responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6867

همدانی، ملاحسینقلی ، عالم وعارف و فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم. آخوند ملاحسینقلی درگزینیِ نجفی، معروف به ملاحسینقلی همدانی، در 1239 در قریۀ شَوِند از قرای درگزینِ همدان به دنیا آمد. نسبت وی به جابر انصاری، از صحابۀ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، می‌رسد (مدرس تبریزی، ج6، ص376؛ آقابزرگ طهرانی، 1373ق، ج1، ص674 و پاورقی 1). رمضان، پدر ملا حسینقلی، چوپان بود و می‌خواست فرزندش درس بخواند، ازاین رو او را برای تحصیل علوم دینی به تهران فرستاد. حسینقلی در تهران درسهای مقدماتی، سطوح فقه و اصول را فراگرفت و سپس در درسهای خارج فقه و اصول عالمان تهران، بخصوص حلقۀ درس شیخ عبدالحسین طهرانی (متوفی1286) مشهور به شیخ العراقین، شرکت کرد. وی برای شرکت در درس فلسفۀ ملاهادی سبزواری به سبزوار رفت و پس از مدتی اقامت در آنجا،عازم نجف شد. در نجف از درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری بهره‌مند شد و از طریق وی بود که به درس اخلاق سیدعلی شوشتری* راه یافت و در سلک شاگردان او درآمد (آقابزرگ طهرانی،‌ همان، ص674ـ675؛ معلم حبیب‌آبادی، ج4،‌ص1087؛ صدوقی سها، ص209؛ قس معلم حبیب آبادی، همانجا، که نوشته است وی علوم مقدماتی را درشوند آموخت). او پس از رحلت شیخ انصاری، می‌خواست دروس فقه و اصول استاد خود،‌ انصاری، را تدریس کند،‌ اما به توصیۀ سید شوشتری از این کارخودداری کرد و به تربیت و تعلیم اخلاقی شاگردان مستعد پرداخت و پس از رحلت سید شوشتری، علاوه بر تدریس فقه و اصول، در منزلش درس اخلاق برگزار کرد (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، همان، ص675؛ حسینی طهرانی، 1389ش، ص122ـ123؛ حسن‌زاده آملی، ص592).

شیوۀ سلوک و تعلیم و تربیت همدانی مطابق با شیوۀ سلوک سیدعلی شوشتری بود و گفته شده است که مشایخ سلوکی او از طریق سیدعلی شوشتری به محمدرضا دزفولی و از طریق او به سید صدرالدین دزفولی و از او به محمد بید آبادی و از او به سید قطب‌الدین نیریزی*، از مشایخ سلسلۀ ذهبیه*، می‌رسد (صدوقی سها، ص213). همچنین گفته اند سیدمهدی بحر‌العلوم – که در بعضی منابع او را، از طریق نورعلیشاه، به سلسلۀ نعمت‌اللهیه منتسب دانسته‌اند – از مشایخ طریقتی ملاحسینقلی بوده است (رجوع کنید به معصوم علیشاه، ج3، ص199ـ200؛ بلاغی، ص12؛ صدوقی سها، ص212)، اما برخی (رجوع کنید به حسینی طهرانی، 1418ق، ج1، 191ـ192، پانویس1؛ حسن‌زاده آملی، ص591) ارتباط حسینقلی را با سلاسل صوفیه مردود دانسته و شیوۀ سلوک او را از طریق شوشتری به شخصی ناشناس، به نام ملاقلی جولا، رسانده اند که ناگهان به زندگی شوشتری وارد شد و وی را متحول کرد و معلوم نیست که استادان این شخص چه کسانی بوده‌اند (نیز رجوع کنید به معصوم علیشاه،‌ ج3، ص466). البته برخی نکات مشترک میان شیوۀ سلوک وی با شیوۀ سلوک اهل تصوف وجود دارد، اما خود وی در یکی از نامه‌هایش بر نادرستی روش صوفیان تأکید کرده و سخنان آنان را از قبیل «خرافات ذوقیه» دانسته است (تائب تبریزی، ص190ـ191). به علاوه، وی و شاگردانش از تدریس کتابهای اهل تصوف، همچون فصوص و فتوحات و مصباح‌الانس، خودداری می‌کردند، هر چند در تقریر مباحث توحید و نبودت و ولایت،عبارتهای آنان شبیه به عبارات همان کتابها بود(رجوع کنید به آشتیانی، ص138ـ130؛ برای نمونه‌هایی از این شباهتها رجوع کنید به ملکی تبریزی، ص234ـ248). شاید به همین سبب بود که وی را در زمان حیاتش به صوفی بودن متهم کردند و حتی گروهی برضد وی به فاضل شربیانی (متوفی 1322)، مرجع مطلق وقت، عریضه‌ نوشتند و از روش عرفانی او انتقاد کردند و او را صوفی خواندند، اما شربیانی در پاسخ نوشت: «کاش خدا من را هم مثل آخوند، صوفی قرار بدهد» و با این سخنِ شریبانی، دسیسه‌ها فرونشست (رجوع کنید به حسینی طهرانی، 1429، ص323ـ323).

ملاحسینقلی همدانی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کثرت این شاگردان – که گفته شده حدود سیصد تن بوده است – از یک سو نشان‌دهندۀ شهرت او و از سوی دیگر نشان‌دهندۀ وسعت تأثیر شیوۀ سلوک وی در نجف آن روزگاراست. برخی از مهم‌ترین شاگردان مکتب وی عبارت ند از: شیخ محمدبن محمد بهادری (متوفی 1325)؛ سیداحمد کربلائی*؛ آقا رضا تبریزی (متوفی 1321)؛ سید کمال مشهور به میرزا آقا دولت‌آبادی (متوفی 1328)، شاعر مشهور؛ سید محمدسعید حبوبی نجفی (متوفی 1333ق)؛ شیخ موسی شراره عاملی (متوفی 1304)؛ سیدحسن صدرالدین عاملی کاظمی (متوفی 1354)؛ سید‌مهدی حکیم نجفی (متوفی 1312)؛ شیخ باقر قاموسی نجفی (متوفی 1353)؛ سید عبدالغفار مازندرانی (متوفی 1356)؛ شیخ محمدباقر نجم‌آبادی (متوفی 1353)؛ سیدعلی همدانی (متوفی 1379)؛ میرزا باقر قاضی طباطبایی*؛ میرزا جوادملکی تبریزی*؛ سیدمحسن‌امین عاملی (1371)؛ شیخ محمدباقر بهاری همدانی (1333)؛ میرزا محمدحسین نائینی (1355)؛ آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (1329)؛ سید شمس‌الدین محمود مرعشی نجفی (1338)؛ سید محمود طالقانی نجفی؛ سید أبوالقاسم اصفهانی، داماد ملاحسین قلی همدانی؛ و شیخ علی (متوفی 1359)، فررزند ملاحسین قلی همدانی (آقابزرگ طهرانی، همان، ص677ـ678؛ امین، ج6، ص136؛ قائم مقامی، ص45ـ47؛ برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی رجوع کنید به قائم مقامی، همانجا؛ صدوقی سها، ص219ـ231).

ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزه‌های علمیه بود. بدون شک درک محضر حکیم سبزواری ، و تبحرش در فقه پس از بهره‌مندی از محضر شیخ انصاری، تأثیری بسزا درتعمیق معارف سید علی شوشتری داشته است. او با تسلط برمعارف عقلی و فقاهت، راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت (رجوع کنید به عرفان، حوزۀ نجف*).

شیوۀ سلوک ملاحسینقلی مبتنی بر معرفت نفس، التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگانۀ آن است (حسینی طهرانی، 1389، ص119ـ120، 123). بدین ترتیب که در اولین مرحله، سالک باید واجبات شرعی را به جا آورد و از محرّمات بپرهیزد.‌ وی بر این موضوع چندان تأکید داشت که می‌توان شاخص‌ترین مؤلفۀ سلوکی وی را حفظ حدود شریعت دانست. از میان چند نامه‌ای که از او در تذکرة‌المتقین آمده است،‌ این رویکرد به وضوح دریافت می شود. وی التزام به شرع را در تمام لحظات، تنها راه قرب به حق می‌دانست و معتقد بود که محبت الهی با ارتکاب به معاصی جمع شدنی نیست و اول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت است (تائب تبریزی، ص190ـ191، 193ـ194، 209). وی در دومین مرحله به سالک توصیه می‌کند که هرکاری را تنها برای رضای خدا انجام دهد تا این حالت در او ملکه شود. در مرحلۀ سوم باید خدا را پیوسته ناظر برخود بداند و در مرحلۀ چهارم برای آنکه خداوند را حاضر و ناظر در هر لحظه بداند و هر چه غیر حق است را از ذهن دور کند، باید به نفی خواطر بپردازد. از روشهای نفی خواطر در مکتب تربیتی ملاحسینقلی، ذکر، تلاوت قرآن، عبادت، توسل به معصومین علیهم‌الاسلام، و البته بهترین و سریع‌ترین روش نفی خواطر، توجه به نفس است،‌ بدین معنا که سالک در شبانه روز نیم ساعت یا بیشتر به نفس و به ارتباط آن با حق توجه کند تا به تدریج خواطر از آن نفی و معرفت نفس حاصل شود. بر اثر اهتمام به مراقبه و توجه به نفس، چهار عالم برسالک منکشف می‌گردد: توحید افعال، که در آن سالک در می‌یابد منشأ همۀ افعال در جهانِ خارج، خداست؛ توحید صفات، که در آن سالک هرگونه علم و قدرت و حیات و سمع و بصررا در موجودات، وابسته به حق ادراک می‌کند؛ توحید اسماء، که در این مرحله سالک درمی‌یابد هر موجودی به قدر سعۀ وجود خویش از خداوند عالم، قادر، حی، سمیع و بصیر بهره برده است؛ و آخرین مرحله، توحید ذات است که وصف ناشدنی است و تنها می‌توان گفت که در این مرحله، سالک هستی خود را گم می‌کند و در ذات حق فانی می‌گردد (رجوع کنید به تائب تبریزی، ص191، 209ـ212؛ حسینی طهرانی، 1389ش، ص119ـ121، 123ـ126).

ملاحسینقلی در سفر زیارتی به کربلا در 28 شعبان 1311 درگذشت و وی را در ایوان حجرۀ چهارم از صحن شریف دفن کردند (مدرس تبریزی، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، همان، ص677؛ معلم حبیب‌آبادی، ج4، ص1088). از او کرامات بسیار نقل شده است (صدوقی سها، ص227ـ216) و دربارۀ حالات او نوشته‌اند که دائماً در مراقبه به سر می‌برده، به طوری که حکایت شده است گاه در خلال درس از بیم آنکه مبادا غفلتی پیش آمده باشد و سخنی برای رضای خداوند نگفته باشد، سکوت می‌ کرده است (قمی، ص148). شیخ آقابزرگ طهرانی – که دو سال پس از رحلت ملاحسینقلی همدانی وارد عراق شد – او را بر روش و طریقۀ سید ابن‌طاووس دانسته است. به عقیدۀ وی، ملاحسینقلی بر بیشتر علمای طبقۀ بعد از خود حق دارد و شاگردان او ستارگان زینت بخش آسمان علم و فضلیت‌اند. وی از اینکه محضر او را درک نکرده تأسف ‌خورده و خوشحال بوده که شاگردان او را درک کرده است. به نظر او، شاگردان آخوند، علم را با عمل آمیخته‌اند (آقابزرگ طهرانی، همان، ص675). سید محسن‌امین (همانجا) نیز دربارۀ ملاحسینقلی نوشته است که در میان معاصرانش برای او، در علم اخلاق و تهذیب نفوس، نظیری یافت نمی‌شود.

چون بیشترین تلاش همدانی در تعلیم و تربیت شاگردان بوده، فرصتی برای تألیف به دست نیاورده و بیشتر آثارش تقریرات او به قلم شاگردانش است. برخی از آثار وی عبارت اند از: تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری که به قلم خود اوست و تقریرات درس‌ آقا سیدعلی شوشتری، که وقف حسینیۀ شوشتریهای نجف شده است؛ سه جلد تقریرات درس فقه او، شامل صلاةالمسافر، الخلل،و القضاء و الشهادات، که شاگردانش آنها را فراهم آورده‌اند؛ تقریرات درس فقه او در مبحث رهن، که یکی از شاگردانش آن را نوشته و در کتابخانۀ محدّث نوری موجود است؛ امالی وی، در موضوع اخلاق، که بعضی از شاگردانش آن را جمع‌آوری نموده‌اند؛ مکاتبات و دستور‌العملها، که میرزا اسماعیل تبریزی (تائب) آنها را همراه با بعضی دستورالعملها و مکاتبات احمد کربلائی و محمد بهاری و محمدبید آبادی جمع‌آوری کرده و در پایان کتاب تذکره‌المتقین در 1329 به چاپ رسانده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، 1403، ج4، ص46، 372؛ امین، همانجا؛ قائم مقامی، ص47؛ برای اطلاع بیشتر دربارۀ مکاتبات و دستورالعملهای تربیتی ملاحسینقلی همدانی رجوع کنید به تائب تبریزی، ص190ـ212).


منابع :
(1) آقابزرگ طهرانی؛
(2) همو، طبقات اعلام‌الشیعه، ج1، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، نجف 1373/1954م؛
(3)حسن حسن‌زاده آملی، هزار و یک نکته، تهران [بی‌تا.]؛
(4)سید جلال‌الدین آشتیانی، در حکمت و معرفت مجموعه مقاله‌ها و مصاحبه‌ای حکمی معرفتی، چاپ حسن جمشیدی، تهران 1385ش؛
(5)سید‌محسن امین، اعیان الشیعه، ج6، چاپ حسن امین، بیروت 1403ق/ 1983م؛
(6)عبدالحجه بلاغی، مقالات الحنفاء فی مقامات شمس‌العرفاء یا زندگانی شمس‌العرفاء، تهران 1371ق؛
(7) اسماعیل‌بن حسین تائب تبریزی، رهنمودهای پرواپیشگان تذکرة المتقین در آداب سیر و سلوک، چاپ انتشارات نهاوندی، قم 1386ش؛
(8)سید محمدحسین حسینی طهرانی، اللّه‌شناسی، ج اول، مشهد 1418ق؛
(9)همو،‌ رسالة لب‌اللباب به ضمیمه مصاحبات علامه سید محمدحسین طباطبائی، چاپ سیدهادی خسروشاهی، قم 1389ش؛
(10)همو، مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه عالم ربانی سیدمحمد حسین طباطبائی تبریزی، مشهد 1429ق؛
(11)منوچهر صدوقی سها، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، تهران 1381ش؛
(12)سیدعباس قائم مقامی، «دو سالک عارف»، کیهان اندیشه نشریه موسسه کیهان در قم، ش پانزدهم، آذر و دی 1366ش؛
(13)عباس قمی، فوائد الرضویه فی احوال علماالمذهب الجعفریه، ]بی‌جا[ [بی‌تا]؛
(14)محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج 5 و 6،‌تهران 1374ش؛
(15)محمدمعصوم‌بن زین‌العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران 1339ـ1345ش؛
(16)میرزا محمدعلی (معلم حبیب‌آبادی)، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری، اصفهان 1352ش؛
(17)میرزا جواد ملکی تبریزی، رساله لقاءاللّه به ضمیمۀ رسالة لقاء اللّه امام خمینی، چاپ صادق حسن‌زاده، قم 1383ش؛


/محمود شیخ /





تاریخ انتشار اینترنتی: 31/02/1391

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6867
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست