responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6877

خانه در كشورهاى مسلمان (4) كشورهاى خليج ‌فارس ، خانه در كشورهاى مسلمان (4) كشورهاى خليج ‌فارس



3. كشورهاى خليج ‌فارس

امارات متحده عربى. سكونت در امارات متحده عربى از هزاره سوم پيش از ميلاد شكل گرفته است و محققان دانماركى در جزيره امّالنصر نزديك ابوظبى آثار اين هزاره را به دست آورده‌اند. در هزاره دوم تا اول پيش از ميلاد، هم‌زمان با دوره آهن، پيشرفت چشمگيرى در خانه‌سازى ايجاد شد (حريز، ص 12ـ13). در دبى، محوطه‌هاى باستانى متفاوتى مانند جميره و القصيص كشف شده‌است. در جيمره در جنوب‌غربى دبى، دو خانه ساخته و تزيين شده با گچ با آثارى در اتاقهايشان به دست آمده و كشفيات القصيص مقارن با دوره آشوريان است (قيسى، ص79 و پانويس 13). خانه‌هاى مكشوفه در رأس‌الخيمه گاه دوطبقه با چاه آب و اتاقهاى كوچك است (منير يوسف طه، ص 288، 297). در فجيره با اينكه خانه‌ها گلى، گچى، سنگى و سيمانى بود اما بيشتر مردم در كپرهاى ساخته شده از برگ خرما زندگى مى‌كردند (جناب، ص 329). مردم قبل از كشف نفت معمولا در كنار سواحل ساكن مى‌شدند. ابوظبى دهكده‌اى كوچك و ساحلى و العين دهكده‌اى آباد و ثروتمند بود. اهالى العين براى كم‌كردن گرما حتى‌المقدور خانه‌ها را متصل به هم، با كوچه‌هاى باريك و ديوارهاى بلند مى‌ساختند (شيخ محمدبن راشد آل مكتوم، 2010).

خانه‌ها براى سكونت خانواده‌هاى گسترده (گروه‌هاى خانوادگى قبيله‌اى) و مطابق با نيازهايشان ساخته مى‌شدند. در گذشته، چندين نوع خانه در امارات وجود داشت يكى، چادر كه به باديه‌نشينان تعلق داشت و از مو يا پوست حيوانات به صورت ساده و دوقسمتى ساخته مى‌شد، يك قسمت براى مردان و ديگرى براى زنان. چادرهايى نيز مخصوص آشپزى و انبار لوازم و اثاثيه تهيه مى‌كردند. در ميان چادرهاى قبيله، چادرى مربع يا دايره شكل، متعلق به بزرگ قبيله، ممتاز بود. نوع ديگر خانه‌ها عَريش، نام داشت و مخصوص تابستانها بود و از برگ نخل ساخته مى‌شد. عريش نيز دو قسمت داشت. قسمت اصلى به مساحت 4×2 مترمربع مخصوص نشستن و خوابيدن بود و قسمت ديگر به مساحت 2×2 مترمربع براى آشپزى، انبار و نگهدارى حيوانات كاربرد داشت. عريش بعد از چادر، در صحرا بيشتر استفاده مى‌شد (محجوب، 1999). نوع سوم، خانه‌هاى دائمى ساخته شده با سنگ بود كه بام آنها با برگهاى درختان خرما پوشيده مى‌شد. خانه‌هاى زمستانى را نزديك نواحى ساحلى و خانه‌هاى تابستانى را در اطراف نخلستانها بنا مى‌كردند. بعضى نيز خانه‌هاى تابستانى خود را با وروديهاى مخصوص و تهويه‌هاى طبيعى در طبقه بالاى خانه‌هاى زمستانى مى‌ساختند. تفكيك فضاها در اين خانه‌ها اهميت داشت. مكان مهمانان مرد از ديگر قسمتهاى خانه جدا بود. حياط كه نيمى از خانه را شامل مى‌شد، فضاى مهمى براى زنان خانواده و ارتباط با ساير قسمتها بود (همانجا).

خانه‌هاى سنّتى داراى اين اندامها بودند: 1) حَوْش يا حاوى (حياط مركزى)، كه كف آن فقط با شن فرش مى‌شد و درخت يا گياهى در آنجا كاشته نمى‌شد (همانجا). 2) السَمات، كه محل غذاخورى و چند پله بالاتر از حياط و مشرف به حياط بود. 3)انبار. 4) المختصر، قسمت كوچكى در داخل خانه، براى گردآمدن اعضاى خانواده. 5) الجَلب يا چاه آب، كه در صورت استفاده براى كشاورزى الريج و استفاده براى مصرف خوراكى الطّوى ناميده مى‌شد. 6) مصلّا (جايگاه نماز). 7) المَطَر (محل شستشو). 8) دَراِش (پنجره‌ها). 9) دَراوز (درها). 10) ليوان (ايوان، همانجا). خانه‌ها به ندرت روزن و منفذ براى گردش هوا به بيرون داشتند و ديوارى به صورت مانع پشت درِ ورودى قرار داشت تا جلوى ديد مستقيم به درون را بگيرد (شيخ محمدبن راشد آل‌مكتوم، 2010). بادگير در بيشتر نواحى خليج‌فارس رايج بود و اغلب نقشه‌اى مربع‌شكل داشت. بادگيرهاى امارات با پيكربندى ضربدرى شكل در بخش بيرونى به دور يك اسكلت چوبى با ساختارى محكم شكل مى‌گرفت. مصالح بيشترِ خانه‌هاى سنّتى سنگ، به ويژه سنگهاى مرجانى، و خشت بود كه با برگ نخل پوشيده مى‌شد (محجوب، 1999). خانه‌هاى بَسْتكى در دُبى كه نام آن از آبادى بستك در ايران گرفته شده، تحت تأثير مستقيم معمارى ايران بوده‌است. خانه‌هاى اين تنها محله تاريخى دبى مانند خانه‌هاى بندر لنگه داراى يك حياط مركزى و فضاهايى دورادور آن است. بادگيرهاى بزرگ، شناشيلها در طبقات بالا و گاهى در نماى بيرونى از ويژگيهاى اين خانه‌هاست (غلامحسين معماريان، استاد معمارى دانشگاه علم و صنعت، مصاحبه مورخ 3 مهر 1389).

خانه‌هاى كنار ساحل معمولا از چوب و شاخ وبرگ درخت نخل ساخته مى‌شد. در صورتى كه پنجره به كار مى‌رفت، به شكل مستطيل با آستانه كوتاه ساخته مى‌شد و از چوب، سنگ، شيشه و آجر براى تزيينشان استفاده مى‌شد. موضوع تزيينات نيز بيشتر مضامين متعلق به فرهنگ اسلامى بود (محجوب، 1999).

تا سالهاى 1338 و 1339ش، در ابوظبى نشانى از آب و برق و خانه‌سازى جديد نبود (رجوع کنید به جناب، ص 156) و در 1345ش طرح خانه‌سازى با بودجه حاصل از درآمد نفت آغاز شد. به موجب اين طرح، هزاران خانه نوساز به رايگان به روستاييان و ساكنان بومى و صدها خانه ويلايى به كارمندان دولت واگذار شد (همان، ص 185ـ 186). بعد از 1350ش، دولت درصدد توليد انبوه خانه از طريق طرحهاى بزرگ برآمد اما اين خانه‌ها مطابق نياز بوميان نبود، لذا بعضى به ساخت خانه‌هاى سنّتى اهتمام ورزيدند (محجوب، 1999). وزارت مسكن نيز از 1357 تا 1360ش، هزاران خانه ساده را با امكانات آب لوله‌كشى، سيستم فاضلاب و برق‌رسانى براى خانواده‌هاى فقير ساخت. در 1359ش، 33% خانه‌ها دولتى ساز و آپارتمانى بودند، 30% سنّتى عربى، 9% كم‌بهاى ساده، 8% كلبه و بقيه به صورت آلونك، كاروانى، اتاقهاى تك، خيمه و غيره بودند. در 1372ش، بودجه دولت براى خانه‌سازى معادل 30% كل بودجه ساليانه بود (>دايرة‌المعارف ملل<، ذيل "United Arab Emirates"). در دهه‌هاى 1350 و 1360ش، معماران بومى و غيربومى به ويژه غربى، ضمن بهره‌گيرى از مصالح ساختمانى جديد و فناورى پيشرفته خانه‌هاى بسيارى ساختند. در دهه 1370ش، هدف اصلى معماران احياى معمارى سنّتى براى زندگى جديد بود. با توجه به وابستگيهاى خانوادگى و فرهنگ دينى، خانه به دو قسمت تقسيم مى‌شود و مهمانان به قسمتهاى خاص خود دعوت مى‌شوند. مصالح اين خانه‌ها سيمان، شيشه و فولاد است. طبقه متوسط، به‌ويژه، خواهان كاربرد بيشتر فولاد مقاوم، آلومينيوم و ساخت گنبدهاى شيشه‌اى به عنوان طرحى نو هستند. از سوى ديگر، گرايش به استفاده از انواع گوناگون قوسها و نوعى استمرار در روش سنّتى نماسازى نيز به چشم مى‌خورد. برخى اميران محلى از جمله شيخ شخبوط، امير پيشين ابوظبى، به اقتباس سبك معمارى رايج در كويت و قبرس كه منطبق بر سنّتهاى محلى است، گرايش دارند (لعيبى، ص 192).

در حقيقت، خانه‌سازى امروزِ امارات تلفيقى از معمارى مدرن، هندى، اسلامى و عربى است (محجوب، 1999).

از جمله خانه‌هاى سنّتى امارات، خانه شيخ سعيد، متعلق به شيخ سعيد آل‌مكتوم (از شيوخ امارات) است كه در اراضى ساحلى شهر دبى قرار دارد. اين خانه كه بيش از يك قرن از ساخت آن مى‌گذرد، با سنگهاى مرجانى و آهك و گچ ساخته شده است و دو ورودى اصلى دارد، يكى به جانب دريا و حياط اصلى و ديگرى به طرف نهر و حياط كوچك‌تر باز مى‌شود. اين خانه دوطبقه، سى اتاق، بيست ايوان، سه حياط و شش بخش مستقل و چهار بادگير مستطيل‌شكل كه ارتفاع آنها پنج تا شش متر بالاتر از بام است، دارد. اخيرآ اين خانه بازسازى و به موزه تبديل شده‌است (همانجا).


منابع :
(1) محمدعلى جناب، خليج فارس: آشنائى با امارات آن، تهران 1349ش؛
(2) ربيع قيسى، «تحريات و تنقيبات اثرية فى دولة الامارات العربية المتحدة»، سومر، ج31، ش 1 و 2 (1975)؛
(3) شاكر لعيبى، العمارة الذكورية، فن‌البناء والمعايير الاجتماعية والاخلاقية فى‌العالم العربى، بيروت 2007؛
(4) منير يوسف طه، «تنقيبات البعثة الآثارية العراقية فى مستوطن‌الدربحانية: امارة رأس‌الخيمة، دولة‌الامارات العربية المتحدة»، سومر، ج 31، ش 1و 2 (1975)؛
(5) Encyclopedia of the nations, 2010. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://www.nationsencyclopedia.com/index. html.
(6) Sayyid Hamid Hurreiz, Folklore and folklife in the United Arab Emirates, London 2002.
(7) Yasser Mahgoub, Architecture in the United Arab Emirates, FortuneCity, 1999. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://victorian. fortunecity. com/dali/428/uaearch/uaearch l.htm.
(8) Sheikh Mohammed bin Rashid Al Maktoum, 2010. Retrieved Jun. 22, 2010, from http://www.sheikmohammed,ae/ vgn-ext-templating/v/index.
/ عبدالكريم عطارزاده /

بحرين. حفاريهاى اخير در بحرين وجود خانه‌هاى مناسب، روش زندگى سازمان‌يافته، جاده‌ها، كارگاهها و محل مركزى بازار را نشان مى‌دهد. قديم‌ترين خانه‌هاى مكشوفه در قلعه بحرين، از هزاره سوم پيش از ميلاد، اتاقهاى كوچك مربع‌شكلى دارد كه از سنگهاى مرجانى ساخته شده و ساخت آنها حتى تا هزاره دوم پيش از ميلاد نيز استمرار داشته است. سنگهاى مرجانى و قالبهاى گچى به شكل منظم در بنا به كار مى‌رفته است (گلوب، ص 114). پرتغاليها كه در قرن دهم هجرى بر بحرين مسلط شدند، خانه‌هاى بحرينى را زيبا و ساخته شده با سنگ آهك، با پشت‌بامهاى كنگره‌دار و پنجره‌هاى بزرگ وصف كرده‌اند (رجوع کنید به جيب، ص 84، 86).

حياط مركزى و بادگير در خانه‌هاى بحرينى، نشان‌دهنده تأثير معمارى ايرانى بر اين خانه‌ها است.

خانه‌هاى بحرين، حياطى مربع‌شكل داشتند كه بقيه قسمتها پيرامون آن ساخته مى‌شد (گلوب، ص 99). معمارى و اجزاى خانه نيز براساس نياز و خواست هر شخص تفاوتهايى مى‌كرد. ديوار خانه‌ها از سنگ آهك بود و بنابراين تنها راه بازكردن ديوار، طاق‌زدن بود اما امروزه تنوع بيشترى وجود دارد. طراحى خانه‌هاى سنّتى به گونه‌اى بود كه به‌رغم كوچك بودن وسيع به نظر مى‌رسيدند (عالى، ص 3، 6، 11). درگذشته، خانه‌هاى فقرا و ثروتمندان بحرينى كنار هم قرار داشتند و تمايز آنها بيشتر در تزيينات و اثاث داخلى خانه‌ها بود، اما امروزه خانه‌هاى ثروتمندان و فقرا در محلات جدا از هم ساخته مى‌شوند. مردم بحرين خانه‌هايشان را نزديك چشمه‌هاى آب مى‌ساختند. در خانه‌هاى قديمى، ديوارها به صورت مشترك بين چند خانه قرار داشتند، اما امروزه ديوارها مستقل از هم ساخته مى‌شوند (همان، ص 12ـ15).

حياط مركزى خانه‌هاى بحرينى معمولا دنياى بيرونى زنان بود كه مى‌توانستند بدون حجاب در آن بنشينند و كار كنند و گاهى حتى مردان خانه بدون اجازه آنان نمى‌توانستند وارد حياط شوند. باتوجه به آب و هواى گرم و مرطوب بحرين، حياط عنصرى مهم و عامل تهويه اتاق بود و گاه در آن گلخانه ساخته مى‌شد، به طورى كه انواع گلها را در آن مى‌كاشتند و در كف آن، با موازييك‌كارى اشكال گل و گياه ايجاد مى‌كردند. از حوض حياط براى ايجاد هواى خنك، وضو و شستشو استفاده مى‌گرديد (همان، ص 4، 58؛ هدمن، ص 2).

اتاق پذيرايى مجلس نام داشت و معمولا بزرگ‌ترين اتاق خانه بود و به سبب وجود خانواده‌هاى بزرگ و محيطهاى روستايى، مهمانهاى بسيارى در آن جاى مى‌گرفتند. دسترسى به اين اتاق از بيرون خانه بود تا مهمان بدون ايجاد مزاحمت براى افراد خانواده، وارد مجلس شود. اتاقها معمولا با نام افرادى كه در آن مى‌خوابيدند يا براساس جاى آن در شمال، جنوب، مشرق و مغرب خانه نام‌گذارى مى‌شدند. اين اتاقها اغلب كوچك بودند و به مهمانها و دوستان خاص و اعضاى خانواده اختصاص داشتند. به علت قرارگرفتن اتاقهاى نشيمن در مركز خانه، عموم مهمانان نمى‌توانستند از آنها استفاده كنند. اين اتاقها سقفهاى مرتفعى داشتند تا با آب و هواى بحرين سازگارتر باشند (عالى، ص10، 63).

آشپزخانه بيشتر اوقات قسمتى از حياط بود كه آب و اجاق داشت. بدين‌ترتيب، بوى غذا در داخل خانه نمى‌پيچيد. در معمارى جديد بحرين، دو آشپزخانه يكى بيرونى براى پخت‌وپز و ديگرى درونى براى خدمت‌رسانى و پذيرايى ساخته مى‌شود (همان، ص 11، 63).

خانه‌ها پنجره‌اى به بيرون نداشتند و پنجره‌ها به حياط باز مى‌شدند. در قسمت بالاى اين پنجره‌ها شيشه‌هاى شفاف ولى رنگ‌شده و در قسمت پايين آنها بازشوى بزرگ كركره‌دار براى جريان هوا و ديد تعبيه مى‌شد (هدمن، ص 2؛ عالى، ص 5، 75). همچنين بادگيرها بادهاى خنك را از چند طرف وارد فضاى اتاقها مى‌كردند (رجوع کنید به عبدالحق، ص 6، تصوير6).

خانه‌هاى قديمى بحرين ابتدا با سنگهاى آهك بدون تراش ساخته مى‌شدند. بيشتر مصالح موجود در آنها سنگ آهك محلى بود كه آن را مى‌پختند و پودر آهك توليد مى‌كردند. سپس با اضافه كردن آب، ملاط آهك مى‌ساختند و روى ديوارهاى سنگى مى‌كشيدند تا صاف شود. سنگ آهك در آب و هواى مرطوب بحرين به‌خوبى رطوبت را جذب مى‌كرد و اتاقها را خنك نگه مى‌داشت. گذر زمان نيز باعث مى‌شد رنگ سفيدِ اندود آهكِ روى ساختمانها به نارنجى ملايم تغيير كند و اين كار به زيبايى ساختمان مى‌افزود. ضمناً آهك به عنوان مصالح بومى منطقه، باعث همرنگى ساختمانها با محيطشان مى‌شد. سقفها و پشت‌بامها با چوب ضدآتش وارداتى از هند پوشيده مى‌شدند و گردوخاك هم به‌راحتى از روى آنها پاك مى‌شد (عالى، ص 6).

از خانه‌هاى قديمى و بازسازى‌شده بحرينى. خانه الجَسْرَه است، كه در 1325 با نماى بيرونى ساده و با مصالح محلى به‌ويژه سنگهاى مرجانى، سنگ گچ، آهك، گِل و تنه نخل ساخته شده است، چهار اتاق در طبقه همكف و يك اتاق در طبقه بالا دارد. براى ساخت سقف آن از تيرهاى چوبى، نى بامبو، چوب راش و حصير استفاده شده است. ديوارهاى ضخيم خانه از ورود گرما به داخل جلوگيرى مى‌كنند. اتاق تابستانى بادگير دارد. روزنهاى چوبىِ دايره‌شكل در وسط ديوارها قرار گرفته و سقف اتاقها نيز دريچه‌هايى براى تهويه دارند. مجلس يا اتاق مهمان، با فرشهاى نفيس ايرانى، كنار ورودى خانه تعبيه شده است. اين خانه در 1406 بازسازى و مرمت شد.

خانه سيادى نمونه جالب توجه ديگرى از معمارى محلى سده سيزدهم در مُحَرَّق*، مركز قديم بحرين، است كه متعلق به يك تاجر مرواريد بوده است. اين خانه بازسازى شده و با اثاث قرن سيزدهم تجهيز گرديده و داراى پنجره‌هايى با شيشه‌هاى رنگى و ديوارها و ستونهاى تزيينى است.

خانه شيخ‌عيسى‌بن على قديم‌ترين خانه بازمانده بحرين است كه در 1215 در مُحَرَّق ساخته شده است. اين بنا را در 1355ش دولت خريدارى كرد و اكنون محل موزه قوم‌شناسى بحرين است. ديوارهاى خارجى آن حدود يك متر ضخامت دارد. ورودى اعضاى خانواده در شمال و ورودى مخصوص مهمانان در مشرق خانه قرار داشته است. اتاقهاى بزرگ‌تر در طبقه همكف و اتاقهاى تابستانى با ايوانها در طبقه بالايى قرار دارند.

پنجاه سال توليد نفت به توسعه بحرين در زمينه‌هاى مختلف از جمله خانه‌سازى كمك كرده است. وزارت مسكن بحرين در 1354ش تأسيس شد و خانه‌هايى براى شهروندان به ‌ويژه در شهر جديد عيسى بنا كرد. علاوه بر ساخت خانه در مناطق مختلف، برنامه‌هاى جديد خانه‌سازى در دو ناحيه سَنابيس و امّالحسن در نظر گرفته شده و تمركز دولت در اين خصوص بر خانه‌سازى سنّتى بوده است (آنتونيو، ص 89). خانه‌سازى اين دوره تحت‌تأثير معمارى اروپايى به‌ويژه انگلستان و كشورهاى عربى مانند مصر و لبنان بوده است (بوشيرى، ص 66). پنجره‌هاى امروزى با شيشه‌هاى بزرگ نمى‌توانند از ورود گرما به درون اتاق جلوگيرى كنند، لذا پرده‌هاى بزرگى جلوى پنجره‌ها مى‌آويزند. حياط پيرامون يا در مركز خانه واقع مى‌شود (عالى، ص 3ـ5). درنتيجه تغيير شيوه زندگى مردم از سنّتى به مدرن و به كارگيرى معماران تحصيل‌كرده غرب، ساختمانهاى مدرن اروپايى برپا شده است. با اين حال، برخى معماران ترجيح مى‌دهند از تزيينات خانه‌هاى قديمى بهره ببرند و از درها و پنجره‌هاى چوبى با ساختار و تزيينات پيچيده استفاده كنند و قابهاى گچى بر بالاى پنجره‌ها و روزنها نصب نمايند. البته سنّت‌گرايى هزينه بالايى دارد. گاهى نيز مردم خانه‌هاى قديمى را بازسازى مى‌كنند و بالكنهاى باشكوهى با سقفهاى چوبى جلوى خانه‌هايشان ايجاد مى‌نمايند. بادگيرها و قابهاى گچى كه بالاى ورودى قرار مى‌گيرند، جالب توجه‌اند. امروزه مصالح خانه‌ها سيمان است اما گاه روى آن را با لايه‌اى از رنگ مى‌پوشانند و قطعات چوبى به سقف مى‌چسبانند تا نمايى سنّتى پيدا كند. ديوارها معمولا با بلوكهاى بتنى و سقفها با قالبهاى پيش‌ساخته بتنى ساخته مى‌شوند. بلوكهاى بتنى مقاوم‌تر از سنگ آهك‌اند، اما به اندازه آنها كيفيت جذب رطوبت ندارند و به همين دليل خانه‌هاى قديمى خنك‌تر بودند (همان، ص 6، 9).


منابع :
(1) فوزيه جيب، تاريخ النفوذ البرتغالى فى البحرين : 1521ـ 1601، بيروت 2003؛
(2) پ. و. گلوب، البحرين: البعثات الدنماركية فى دلمون القديمة، ترجمة محمد بندر، بيروت 2003؛
(3) Maitham Aali, "A house in Bahrain", M. A. Thesis, Virginia Polytechnic Institute and State University 2006.
(4) Samir Abdulac, "Traditional housing design in the Arab countries", in Urban housing ed, Margaret Bentley Sevcenko, Cambridge Mass,: Aga Khan Program for Islamic, Architecture, 1982.
(5) Jim Antoniou, "Urbanisation and construction in the Arabian Peninsula", in Development and urban metamorphosis, ed. Ahmet Evin, vol.2, Singapore: Published by Concept Media Pte Ltd for the Aga Khan Award for Architecture. 1984.
(6) The Bahrain.com. Retrieved Jun.10, 2010, from http://www. thebahrain. com/bh- history.asp.
(7) Bahrain DC. Retrieved Jun. 10, 2010, from ttp://bahraindc.com/blog/bahrain-shaikh-essa-bin-ali- house.
(8) Ahmad Bucheery, "Contemporary architecture in Bahrain", in Architecture re-introduced: new projects in societies in change, ed. Jamal Abed, Beirut: The Age Khan Award for Architecture, 1999.
(9) Mitra M. Hedman, "Budayia, children's perspective", Yellowdocuments. Retrieved Jun. 10, 2010, from http://www.Yellowdocuments.com/ 6682120- budaiya-childrens-perspective.
/ غلامحسين معماريان و فهيمه عطار موسوى /

قطر. در بخش جنوب شرقى قطر، بقاياى منزلى با دو اتاقِ ساخته‌شده از سنگهاى تراش‌نخورده از عصر نوسنگى (بين هزاره‌هاى پنجم و چهارم پيش از ميلاد) به دست آمده كه نشان‌دهنده آثار سكونت و استقرار دائم انسان در اين سرزمين است (خليفى، 1984ـ 1985، ص 236). نشانه‌هايى از چادرنشينى نيز از هزاره پنجم قبل از ميلاد در اُمّالماء، شمال‌غربى اُمّسعيد، رأس عُوَيْنات و اُمّطاقه در دست است (افشارسيستانى، ص 66). در محلى ميان قرية‌النعمان و اُمّالماء در شمال‌غربى قطر، قريه‌اى مشتمل بر مسجد و قلعه و بقاياى بيش از 250 خانه از زير خاك بيرون آمده است. باستان‌شناسان دانماركى كه كاوش اين منطقه را به عهده داشته‌اند، اين آثار را به دوره عباسيان (حك: 132ـ656) نسبت مى‌دهند. از قرن يازدهم نيز در شهر الحُوَيلَه، قلاع و حدود ششصد خانه كشف شده‌است. اگرچه آثار چندانى از اين منازل باقى‌نمانده، مصالح شناخته شده بناها شامل سنگهاى تراش نخورده و سنگهاى دريايى و گچ بوده است (خليفى، 1984ـ 1985، ص 239). در برخى نواحى مانند عَريش، نزديك‌ترين آبادى قطر به بحرين در سه كيلومترى جنوب غربى خور، چادرنشينى در گذشته رواج داشت و حتى در اوايل سده چهاردهم شيوخ آل ثانى (اميران قطر) هنوز در خيمه زندگى مى‌كردند (افشار سيستانى، ص 77، 187). شهرهاى بزرگ قطر از جمله دوحه، تا اواسط قرن چهاردهم مانند قريه‌اى بزرگ بودند و خانه‌هايشان با سنگ و گل يا گچ به صورت ساده ساخته مى‌شد و از نقشه‌اى مشخص در ساختار آنها استفاده نمى‌شد (امينه على كاظم، ص 120).

خانه‌هاى سنّتى قطرى از نظر وسعت و اندازه به دو نوع تقسيم‌پذير است. نوع اول، خانه‌هاى ساده‌اى است كه با سنگ و گل بنا شده و عامه مردم شهرها و روستاها در آنها ساكن‌اند. اين منازل غالبآ يك يا دو اتاقه است. حمام درون اتاق تعبيه مى‌شود و ديوار آن از سقف اتاق كوتاه‌تر است. مجلس (اتاق پذيرايى) جدا از ساير اتاقها و معمولا نزديك ورودى اصلى خانه است. مخازن آب معمولا در گوشه‌اى از حياط قرار دارد. حياط اين نوع خانه‌ها محل استراحت و بهره‌گيرى از نور و هواست كه در وسط آن آلاچيقى بالاتر از سطح حياط براى خواب شبانه در تابستانها تعبيه مى‌شده‌است. گاهى قسمتى از حياط مخصوص نگهدارى چهارپايان بوده و اين امر در قطر و كشورهاى خليج فارس شايع است. اتاق در اين نوع خانه‌ها مستطيل‌شكل با ابعاد 4 متر × 3 متر و ديوارهايى به قطر 45 سانتيمتر و مشرف به حياط است و روزنهايى به شكل روزنهاى مشربيه براى نور و هوا دارد. در بعضى خانه ها ناودان چوبى بر روى جدار بيرونى اتاق تعبيه شده است (خليفى، 1424، ص 129ـ130).

نوع دوم خانه‌ها به طبقه مرفه اختصاص دارد. اين خانه‌ها دوطبقه و شامل اتاقهاى مستطيل‌شكلِ مشرف به حياط است و قسمت مخصوص خدمات و پلكانى در حياط براى صعود به طبقه بالا دارد. گاهى در پشت بام آنها از كنگره (شَرفه) براى زيبايى بيشتر و ايجاد حصار استفاده شده‌است. اين خانه‌ها بيشتر داراى گچ‌برى با نقشهاى هندسى و گياهى، درهاى چوبى، بازشوها و روزنهايى با شيشه‌هاى رنگى بوده‌است (رجوع کنید به همان، ص 29، 130ـ131 و تصاوير ص 188ـ 189). ساختار خانه‌ها در قطر به گونه‌اى بوده است كه بتوانند تعداد اتاقها را، با ازدياد افراد خانه، بيشتر كنند (امينه على كاظم، ص 125).

ورودى در اين خانه‌ها به شكلى بوده كه امكان ديد مستقيم از بيرون وجود نداشته است. معمولا بالاى ورودى نيم‌گنبدهايى قرار مى‌گرفته كه مانند خانه ناصر عبيدان، مقرنسهاى زيبايى داشته است (خليفى، 1424، ص 136، 159، 172). در قطر درهاى ورودى چوبى با نقشهاى هندسى و گياهى، به صورت يك يا دو لنگه رايج بوده و گل‌ميخهاى بسيارى روى آنها نصب مى‌شده‌است. روى يكى از لنگه‌ها، كوبه‌هايى چكشى نصب مى‌گرديد كه تا سالهاى اخير نيز در بعضى نواحى از آنها استفاده مى‌شد. مهم‌ترين جزء درها يعنى دماغه به بهترين وجه تزيين مى‌شده و لنگه‌ها درون چهارچوبهاى گاه آهنى، و چهارچوبه نيز روى سنگ قرار مى‌گرفته‌است. در دوحه، گاه بالاى درها پوششى چوبى براى پيشگيرى از ورود باران تعبيه مى‌شده‌است (رجوع کنید به همان، ص 179ـ184).

حياط در اين نوع خانه‌ها، بزرگ و محل خواب در تابستان بوده‌است. ديوارهاى دور حياط بلند و داراى طاق‌نماهاى نيمه دايره‌اى بوده‌است. گاه حياطى بزرگ ميان چند خانه قرار مى‌گرفته‌است كه ساكنان آنها از اقوامِ نزديك بودند (همان، ص 136، 154).

از ديگر عناصر خانه‌هاى نوع دوم در قطر، ايوان است كه دو طرفش اتاق قرار داشته و مشرف به حياط بوده و با طاقهاى متنوع روى ستونهاى مربع، استوانه‌اى يا چندضلعى بنا مى‌شده است. اهالى خانه بيشتر روزهاى سال در ايوان غذا مى‌خوردند و اجتماعات خانوادگى در آنجا تشكيل مى‌شده‌است (همان، ص 136، 159).

مجلس در خانه‌هاى نوع دوم محل پذيرايى مهمان بوده و نزديك ورودى اصلى خانه قرار داشته و از ساير اتاقها بزرگ‌تر بوده‌است. اين مكان پنجره‌هاى زياد و قفسه‌هاى چوبى، براى قراردادن لوازم مختلف، به‌ويژه قرآن، داشته‌است. بالاى پنجره‌ها قابهايى با نقش برجسته ايجاد مى‌شده و سقف چوبى اتاق نيز با رنگهاى متنوع و نقشهاى هندسى تزيين مى‌گرديده‌است (همان، ص 132).

حمام معمولا در گوشه اتاق يا ايوان و گاه در طبقه بالا ساخته مى‌شده‌است. حمامهاى درون اتاقها با ديوار كم ارتفاعى كه به سقف نمى‌رسيده، از اتاق جدا مى‌شده و ورودى كوچكى داشته است. كاربرد اشكال مختلف در حمام، آن را به ويژگى بارز خانه‌هاى منطقه خليج فارس تبديل كرده‌است (همان، ص 150، 153).

پنجره‌هاى اتاقها معمولا كوچك بودند. شمسيه يا قمريه مشبكى است كه درون ديوارهاى گچى و سنگى اتاقها تعبيه مى‌شده تا نور و هواى كافى به اتاقها وارد شود و با توجه به جهت ورود نور خورشيد و ماه از آنها، بدين نامها خوانده مى‌شده‌است (رجوع کنید به همان، ص 136، 185 و تصوير ص 186). امروزه نيز خانه‌هاى زيادى از قرون سيزدهم و به ويژه چهاردهم در دوحه و الوَكرَه باقى‌مانده كه با وجود نياز به مرمت و حفاظت، از نظر نقشه و تزيينات جالب توجه‌اند. براى مثال، خانه عبداللّه بن سعدالمطلق در جنوب الوكره، از اوايل قرن چهاردهم، در 1363ش مرمت و در 1367ش به موزه تبديل شد (همان، ص 137). نيز، خانه محمد سعيد نصراللّه در قسمت قديمى دوحه، از ربع اول قرن چهاردهم، كه پس از مرمتهاى لازم در 1364ش به موزه قوم‌شناسى تبديل شد. اين خانه سيزده اتاق دارد و اتاق بادگير آن در نوع خود در دوحه منحصر به فرد است (همان، ص 140ـ143). همچنين، خانه حاج محمدعلى الماجد كه در 1353 ساخته شده است. از ويژگيهاى اين خانه طاق‌نماها، روزنها، طاق و ستون، اتاقهاى متعدد و نماى زيباى خارجى است (همان، ص 144ـ146).

در 1328ش با كشف نفت، توسعه سريع قطر آغاز (رجوع کنید به افشارسيستانى، ص 23، 180ـ183) و وضع اقتصادى براى ساخت خانه‌هاى جديد و بازسازى خانه‌هاى قديمى مساعد شد. لذا دولت قطر از اواسط دهه 1340ش به ايجاد مسكن براى اقشار كم درآمد پرداخت (سلامه، ص 60). اين خانه‌ها به صورت مجتمع و با نقشه‌هاى منظم ساخته شده‌اند (امينه على كاظم، ص 136، 138). در اين سالها، بيش از شش هزار خانه دولتى در قطر ساخته شد و با كاهش درآمد نفت، بخش خصوصى به ساخت خانه ترغيب گرديد (قطر، ص 14).

خانه‌هاى امروز قطر متأثر از معمارى غربى، هندى و ايرانى ساخته شده‌اند. در بعضى قسمتهاى دوحه، خانه‌ها به شكل كلاه‌فرهنگى، در مساحتهاى مختلف، با باغهاى پر درخت و با نظام جديد شهرسازى براى متمولان ساخته شده‌اند و در قسمتهاى ديگر، خانه هاى افراد با درآمد متوسط به اشكال تك واحدى و مجتمع بنا گرديده‌است. مهاجران كم بضاعت‌تر نيز در خانه‌هاى قديمى يك يا دو طبقه زندگى مى‌كنند (امينه على كاظم، ص 159ـ163).


منابع :
(1) ايرج افشارسيستانى، جغرافياى تاريخى قطر: پژوهش در تاريخ، جغرافيا، آثار باستانى، آداب و رسوم، اقتصاد، شهرها و بندرها، تهران 1383ش؛
(2) امينه على كاظم، التغير الاجتماعى و الثقافى فى المجتمع القطرى، جيزه، مصر 1413/ 1993؛
(3) محمدجاسم خليفى، «ربع قرن من التنقيب عن الاثار و حمايتها بدولة قطر»، التراث و الحضارة، ش 6ـ7 (1984ـ 1985)؛
(4) همو، العمارة التقليدية فى قطر، دوحه 1424/ 2003؛
(5) قطر، ]تهيه شده در[ مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، گروه بررسى مسائل كشورها، ]تهران[ 1368ش؛
(6) Ashraf M. Salama, "Navigating housing affordability between trans-disciplinarity and life style theories: the case of the Gulf states", International journal of architectural research, vol.1, no.2 (Jul. 2007).
/ عبدالكريم عطارزاده /

كويت. نخستين گزارشها از سكنا در كويت به 1081 بازمى‌گردد. بسيارى از خانه‌هاى سنّتى كويت از ميان رفته‌اند و جز شمار اندكى خانه‌هاى اعيانى از سده سيزدهم و چهاردهم برجا نمانده است (رجوع کنید به >فرهنگ هنر<، ذيل "Kuwait").

پى (الساس) در خانه سنّتى كويتى، با توجه به زمين زيربنا و سختى آن، در عمق تقريبآ يك متر قرار داشت. نماى بيرونى خانه ديوارهايى از گل يا آجر پخته به ضخامت حدود يك تا يك‌ونيم متر بود كه به طور يك دست گچ‌كارى مى‌شد (محمد عبدالهادى جمال، ص 154ـ155). ساخت‌مايه اصلى خانه‌هاى قديمى كويت گل، گچ، سنگ و چوب بود. به‌ويژه، گل كه ارزان اما كم‌دوام بود و در ساخت خشت (لِبْن)، در قالبهاى چوبى يك يا دو خانه‌اى، و آجر (طُوب، طُوبة) به كار مى‌رفت. سنگ كه عمدتآ سنگ مرجانى بود، با ملاط گل در ساخت ديوارهاى بيرونىِ خانه‌هاى ثروتمندان استفاده مى‌شد. گچ‌اندودِ روكار نيز توليد داخلى بود (رجوع کنید به همان، ص 161، تصوير، ص 166، 169ـ 172). سيمان تا پيش از 1330ش كه در ساخت بيمارستان امريكاييها به كار رفت، در كويت شناخته‌شده نبود و از آن پس، به صورت محدود در ساخت حوضِخانه به كار مى‌رفت. سيمان را احتمالا به دليل شباهت آن به ساروج از نظر استحكام صاروج/ ساروج مى‌ناميدند و از روسيه به كويت وارد مى‌كردند (همان، ص 158). چوب عمدتآ محصولى وارداتى به ويژه از افريقا بود و براى ساخت درها و پنجره‌ها استفاده مى‌شد (همان، ص 155، 176). فضاى داخلى خانه عمدتاً از يك حياط اصلى مركزى/ الحَوْشُ الرئيسى، تعدادى اتاق در اطراف آن و يك ايوان/ ليوان، تشكيل مى‌گرديد. گاه در خانه‌هاى بزرگ‌تر تعداد حياطها بيشتر بود و از حياط يا حياط پشتى براى نگاهدارى چهارپايان‌و كارهاى روزمره خانه استفاده‌مى‌شد (همان، ص164). درِ خانه از چوب و در انواع و اندازه‌هاى مختلف ساخته مى‌شد كه گاه با گل‌ميخهاى گنبدى شكلِ (المُقَبّبة) فلزى تزيين مى‌گرديد. مفاصلِ در نيز فلزى بودند كه البتات ناميده مى‌شدند (همان، ص179). كف حياط معمولا از خاك بود اما برخى ثروتمندان حياط را با آجرهاى زردرنگى مفروش مى‌كردند كه از بصره وارد مى‌شد (همان، ص 156).

ايوان از مهم‌ترين فضاهاى حياط اصلى و ساخت آن دشوار و مستلزم دقت بود، زيرا بايد الوارهاى بلند چوبى (صور) را بالا مى‌بردند كه تقريباً ده تا پانزده متر و گاه بيشتر، برحسب وسعت ايوان، طول داشت. اين الوارها كه ستونهاى ايوان بودند، از چوب سنگينى تهيه مى‌شدند كه معمولا در ساخت بدنه كشتى نيز از آن استفاده مى‌كردند (همان، ص 164). ايوان كه محل گردهمايى و سرگرمى مردان خانواده و مهمانانشان بود، گاه نزديك ورودى اصلى خانه ساخته مى‌شد و پنجره‌هاى روبه خيابان داشت كه با طارميها و نرده‌ها و كركره‌هاى چوبى حفاظت مى‌گرديد (بهار، 1984، ص 72)، در حالى كه پنجره‌هاى اتاقها همانند درِ آنها روبه حياط (حوش) باز مى‌شد. ديوار اتاق معمولا ضخيم بود و از داخل، طاقچه‌هايى (رَف) به عمق حدود 25 سانتيمتر در آن درمى‌آوردند (محمدعبدالهادى‌جمال، ص156).

براى ساختن سقف اتاقها، نخست تيرهايى چوبى (چَنْدل) به طول حدود سه متر را به موازات يكديگر با فاصله 20 تا 25 سانتيمتر روى ديوارها قرار مى‌دادند. چوبهاى چندل از مشرق افريقا وارد مى‌شد. روى چندلها را با شاخه‌هاى بامبو كه آنها را نيز از مشرق افريقا مى‌آوردند، به شكل مربع يا لوزيهايى به ضلع ده سانتيمتر مى‌پوشاندند تا هم زيبا و چشم‌نواز باشد و هم چوبهاى چندل را براى تحمل بار تقويت كند. آنگاه روى چندلها و بامبوها را با بوريا يا منسوجات حصيرى مى‌پوشاندند و سپس بام را گل‌اندود مى‌كردند (همان، ص 155). اطراف بام را ديواره‌اى مى‌كشيدند كه وِشام نام داشت. وشام ضمن حفظ حريم بام، محل قرار گرفتن ميزابها يا مجارى چوبى به طول پنجاه تا شصت و عرض 20 تا 25 سانتيمتر بود و آب باران را از بام به كوچه يا حياط منتقل مى‌كرد (همان، ص 155ـ156، 159، تصوير). بام خانه‌هاى سنّتى كويتى جزئى از فضاى فعال خانه محسوب مى‌شد كه در تابستان گرم محل خواب و استراحت و حتى حمام كردن و شستن لباس و خشك كردن انواع ميوه بود (بهار، 1984، ص 71ـ72).

در اغلب خانه‌هاى قديمى كويت سازه بادگير، كه آن را باجدير مى‌خوانند، ساخته مى‌شد (محمدعبدالهادى جمال، ص 156، 161، تصوير). افزون بر اين، دو نوع چاه يكى براى ذخيره آب آشاميدنى به نام جَليب (بهار، 1984، ص 72) و ديگرى، با دهنه فراخ براى فضولات به نام بالوعه وجود داشت (محمدعبدالهادى جمال، ص 164). عمق جليب معمولا بين سه تا هشت متر بود، چنان‌كه در مناطق شرقى كويت حدود دوونيم و در منطقه القبلة و ناحيه مرتفع فَريج سعود حدود هفت تا هشت متر بود (براى اطلاع بيشتر درباره نحوه ساخت جليب رجوع کنید به همان، ص 167ـ 168). گاهى آب براى پخت‌وپز و شستشو از بصره با تانكر حمل و در مخازن بزرگى در بالاى پشت بام ذخيره مى‌شد (بهار، همانجا).

با توسعه سريع و شتابان كويت در پى كشف و استخراج نفت و سرازيرشدن درآمد حاصلِ از آن، بسيارى از جنبه‌هاى سنّتى اين جامعه از جمله معمارى سنّتى آن متروك شد و به‌ويژه خانه‌هاى قديمى از ميان رفتند. با اين حال، در پى مداخله هنرمندان معمار در دهه 1340ش، نهضتى براى حفظ بافت قديمى شهر كويت به‌ويژه بازار (سوق) و خانه‌هاى قديمى در امتداد اسكله و رو به دريا پديد آمد (>فرهنگ هنر<، همانجا). به دنبال آن، برخى خانه‌هاى قديمى اعيانى بازسازى و گاه تبديل به موزه شدند، از جمله بيت‌النصف (ساخته شده در سالهاى 1243ـ1253) و بيت‌البدر (ساخته شده در ح : 1253ـ1263). بيت‌البدر خانه‌اى وسيع است با پنج حياط كه به ‌ترتيب براى پذيرايى از مردان، به عنوان حياط خصوصى، حياط آشپزخانه، براى كسب و كار، و براى نگاهدارى از چهارپايان استفاده مى‌گرديدند. كف حياط اصلى با آجرهاى آهكىِ مربع شكل و كاشيهاى وارداتى از عراق پوشيده شده‌است. اين حياط ايوانى قوسى‌شكل دارد و در بيرون خانه، متصل به ديوار و روبه‌روى دريا، سكويى در امتداد طول خانه تعبيه شده‌است. در 1316ش، بخش جديدى به سبك سنّتى به اين خانه اضافه شد و در 1355ش به موزه تبديل گرديد (همانجا).

نمونه چشمگير خانه‌هاى سنّتى خانه محمدالحَمَد است كه در دهه 1340ش ساخته شد و با وجود پيشينه نه‌چندان طولانى، به سبب داشتن نقشه و عناصر قديمى، در زمره خانه‌هاى سنّتى محسوب مى‌شود. تزيينات داخلى اين خانه از جمله شامل نقوش هندسى رنگارنگ با چوب و شيشه، به موازات كتيبه‌هاى قرآنى بر ديوارهاست كه صنعتگران و هنرمندان سورى اجرا كرده‌اند (بهار، 1985، ص 64).

خانه عبداللطيف الحَمَد، از اواخر اين دهه، نيز خانه‌اى اعيانى و سنّتى است كه در آن حياط مركزى و به‌ويژه ايوان با طاقهاى نعل اسبى حفظ شده و تأثير معمارى خانه‌هاى شمال افريقا به خصوص مراكش در آن محسوس است. اتاق پذيرايى و اصلى (ديوانيه) اين خانه با اشياى نفيس عمدتاً ساخته دمشق، و مخدّه‌هاى دستباف و سوزن‌دوزىِ شمال عراق آراسته شده‌است و ديوارها نيز با طرحهاى گياهى و هندسى به صورت كنده‌كارى در چوب كه با صدف پرشده (صدف‌كارى) و هريك اثرى هنرى محسوب مى‌شود، تزيين يافته‌است (همان، ص 70).

از ديگر خانه‌هاى سنّتى، خانه بهبهانى معروف به خانه سَدو (گليم دستباف باديه‌نشينان) است كه اكنون به موزه گليمهاى دستباف باديه‌نشينان شهرت يافته‌است. اين خانه رو به دريا، با دو ورودى است. نفوذ و تأثير معمارى هندى در اين بنا مشهود است، به‌ويژه در قوس در ورودىِ سمتِ چپِ حياط مركزى. ايوان با طاقگانهايى گوشه‌دار و نَه قوسى و ستونهايى كه سرستونهاى آن با نقش‌مايه‌هاى گياهى تزيين شده از ديگر ويژگيهاى اين خانه است (همو، 1984، ص 73).

رشد سريع شهرنشينى و تحول در معمارى معاصر كويت، از جمله خانه‌سازى، در سى ساله اخير فراتر تصور بوده و در تاريخ شهرنشينى مشابه نداشته‌است (همان، ص 71؛ همو، 1985، ص 63). هم‌اكنون در اين كشور، خانه‌هاى ويلايى با مساحتهاى پانصد تا هزار مترمربع ساخته مى‌شود كه ساخت‌مايه بيشتر آنها بتن است. نماى خارجى نيز با آجر (كه در داخل توليد مى‌شود)، سيمان، ماسه‌سنگ يا سنگ آهك يا مرمر يا تراورتن، كه از اردن، لبنان، عربستان سعودى، يونان و ايتاليا وارد مى‌شود پوشيده مى‌گردد. چوب به سبب گرانى و كم‌دوامى در آب و هواى كويت، به ندرت در فضاهاى داخلى، درها، چهارچوب و كركره‌هاى حفاظ پنجره‌ها به كار مى‌رود و به‌جاى آن، به‌ويژه در ساخت چهارچوبِ پنجره‌ها از آلومينيومِ توليد داخلى استفاده مى‌كنند (بهار، 1985، ص 72).

از تغييرات عمده در خانه‌سازى جديد، منسوخ شدن حياط مركزى و ظاهر شدن بالكن به ويژه در دهه 1330ش است (دُوَيج، ص 70). در 1331ش/ 1952، شركتى انگليسى براى توسعه شهرى كويت نقشه‌اى كلان طراحى كرد كه اجراى آن به تخريب بخش اعظم محلات قديمى انجاميد، اما اين روند با شكل‌گيرى نهضتى در دهه 1340ش، براى حفظ خانه‌هاى سنّتى، تا حدودى متوقف شد (رجوع کنید به >فرهنگ هنر<، همانجا). از نيمه دهه 1340ش تا اواسط دهه 1350ش، با وجود توسعه سريع و رشد اقتصادى، خانه‌سازى تحت تأثير معمارى مصر و لبنان قرار گرفت كه در آن معمارى جديد غربى با برخى عناصر محلى همراه بود (دويج، همانجا). در دهه‌هاى 1360 و 1370ش، نهاد ملىِ مسئولِ تهيه مسكن در كويت كه در گذشته در امحاى چادرنشينى مى‌كوشيد و ده‌هزار خانه مناسب براى باديه‌نشينان تهيه كرده بود، برنامه‌اى را براى تهيه مسكنِ متقاضيان و غلبه بر كمبود و فقدان مسكن در دستور كار قرار داد و درصدد ساخت 400 ،36خانه برآمد. طبق اين برنامه، 952،7 خانه ويلايى و 319،3 آپارتمان براى افرادى با درآمد متوسط و 255،24 خانه ويلايى و 874 آپارتمان براى اقشار كم‌درآمد (با تنوع در طراحى واحدها) در نظر گرفته شد (آنتونيو، ص 85).

در طرحهاى جديد خانه‌سازى، ضمن توجه به عناصر مدرن، ملاحظات فرهنگى نيز از سوى دولت اعمال و كوشش مى‌شود هيچ آپارتمانى به آپارتمان ديگر اشراف و ديد نداشته باشد. در خانه‌هاى حياط‌دار، حياط با روش خاص ايجاد خميدگى و پشته‌سازى، ضمن تأمين نور، از بيرون ديد ندارد و تنها بخش گشوده آن رو به بيرون با صفحه‌اى جمع‌شدنى بسته مى‌شود. مجتمعهاى مسكونى به نحوى سازماندهى شده‌اند كه نود تا صد خانواده در كنار هم‌زندگى مى‌كنند و در استفاده از مركز خريدى كوچك، مدارس و مساجد با يكديگر مشترك‌اند. روى بامهاى مجموعه‌هاى آپارتمانى باغهايى ايجاد شده‌است و در فضاى داخلى مجتمع، اتومبيل امكان ورود ندارد و براى پياده‌روى و بازى كودكان فضاى مناسبى تدارك شده‌است (اريكسون، ص 89ـ90).


منابع :
(1) محمد عبدالهادى جمال، الحرف و المهن و الانشطة التجارية القديمة فى‌الكويت، كويت 2003؛
(2) Jim Antoniou, "Urbanisation and construction in the Arabian Peninsula", in Development and urban metamorphosis, ed. Ahmet Evin, vol. 2, Singapore: Concept Media/ The Aga Khan Award for Architecture, 1984.
(3) Huda Bahar, "Contemporary Kuwaiti houses", Mimar: architecture in development, no.15 (1985).
(4) idem, "Traditional Kuwaiti houses", ibid, no.13 (1984).
(5) The Dictionary of art, ed. Jane Turner, New York: Grove, 1998.
(6) Osama Duaig, "Kuwait contemporary architecture", in Architecture re-introduced: new projects in societies in change, ed. Jamal Abed, Geneva: The Aga Khan Award for Architecture, 2004.
(7) Arthur Erickson, "Projects in Kuwait and Saudi Arabia", in Places of public gathering in Islam, ed. Linda Safran, Philadelphia: The Aga Khan Award for Architecture, 1980.
/ افسانه منفرد /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6877
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست