحوم آيتاللّه ميرزا محمدمهدى خراسانى، قم 1376ش؛ (6) عبدالعلى اوكتايى، فهرست كتب كتابخانه مباركه آستان قدس رضوى، ج 1ـ5، مشهد 1305ـ؛ (7) عبدالحسين حائرى، فهرست كتابخانه مجلس شوراى ملى، ج 9، بخش 1، تهران 1346ش؛ (8) محمدعلى حبيبآبادى، مكارمالآثار، ج 3، اصفهان 1351ش؛ (9) حبيباللّهبن محمدهاشم حبيب خراسانى، ديوان، چاپ على حبيب، مشهد 1330ش؛ (10) محمدباقربن اسماعيل رضوى، كتاب شجره طيّبه در انساب سلسله سادات علويه رضويه، چاپ محمدتقى مدرس رضوى، تهران 1352ش؛ (11) محمدحسنبن عبدالرسول زنوزى، رياضالجنة، روضه 4، قسم 4، چاپ على رفيعى، قم 1386ش؛ (12) زينالعابدينبن اسكندر شيروانى، رياضالسياحه، چاپ اصغر حامد ربانى، تهران [1361ش]؛ (13) عباس قمى، فوائدالرضويه: زندگانى علماى مذهب شيعه، تهران [1327ش]؛ (14) عبدالرحمانبن نصراللّه مدرس، تاريخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدى خراسانى، مشهد 1341ش؛ (15) حسينبن محمدتقى نورى، مستدركالوسائل، چاپ سنگى تهران 1318ـ1321، چاپ افست تهران 1382ـ1383.
/ محمد زارع /