responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6906

خُبْزاَرُزّى ، خُبْزاَرُزّى، لقب ابوالقاسم نصربن احمدبن نصربن مأمون، شاعر نامبردار بصرى در سده چهارم. از تاريخ ولادت او اطلاعى در دست نيست. وى در بصره زاده شد و همانجا پرورش يافت و چون در منطقه مِرْبَدِ بصره نان برنجى مىپخت، ملقب به خبزارزّى شد. اين واژه را به شكل خُبْزَرُزّى و صورتهاى ديگر نيز ضبط كرده اند (رجوع کنید به ابناثير، اللباب، ج 1،ص 419؛ ابن خلّكان، ج 5، ص 382). وى اُمّى بود (خواندن و نوشتن نمى دانست)، ولى قريحه شاعرى و شيرينى و روانى سرودههايش به حدى بود كه مردم، بهويژه جوانان، براى شنيدن غزليات وى بر در دكانش ازدحام مىكردند و بر يكديگر پيشى مىجستند و از شنيدن سرودههايش شگفت زده مىشدند (ثعالبى، 1403، ج 2، ص 428؛ ياقوت حموى، ج6، ص2745؛ ابنخلّكان، ج 5، ص 376). شاعران نيز با او معاشرت داشتند، از جمله مُفَجَّع بصرى (امينى، ج 3، ص 362) و ابنلَنْكَك، شاعر نامى بصره، كه براى نخستين بار سرودههاى خبزارزّى را گرد آورد (ثعالبى؛ ياقوت حموى؛ ابنخلّكان، همانجاها). خبزارزّى به بغداد رفت و مدتها در منطقه باب خراسان بغداد اقامت نمود (خطيب بغدادى، ج 15، ص 404؛ عمر فرّوخ، ج 2، ص 430). اديبان و جوانان، كه اشعار نغز او را شنيده بودند، استقبال شايستهاى از وى كردند (شوقى ضيف، ص 509). عالمان و اديبان بغداد نيز ديوان خبزارزّى را نزد خود او خوانده و قطعاتى از سرودههاى او را نيز روايت كرده بودند، از جمله آنان مُعافىبن زكريا جريرى، احمدبن منصور نوشرى، ابنجندى و احمدبن محمد اخبارى بودند (رجوع کنید به خطيب بغدادى، ج 15، ص 404ـ405؛ ابناثير، همانجا). به نوشته ابنخلّكان (ج 5، ص 382)، اخبار و نوادر و حكايتهاى خبزارزّى فراوان است، ولى جز چند حكايت كوتاه (رجوع کنید به خطيب بغدادى، ج 15، ص 407ـ408؛ ابنبسّام، ج 1، قسم 4، ص 123ـ124؛ ابنجوزى، ج 14، ص 24ـ25) درباره زندگانى او، مطلب ديگرى ذكر نكردهاند.

دانسته نيست كه محل درگذشت خبرارزّى، بغداد بوده است يا زادگاهش بصره. درباره مرگ وى دو روايت آوردهاند: يكى آنكه چون احمدبن محمد بَريدىِ وزير را هجو كرد، بريدى دستور داد او را غرق كنند. دوم آنكه، شاعر از خشم وزير به منطقه هَجَر و بحرين گريخت و به امير آنجا، ابوطاهر جنّابى، پناهنده شد (مسعودى، ج 5، ص 242؛ سزگين، ج 2، جزء4، ص 76) و همانجا درگذشت (شوقى ضيف، ص 512). تاريخ درگذشت او را 317 (ابنخلّكان، همانجا؛ ابنعماد، ج2، ص276)، 327 (ياقوت حموى، ج 6، ص 2747؛ بروكلمان، ج 2، ص 62)، و 330 (ابنجوزى، ج 14، ص 25؛ ابنتغرى بردى، ج 3، ص 276) ذكر كردهاند. سال 317 به احتمال بسيار درست نيست، زيرا خطيب بغدادى (ج 15، ص 405) نوشته كه نوشرى در 325 در منطقه باب خراسانِ بغداد اشعار خبزارزّى را از او شنيده است.

سرودههاى خبزارزّى در زمان حياتش دهان به دهان جرجى مىگشت ( فرّوخ،رجوع کنید به زيدان، ج 1، جزء2، ص 472؛ عمر همانجا). وى را از اديبانى شمردهاند كه با داشتن حرفهاى پَست، به جايگاهى بلند دست يافت (شريشى، ج 4، ص 221) و سرودههايى شكوهمند از خود برجاى گذارد (ابنتغرى بردى؛ ابنعماد، همانجاها)؛ اما ثعالبى (1403، ج 2، ص 428) سرودههاى او را نااستوار دانسته و ابتدا قصد داشته ذكرى از وى در كتابش نياورد ولى بعد ــبه سبب فاصله زمانى اندك با وى و اينكه ابنلنكك سرودههاى او را گردآورده و برخى اشعار خبزارزّى در حافظه ثعالبى بوده ــ از او ياد كرده و قطعاتى چند از سرودههايش را نيز آورده است (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 429ـ 432). مسعودى (ج 5، ص 241ـ242) نيز خبزارزّى را از شاعران خوشقريحه و بديههسرا دانستهاند كه سرودههايش در مضامين تغزل و غيره بسيار است و خوانندگان و مغنّيان، اشعار او را بيش از ديگران با آواز خواندهاند. ابنبسّام (ج 1، قسم 4، ص 198، 209) خبزارزّى را همرديفِ شاعران و اديبان بزرگ عرب دانسته و شيوه شعرى او را ستوده است. ابنرَشيق (ج 1، ص100) او را از برخى شاعران عصر عباسى مشهورتر دانسته و ابنجوزى (همانجا) او را فصيح و اديب خوانده است.

اشعار خبزارزّى را لطيف و روان و گاه ضعيف دانستهاند (رجوع کنید به ابننديم، ص 195؛ عمر فرّوخ، همانجا). ويژگى بارز سرودههاى او، مردمى و عاميانه بودن آنهاست. او هيچگاه سرودههاى خود را به اميران و وزيران تقديم نكرد تا صله بگيرد، بلكه اشعارش را براى مردم مىخواند؛ از اينرو، پايگاهى مردمى داشت (رجوع کنید به شوقى ضيف، ص 509، 512). تصويرآفرينيهاى زيبا، استفاده از آرايههاى ادبى، تخيل، مبالغه،شوخطبعى و فكاههگويى از ويژگيهاى سرودههاى اوست (رجوع کنید به همان، ص510ـ 511؛نيز رجوع کنید به حسنى صنعانى، ج 3، ص 270). بروكلمان (همانجا) از رقابت خبزارزّى با ابنحجّاج خبر داده، ولى در ديگر منابع به اين مطلب اشارهاى نشده است.

خبزارزّى را در زمره شاعران شيعى آوردهاند. وى در بيتى به لقب «وصى» كه ويژه حضرت على عليهالسلام است، و كنيه آن حضرت، ابوتراب، اشاره كرده است (رجوع کنید به ثعالبى، 1403، ج 2، ص 429؛ خطيب بغدادى، ج 15، ص 408؛ ياقوت حموى، ج 6، ص 2746؛ نيز رجوع کنید به حسنى صنعانى، ج 3، ص270ـ272) در منابع متأخر نيز بر تشيع وى تصريح شده است (رجوع کنید به امين، ج10، ص 209؛ آقابزرگ طهرانى، ج 9، قسم 1، ص 289؛ صدر، ص 220؛ معجمالشعراء العباسيين، ص 151). مضامين برخى احاديث نيز در سرودههاى او به چشم مىخورد (رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 183).

خبزارزّى با هدايايى كه براى بزرگان مىفرستاد، سرودهايى همراه مىكرد (رجوع کنید به خالديان، ص 22ـ24) يا در قبال هدايايى كه برايش مىفرستادند، شعر ارسال مىكرد (رجوع کنید به همان، ص 66ـ67). به سرودههاى وى بسيار استشهاد كردهاند. راغب اصفهانى بيش از پنجاهبار از سرودههاى او شاهد آورده است (رجوع کنید به ج 5، بخش فهرستها، ص370). در برخى منابع، سرودههاى او شگفت شمرده شدهاند (رجوع کنید به عسكرى، ج 1، ص 297ـ 298؛ ثعالبى، 1405، ص 446ـ447). در منابع كلامى (رجوع کنید به علمالهدى، قسم 1، ص 575؛ ابنشهر آشوب، ج 1، ص 231) و جُنگهاى ادبى (رجوع کنید به زوزنى، ج 1، ص 305ـ306، ج 2، ص 22ـ23؛ ابنعبدالبرّ، قسم 1، ج 1، ص 86، 415، ج 2، ص 441، 728، 729؛ زمخشرى، ج 3، ص 581ـ582؛ ابناثير، كفايةالطالب، ص 202؛ مدنى، ج 4، ص 98ـ99) نيز بسيارى از سرودههاى وى آمده است. منوچهرى (ص 138) نام او را در شعر خود آورده است. علاوه بر ابنلنكك (رجوع کنید به حاجىخليفه، ج 1، ستون 787)، گردآورى اشعار خبزارزّى را در سيصد ورق، به صولى نيز منسوب كردهاند (رجوع کنید به ابننديم، همانجا؛ سزگين، ج 2، جزء4، ص 77).

محمدحسن آلياسين نسخه خطى اشعار خبزارزّى را، كه متعلق به يكى از كتابخانههاى حضرموت در يمن جنوبى بوده، تصحيح كرده و در چهار شماره مجلة المجمع العلمى العراقى (ج40، ش 1، 1409، ص 104ـ136، ش 2، 1410، ص 163ـ 208، ش 3 و 4، 1410، ص 129ـ175، ج 41، ش 1، 1410، ص 183ـ226، ش 2، 1411، ص 145ـ164) به چاپ رسانده است. اشعار اين نسخه مشتمل بر 289 قطعه و مجموعآ 2321 بيت است. در شماره ديگرى از همين مجله (ج 41، ش 3، 1413، ص 118ـ147)، 225 بيت از سرودههاى خبزارزّى را، كه در نسخه خطى يمن نبوده، به صورت استدراك آمده است. ابراهيم نجّار نيز از دانشكده ادبيات دانشگاه تونس نوزده قطعه از اشعار خبزارزّى را در 1367ش/ 1988 بهچاپ رسانده است (خبزارزّى، مقدمه محمدقاسم مصطفى و سناء طاهرمحمد، ص 78). نسخه خطى ديگرى از سرودههاى خبزارزّى را، با تاريخ كتابت 1190 (رجوع کنید به همان مقدمه، ص 76)، محمدقاسم مصطفى و سناءطاهر محمد تصحيح كرده و به همراه اشعارى ديگر از شاعر، كه در نسخه نبوده است، در مجله معهد المخطوطات العربية (ج 39، ش 2، شعبان 1416، ص 84ـ 162) چاپ كردهاند. مصطفى عنايت نيز درباره زندگى و اشعار خبزارزّى، كتابى تأليف كرده است (رجوع کنید به حسنى صنعانى، ج 3، ص 268، پانويس).


منابع :
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) ابناثير (علىبن محمد)، اللباب فى تهذيبالانساب، بيروت 1414/1994؛
(3) ابناثير (نصراللّهبن محمد)، كفايةالطالب فى نقد كلامالشاعر و الكاتب، چاپ نورى حمودى ؛
(4) قيسى، حاتم صالح ضامن، و هلال ناجى، موصل الذخيرة] 1982[ابنبَسّام، فى محاسن اهلالجزيرة، چاپ احسان عباس، بيروت 1398ـ1399/ 1978ـ1979؛
(5) ابنتغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوك مصر و القاهرة، قاهره 1426ـ1427/ 2005ـ2006؛
(6) ابنجوزى، المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1412/1992؛
(7) ابنخلّكان؛
(8) ابنرشيق، العمدة فى محاسنالشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محيىالدين عبدالحميد، بيروت 1401/1981؛
(9) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، چاپ يوسف بقاعى، قم 1385ش؛
(10) ابن شحذ الذاهن و?] 1981[عبدالبرّ، بهجةالمجالس، و انس المجالس و ؛
(11) الهاجس، چاپ محمد مرسى خولى، بيروت ابنعماد؛
(12) ابننديم (تهران)؛
(13) امين؛
(14) عبدالحسين امينى، الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، ج 3، العربى، ج 2، ] 1974[بيروت 1387/1967؛
(15) كارل بروكلمان، تاريخ الادب ؛
(16) نقله الى العربية عبدالحليم نجار، قاهره عبدالملكبن محمد ثعالبى، خاصالخاص، چاپ صادق نقوى، حيدرآباد، دكن 1405/1984؛
(17) همو، يتيمةالدهر، چاپ مفيد محمد قميحه، بيروت 1403/1983؛
(18) جرجى زيدان، تاريخ آداب اللغة العربية، بيروت 1983؛
(19) حاجى خليفه؛
(20) يوسفبن يحيى حسنى صنعانى، نَسمَةالسَّحَر بذكر مَن تشيع و شعر، چاپ كامل سلمان جبّورى، بيروت 1420/ 1999؛
(21) خالديان، كتابالتحف و الهدايا، چاپ سامى دهان، قاهره 1956؛
(22) نصربن احمد خُبزاَرُزّى، شعرالخبزأرزى فى المظانّ، چاپ محمدقاسم مصطفى و سناء طاهر محمد، در مجلة معهد المخطوطات العربية، ج 39، ش 2 (شعبان 1416)؛
(23) خطيب بغدادى؛
(24) حسينبن محمد راغب اصفهانى، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء، چاپ رياض عبدالحميد مراد، بيروت 1425/2004؛
(25) محمودبن ربيعالابرار و نصوص الاخبار، چاپ سليم [.بى‌تا]عمر زمخشرى، ، چاپ نعيمى، بغداد افست قم 1410؛
(26) عبداللّهبن محمد زوزنى، حماسة الظرفاء من اشعار المحدثين و القدماء، چاپ محمد بهىالدين محمد سالم، قاهره 1420/ 1999؛
(27) فؤاد سزگين، تاريخالتراثالعربى، ج 2، جزء4، نقله الى العربية عرفه مصطفى، رياض 1403/1983، چاپ افست قم 1412؛
(28) احمدبن عبدالمؤمن شريشى، شرح مقامات الحريرى البصرى، چاپ عبدالمنعم خفاجى، قاهره 1372/1952، چاپ افست بيروت [.بى‌تا]محمد ؛
(29) شوقى ضيف، العصر العباسىالثانى، قاهره ، چاپ ] 1975[؛
(30) حسن صدر، تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام، ؛
(31) حسنبن ]بغداد 1370[افست تهران [.بى‌تا]عبداللّه عسكرى، ديوانالمعانى، قاهره 1352، چاپ افست بغداد [.بى‌تا]؛
(32) علىبن حسين علمالهدى، امالى المرتضى : غررالفوائد و درر القلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره 1373/1954؛
(33) عمر فرّوخ، تاريخ الادبالعربى، ج 2، بيروت 1985؛
(34) عباس قمى، كتابالكنى و الالقاب، صيدا 1357ـ1358، چاپ افست قم ؛
(35) [.بى‌تا]علىخانبن احمد مدنى، انوارالربيع فى انواعالبديع، چاپ شاكر هادى شكر، نجف 1388ـ1389/ 1968ـ1969؛
(36) مسعودى، مروج (بيروت)؛
(37) معجم الشعراء العباسيين، اعداد عفيف عبدالرحمان، بيروت: دارصادر، 2000؛
(38) احمدبن قوص منوچهرى، ديوان، چاپ محمد دبيرسياقى، تهران 1347ش؛
(39) ياقوت حموى، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بيروت 1993.
/ باقر قربانى زرّين/

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6906
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست