responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6857

 

طرابلس غرب (یا تریپولی) ، شهری در ساحل دریای مدیترانه و شمال غرب کشور لیبی. این شهر در 1050 کیلومتری مغرب شهر بنغازی (شلوف، ص 82)، بین دو خلیج سرت و قابس واقع است (تیری، ص 14).

طرابلس از شمال به دریای مدیترانه، از مشرق به شهر برقه، از جنوب به شهر فزان و از مغرب به کشور تونس محدود شده و در ارتفاع صد متری از سطح دریا قرار گرفته است (<اطلس تایمز> ، نقشۀ 84؛ اطلس العالم، نقشۀ 51).

کوههایی به نام طرابلس، به طول پانصد کیلومتر، از مرز تونس تا خمس کشیده شده است و در این مسیر چندین نام محلی دارد، از جمله جبل نفوسه که به طول دويست کیلومتر از مغرب به مشرق کشیده شد و اقوام بربر در آنجا ساکن¬اند، و کوههای غریان، ترهونه، مسلاته/ مصراته، و خمس (حجاجی، ص 61ـ 62).

سواحل دریای مدیترانه در طرابلس ماسه‌ای و پست است. حاصلخیزترین جلگۀ ساحلی آن از زواره در مرز تونس تا مصراته در شمال غربی خلیج سرت، به طول 325 کیلومتر و عرض هشت تا ده کیلومتر امتداد دارد. این ساحل، به ویژه در بخش شرقی، دارای مردابهای بسیاری معروف به سبخه است و طرابلس در این جلگه واقع شده¬است (موسوعه عربیه، ج 17، ص 262). در شمال بندر طرابلس، رشته‌ای از صخره‌های دریاییف این بندر را از امواج دریا محفوظ داشته است (شریف، ص 12).

طرابلس فاقد رودخانه‌های دائم است (ابن‌سپاهی‌زاده، ص 164). در1375ش/ 1996، طرح رودخانۀ مصنوعی به اجرا درآمده و آب را به طرابلس منتقل نموده و سيصد هزار هکتار زمین را زیر کشت برده است (موسوعه عربیه، ج 17، ص 268). آب مصرفی اهالی طرابلس از طریق حفر چاهها و از آب چشمه‌ها تأمین می‌شود (حجاجی، ص 117).

یاقوت حموی و قزوینی از چاهی به نام کنود در طرابلس یاد کرده‌اند، که بنابر باور اهالی، هر کس از آب این چاه نوشیده دچار حماقت شده است (یاقوت حموی، ذیل «طرابلس»؛ قزوینی، ص 408).

آب و هوای طرابلس، تحت تأثیر دریای مدیترانه، متغیر است. حداکثر میانگین دما در این شهر در مرداد/اوت 7ْر26 و دردی/ ژانویه ْ6ر12 و میانگین دمای سالیانۀ آن 6ْر19 است. این شهر 53 روز در سال بارانی است و باران سالیانۀ آن 332 میلیمتر است (بولقمه و قزیری، ص 169، 175، 193، 195).

از جمله محصولات کشاورزی طرابلس، گندم، جو، انگور، خرما، مرکّبات، و زیتون است. صادرات آن زیتون، پرتقال، عاج، پر شترمرغ و پوست می‌باشد. طرابلس یکی از مراکز مهم صنعتی و بازرگانی در لیبی است و از صنایع آنجاست: پالایش نفت، نساجی، مواد غذایی، مواد ساختمانی، صنایع فلزی، دستی، و شیلات (ابوحجر، ص 469ـ 470؛ عفیفی، ص 328؛ کورو، ص 64ـ 76).

در1359ش/ 1970، طرابلس پایتخت کشور لیبی شد(< دایرة‌المعارف جدید افریقا> ، ص 104). جمعیت آن در1355ش/ 2006 حدود 8ر1 میلیون تن گزارش شده¬است (< شهرهای خاورمیانه و شمال افریقا> ، ص 366). مهم¬ترین جادۀ لیبی، جادۀ ساحلی است که به طول 1822 کیلومتر از مرز تونس تا مرز مصر امتداد دارد. این جاده از شهر طرابلس عبور می‌کند (حجاجی، ص 235). خطوط راه‌آهن، طرابلس را به شهرهای زواره در مغرب تا جوراه در مشرق مربوط می‌سازد. خط راه‌آهن دیگری هم از طرابلس تا غریان کشیده شده است (همان، ص 242). ایتالیاییها خط راه‌آهن طرابلس ـ هواره را به طول 79 کیلومتر و خط راه‌آهن طرابلس ـ عزیزیه رابه طول 33 کیلومتر احداث کردند (جارتناالغربیه، ص 78).

فرودگاه طرابلس، به نام ادریس اول، در جنوب شرق طرابلس قرار دارد (موسوعة عربیه، ج 17، ص 268). این فرودگاه در فصل تابستان ماهیانه3650 پرواز و در فصل زمستان ماهیانه 200 پرواز دارد (حجاجی، ص 249). بندر طرابلس یکی از بندرهای فعال کشور لیبی است، به طوری که 75٪ صادرات کشور از این بندر انجام می‌گیرد. کشور لیبی با این بندر از راه دریایی با دیگر کشورها در ارتباط است (همان، ص 244).

از آثار تاریخی و قدیم طرابلس، طاق نصرت مارکوس اوریلیوس است که در 1050/1640 بنا شده است (اشهرالحوادث و اعظم‌الرجال، طرابلس‌الغرب، ص 69).

از دیگر آثار طرابلس، حصار پنج ضلعی آن است که دارای نه دروازه بوده و امروزه بیشتر آن ویران شده است (شلابی، 2002، ص 53ـ 59).

اولین مدرسه‌ای که در طرابلس تأسیس شد المنتصریه بود که آن را فقیه ابی‌محمد عبدالحمیدبن ابی‌برکات‌بن ابی‌الدنیا در سالهای 655ـ 658/ 1257ـ 1259 بنا کرده است (نجیب، ص 145). عبدری در سفرخود به طرابلس در سال 688/ 1289، این مدرسه را دیده و از آن تعریف کرده (عبدری، ص 77) و هجده سال بعد تیجانی از این شهر دیدن کرده و به تمجید آن پرداخته است(ص 252). چهار قرن پس از ساخته شدن این مدرسه، مدارس دیگری نیز در طرابلس احداث گردید که برخی از آنها عبارت¬اند از: مدرسۀ عثمان الساقزلی (1064/ 1654)، مدرسۀ مجمع احمدباشا قرامانلی (1150/ 1738)، مدرسۀ الکاتب (1183/ 1719)، و مدرسۀ مجمع مصطفی قرجی (1249/ 1833) (نجیب، ص 146).

برخی از مساجد مهم شهرطرابلس عبارت¬اند از: جامع‌الناقه (1019/ 1610) که قدیم‌ترین مسجد این شهر است، جامع‌الدباغ (1081/ 1770) ،درغوت (972/ 1564)، شیخ عبدالوهاب (1080/ 1669)، قنابه (قرن يازدهم/هفدهم)، وحاج محمود (1091/ 1680) (موسی عبده، ص 107ـ 109).

در طرابلس کلیسایی برای کاتولیکها به نام کلیسای مریم وجود دارد (شلابی، 2001، ص 73؛ خوند، ج 18، ص 77).

ابتدا نام این شهر ماکاراویات/ اوبات و تریپولیس/ تریپولی بود و عربها آن را طرابلس می‌نامیدند (شلوف، ص 83). درسال 146پیش از میلاد، نام فینیقی اوبات را رومیان به اویا تغییر دادند. بکری در قرن پنجم / يازدهم با دو نام متفاوت از این شهر یاد کرده¬است: طربلیطه (طر به معنای سه، بلیطه به معنای شهر)، و ایاس که به نظر می‌آید همان تریبولیس و اوبات باشد (ج 2، ص 653). برای تمایز بین طرابلس شام و این شهر، طرابلس شام را طرابلس شرق و این طرابلس را طرابلس غرب یا طرابلس افریقا نامیده‌اند (شلوف، همانجا). در عصر عثمانی کلمۀ غرب به آن اضافه شد تا از طرابلس شام متمایز باشد (بهنسی، ص 8).

تا نیمۀ اول قرن پنجم/يازدهم در کتابهای بیشتر جهانگردان و مورخان، نام این شهر، اطرابلس آمده است (ابن عبدالحکم، ص 171؛ ابن‌خرداذبه، ص 91؛ بلاذری، ص 316؛ یعقوبی، ص 346؛ مهلبی، ص 45؛ ابن‌حوقل، ص 68؛ مقدسی، ص 245؛ بکری، ج 2، ص 653)، ولی از اواخر قرن پنجم/يازدهم ، این نام را بیشتر، طرابلس ضبط کرده‌اند (ابن‌اثیر، ج 3، ص 25؛ استبصار، ص 111؛ ص 408؛ ابن‌سعید، ص 145ـ 146؛ ابوالفداء، ص 28؛ ابن‌خلدون، ج 2،‌ص 573؛ حافظ ابرو، ج 1، ص 262؛ حمیری،ص 389ـ 390).

این شهر را به دلیل داشتن بناهای سفید رنگ، مدینةالبیضاء هم نامیده¬اند (بهنسی، ص 9).

پیشینه. تاریخ بنای این شهر چندان مشخص نیست، ولی حدود 1000 سال پیش از میلاد وجود داشته است. نخست، فینیقیها این شهر را مرکز بازرگانی کردند و طرابلس به همراه دو شهر لبکس ماگنا و صبراتی، یک منطقۀ جغرافیایی تشکیل داد که به آن تریپولیتانیا می‌گفتند، به معنای سه شهر (شلوف، ص 82). در سال 795 پیش از میلاد، این شهر به تصرف کارتاژها درآمد و سپس رومیان آنجا را تصرف کردند (همانجا).

به نوشتۀ بکری، این شهر را اشفاروس(قیصر اول) بنا کرده و آن را ایاس نامیده بود (ج 2، ص 653). با اهتمام بسیار امپراتور روم، این شهر بر شهرهای لبکس ماگنا و صبراتی تفوق یافت. وی آن را شهر آزاد اعلام نمود و اجازه داد پول خاصی برای خود داشته باشد (شلوف،‌ص 83). طرابلس در سال 146 پیش از میلاد، با شهرهای شمال افریقا درتصرف رومیان بود (بهنسی، ص 11). رومیان ساختمانهای زیادی در این شهر بنا کردند که امروزه فقط طاق نصرت مارکوس باقی است (شلوف، ص 84). طرابلس در قرن دوم میلادی پیشرفت بسیاری کرد، ولی زمین‌لرزه‌های سال 306 و 365 میلادی موجب ویرانی شهر شد (سعیدونی، ص 126، پانویس 1). واندالها در سال 422 میلادی، طرابلس را گرفتند و آنچه را رومیان طی پنج قرن بنا کرده بودند ویران نمودند و در سال 533 میلادی رومیان شرقی، واندالها را از شهر بیرون راندند(حجاجی، ص 127).

تاریخ فتح اسلامی طرابلس را، به اختلاف، چنین ضبط کرده¬اند: سال 21/641 (ابن¬خلدون، ج 2، ص 573)، سال22/642 (بلاذری ،ص 316؛ ابن‌اثیر،ج 3، ص 25؛ ابن‌عذاری ،ج 1، ص 8؛ تیجانی،ص 239؛ ابن‌غلبون ،ص 48ـ 49)، سالهای 22 و 23( ابن عبدالحکم ،ص 171)،سال23/643 (یعقوبی ،ص 346؛ بکری،ج 2، ص 655؛ یاقوت ،ذیل، «طرابلس»؛ و حمیری ،ص 389).

به نوشتۀ ابن عبدالحکم، عمروبن عاص طرابلس را فتح کرد و افزوده که پس از آن، در سال 23/ 643 نامه‌ای به عمربن خطّاب نوشت مبنی بر اینکه با افریقیه نه روز فاصله دارند (ص 173). ابن عبدالحکم همچنین اشاره کرده است که عبدالملک‌بن مروان نیز در سال 73/ 693، با لشکری بزرگ، به طرابلس حمله کرد(ص 200).

نیروهای کاهنهای بربری «داهیه» درسالهای 82 تا 84/701ـ703 طرابلس را ویران کردند(بهنسی، ص 14).

در دورۀ خلفای اموی، بین سالهای 126/ 743 و 183/ 799، والیان اموی مصر و والیان اموی قیروان چندین بار به طرابلس حمله کردند(شریف، ص 21). در سال 179/ 796،هرثمة‌بن اعین، حصار شمال شهر را بنا کرد (بهنسی، ص 13).

دولت اغالبه در 184/ 800 تأسیس شد. اهالی طرابلس در سال 189/ 804 بر سفیان‌بن المضاء، عامل ابراهیم‌بن اغلب، شوریدند و ابراهیم‌بن سفیان را به جای وی نشاندند (تلیسی، ص 42؛ بهنسی، ص 14). در 191/ 806، قبايل هواره و نفوسه متحد شدند و با کمک عبدالوهاب‌بن رستم در الجزاير، به طرابلس حمله بردند و شهر و حصار طرابلس را منهدم کردند و عدۀ بسیاری را کشتند (شریف، ص 22). در قرن سوم، ابن‌خرداذبه نوشته که اطرابلس همان شهر ایاس است (ص 91). یعقوبی طرابلس را شهر کهن و بزرگ در ساحل دریا و بسیار آباد وصف کرده و نوشته است آنان به رئیسشان الیاس می¬گفتند و از اوامر او سرپیچی نمی‌کردند. اهالی طرابلس به سلطان خراج نمی‌دادند، بلکه به رئیسشان در تاهرت- که رئیس اباضیه محسوب می‌شد- خراج پرداخت می‌کردند (ص 346). قدامةبن جعفر فاصلۀ طرابلس تا وادی رمل را 24 میل تخمین زده¬است (ص 224). در سال 297/ 909، دولت شیعی مذهب اسماعیلیه در طرابلس تأسیس شد (مونس، ج 1، جزء 1، ص 473). در 298/ 910، قبایل هواره و زناته و مابه ،به ماکنون‌بن ضیاره( حاکم طرابلس از سوی عبیدیان فاطمی تونس )حمله بردند و کشتار شدید رخ داد. ماکنون هنگام فرار کشته شد و در 300/ 912 ابوالقاسم‌بن عبدالله‌المهدی، از تونس، طرابلس را محاصره نمود. این محاصره به قدری طول کشید که اهالی، به ناچار، به تغذیه از مردگان خود پرداختند و بالاخره مهدی وارد شهر شد و همۀ طرفداران اغالبه را به قتل رساند (شریف، ص 23).

اصطخری طرابلس را از اعمال افریقیه ضبط کرده و گفته شهری بنا شده از سنگ و بسیار حاصلخیز و مستحکم است (ص 38).به نوشتۀ ابن‌حوقل، طرابلس ساختمانهایی مستحکم از سنگ سفید دارد. در ربض آن بازارهای بزرگی هست.این شهر میوه‌های بسیار خوشمزه مثل هلو و گلابی دارد و کشتیهای بازرگانان صبح و شب در آنجا رفت و آمد می¬کنند (ص 69).

در 358/ 968، ابوالفتوح یوسف‌بن بکلین زیری طرابلس را فتح کرد و در 367/ 977 از خلیفه، نزاربن المعز، خواست که طرابلس و چند شهر دیگر را به او واگذار کند، که پذیرفته شد (ابن‌خلدون، ج 6، ص 206).

در 386/ 966، بادیس‌بن منصور حاکم طرابلس شد (زاوی، ص 265)، سپس بنی‌خزرون بر طرابلس حاکم شدند (ابن‌خلدون، ج 6، ص 613). مقدسی در قرن چهارم/دهم، طرابلس را شهری بزرگ با حصار سنگی وصف کرده و نوشته¬است آب مصرفی اهالی آن از آب چاه و باران تأمین می¬شود(ص 224). جیهانی نوشته که طرابلس از عمل افریقیه ، و شهری با نعمت فراوان است و نرخها درآن به¬غایت ارزان است (ص 62). در حدود العالم آمده که طرابلس نخستین شهر از افریقیه است و شهری بزرگ و آبادان بر کرانۀ دریای روم با مردم بسیار می‌باشد و بازرگانان روم و اندلس بدان شهر رفت وآمد می¬کنند (ص 178). در قرن پنجم/ یازدهم، بکری طرابلس را با حصار سنگی، بازارهای پررونق و حمامهای زیاد وصف کرده¬ و نوشته است ساختمان مسجدجامع آن از بهترین ساختمانهای شهر است و قدیم‌ترین و مشهورترین مسجد آن، شعاب است که در اطراف آن قبطیها ساکن¬اند. در این شهر رباطهای بسیاری وجود دارد (ج 2، ص 653).

جرجی¬بن میخائیل، سردار نورماندی، در سال 460/ 1145 با حمله به طرابلس، بقایای بنی‌خزرون را از میان برداشت و ابویحیی‌بن مطروح تمیمی را بر آنجا گماشت. حاکمیت نورمانها در طرابلس ،از 540 تا552/ 1145ـ 1157 طول کشید (مونس، ج 2،‌جز 3، ص 413، 426).

در قرن ششم/دوازدهم، ادریسی طرابلس را شهری مستحکم و دارای حصاری سنگین با خیابانهای منظم و بازارهای متنوع وصف کرده و به صنعتگران شهر و درختان بسیارآن، مثل زیتون و انجیر و خرما،اشاره کرده¬است. وی فاصلۀ طرابلس تا جبل نفوسه را شش مرحله و از طرابلس تا شهر صرت را يازده مرحله ضبط کرده¬است (ج 1، ص 297ـ 299). در کتاب استبصار نیز طرابلس شهر بزرگی وصف شده و آمده¬است که قراقوش در 586/ 1190 حاکم این شهر بوده¬است (ص 110ـ 111). حفصیها از سال 625تا981/ 1227- 1573 در طرابلس حکومت کردند. ابوزکریا، بنیان¬گذار دولت حفصیها، تا 658/ 1260 حاکم طرابلس بود (مونس، ج 3، جز 3، ص 430ـ 431).

در قرن هفتم، یاقوت حموی از مسجد شعاب و فعالیتهای کشتیرانی بندر طرابلس سخن گفته و نوشته است که بربرها در این شهر به زبان قبطی سخن می¬گویند (ذیل مدخل).

قزوینی (ص 408) و ابن‌سعید (ص 145) طرابلس را در اقلیم چهارم ضبط کرده‌اند، ولی حمدالله مستوفی طرابلس را جزواقلیم دوم و سوم دانسته است (ص 269). ابوالفداء طرابلس را از اقلیم سوم و آن را آخرین شهر در مشرق قیروان ضبط کرده و نوشته است از طرابلس به سوی مشرق تا شهر اسکندریه، شهری نیست که حمام داشته باشد و این شهر رود جاری ندارد (ص 146ـ 147). حافظ ¬ابرو نیزنوشته که طرابلس آخرین شهر از سرزمین قیروان است، از سنگ بنا شده و بسیار مستحکم است (ج 1، ص 256ـ 257). به گفتۀ حمیری (متوفی 900)، طرابلس از شهرهای افریقیه و شهری کهن و بزرگ است با بازارهای پررونق و حمامهای زیاد؛ اهالی آن بازرگانانی خوش معامله‌اند که از طریق دریا و خشکی به تجارت می‌پردازند؛ و فاصلۀ طرابلس تا جبل نفوسه ،سه روز است (ص 389).

در 916/ 1510، اسپانیهايیها به فرماندهی پیتر ناوارو، طرابلس را تصرف کردند. ناوارو درنامه‌ای به معاون پادشاه صقلیه (سیسيل کنونی)، نوشته است که این شهر از آنچه من تصور می¬کردم بزرگ¬تر است و با آنکه مطالب بسیاری دربارۀ آن گفته‌اند، حتی نصف آنچه را باید بگویند ننوشته‌اند. من در میان شهرهای جهان شهری به این تمیزی و استحکام ندیده‌ام (بهنسی، ص 6؛ مفتی، ص 30؛ لوئی افریقایی، ج 2، ص 100ـ 101).

در سال936/ 1530، شارل پنجم طرابلس را به سواران قدیس یوحنا واگذار کرد. امپراتور عثمانی، به فرماندهی سنان¬پاشا و با کمک درغوث، در 959/ 1551 سواران قدیس یوحنا را از طرابلس راند (جاسم محمد، ص 271؛ شریف، ص 31ـ 32؛ مفتی، ص 30؛ حجاجی، ص 131). درغوث دوازده سال در طرابس حکومت کرد. وی طرابلس را به صورت پایگاه نظامی دریایی و مرکز سلطه در جنوب دریای مدیترانه درآورد(شریف، ص 32). بعد از او،طرابلس شکوه خود را به عنوان پایگاه دریایی از دست داد (همانجا). در رحلۀ عیاشی (1071-1074/1661-1663) طرابلس شهری با مساحت کوچک ولی با خیرات زیاد وصف شده است (ص 135). طرابلس چندین قرن در اختیار عثمانیان بود. در 1123/ 1711، یکی از نظامیان عثمانی به نام احمد قرمانللی حکومت طرابلس را در اختیار گرفت و خاندان قرمانللی را تأسیس کرد که تا 1251/ 1835 در طرابلس حکومت کردند (حجاجی، ص 131ـ 132). رولفس، جهانگرد آلمانی، که در 1286/ 1869 به طرابلس رفته، نوشته طرابلس از شمال و مشرق به دریا محدود است، حصار شهر پنج ضلعی است و در زاویۀ شمال شرقی آن قلعه‌ای وجود دارد و اسکلۀ طرابلس در مشرق شهر واقع است (غانم، ص 43).

طرابلس در1328/ 1910 به تصرف ایتالیاییها درآمد (سعیدونی، ص 126، پانویس 1؛ شریف، ص 41) و تا 1362/ 1943 در تصرف آنان بود. در1332ش/ 1943 انگلیسیها آنجا را گرفتند و تا1330ش/ 1951 آنجا را اداره می کردند ، اما در این سال، فرانسه و انگلیس اختیارات خود را به محمد ادریس سنوسی دادند (گونیلی، ص 37، 44؛ کلودیو، ص 68).

در 1336ش/اکتبر 1957 حکومت مرکزی لیبی از طرابلس به بنغازی منتقل شد (گونیلی، ص 20)، ولی در1349ش/ 1970 طرابلس پایتخت لیبی شد (< دايرةالمعارف جدید افریقا>، ص 104).

از علما و دانشمندان طرابلس این اشخاص بوده¬اند: ابومحمدعبدالحمیدبن ابی‌البرکات‌بن عمران‌ابن ابی‌الدنیا الصدفی الطرابلسی، ابوعلی الحسن‌بن موسی‌بن معمرالهواری الطرابلسی، ابی‌مسلم مومن‌بن فرج الهواری الطرابلسی، ابی‌الحسن علی‌بن محمدبن النمر، ابی‌اسحاق ابراهیم‌بن اسماعیل‌بن احمدبن عبدالله الاجدابی اللواتی الطرابلسی، صالح ابی‌محمد عبدالوهاب القیسی، وابوالحسن بن الممتر (تیجانی، ص 259، 262، 265، 272، 274؛ مصراتی، ص 27، 65، 97).


منابع:
(1) ابن‌اثیر؛
(2) ابن‌حوقل؛
(3) ابن‌خرداذبه؛
(4) ابن‌خلدون؛
(5) ابن‌سپاهی‌زاده؛
(6) محمدبن علی البروسوی، اوضح‌المسالک الی معرفه البلدان والممالک، چاپ مهدی عیدالرواضیه، بیروت 2008؛
(7) ابن‌سعید مغربی، الجغرافیا، چاپ اسماعیل المغربی، بیروت 1970؛
(8) ابن‌عبدالحکم، فتوح مصر واخبارها، چاپ محمد الرجب، لیدن 1920؛
(9) ابن عذاری المراکشی، البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب، چاپ، ج. ن. کولان و لوی پروونسال، بیروت 1400/ 1980؛
(10) محمدبن خلیل‌ابن غلبون، التذکار فیمن ملک طرابلس وماکان بها من الاخیار، چاپ طاهر احمدزاوی، بیروت 2004؛
(11) آمنه ابراهیم ابوالحجر، موسوعه المدن العربیه، عمان 2002؛
(12) ابوالفداء، تقویم‌البلدان، چاپ م. رینود و بارون ماک کوکین دیسلان، پاریس 1840؛
(13) شریف ادریسی، نزهه‌المشتاق فی اختراق الآفاق، بیروت 1409/ 1989؛
(14) الاستبصار فی عجایب الامصار و منه مکه، مدینه، مصر و بلاد مغرب، لکاتب مراکشی، چاپ سعد زغلول عبدالحمید، بغداد 1986؛
(15) «اشهرالحوادث واعظم الرجال، طرابلس‌الغرب، جغرافیها، تاریخها و سائر احوالها»، در مجله هلال، جزء دوم، سال 20، اول نوامبر 1911؛
(16) اصطخری، اطلس‌العالم، مازن مغایری، فلسطین 2005؛
(17) ابی‌عبیدالبکری، المسالک‌والممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فیری، تونس 1992؛
(18) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح‌البلدان، چاپ عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت 1407/ 1987؛
(19) صلاح‌الدین احمد بهنسی، طرابلس‌الغرب دراسات فی‌التراث المعماری والفنی، قاهره 2004؛
(20) الهادی مصطفی بولقمه، وسعد خلیل القزیری، الجماهیریه دراسه فی الجغرافیا، سرت، لیبی 1995؛
(21) عبدالله‌بن محمدبن احمد التیجانی، رحله‌التجانی، تونس، طرابلس، چاپ حسن حسنی عبدالوهاب، تونس 1958؛
(22) جاک تیری، تاریخ الصحراء اللیبیه فی العصور الوسطی، ترجمه جادالله غروزالطلحی، بنغازی 2008؛
(23) خلیفه محمد تلیسی، حکایه مدینه طرابلس لدی الرحاله‌العرب والاجانب، لیبی ـ تونس 1985؛
(24) ظاهر جاسم محمد، التاریخ المعاصر للدول الافریقیه، بنغازی 2007؛
(25) «جارتناالغربیه اوطرابلس‌الغرب» در مجله هلال ،سال 34، ش 1، 19250؛
(26) ابوالقاسم جیهانی، اشکال‌العالم، ترجمه علی‌بن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، مشهد 1368؛
(27) عبدالله‌بن لطف‌الله حافظ¬ابرو، جغرافیای حافظ¬ابرو، چاپ صادق سجادی، تهران 1375؛
(28) سالم علی‌الحجاجی، لیبیا الجدیده، دراسه جغرافیه، اجتماعیه، اقتصادیه و سیاسیه، طرابلس 1989؛
(29) حدودالعالم؛
(30) حمدالله مستوفی، نزهه‌القلوب، چاپ گی‌لسترنج، لیدن 1915، افست تهران 1362ش؛
(31) محمدبن عبدالله‌بن عبدالمنعم حمیری، الروض‌المعطار فی خبرالافکار، چاپ احسان عباس، بیروت 1980؛
(32) مسعود خوند، الموسوعه التاریخیه الجغرافیه، القارات، المناطق، الدول، البلدان، جونیه 1996؛
(33) طاهر احمدزاوی، تاریخ‌الفتح العربی فی لیبیا، بیروت 1972؛
(34) ناصرالدین سعیدونی، رحله‌العالم الالمانی: ج. او. هانبسترایت الی‌الجزائر وتونس و طرابلس، ترجمه و چاپ ناصرالدین سعیدونی، تونس 2008؛
(35) سالم سالم شلابی، عین‌السائح فی عمق‌التاریخ مدینه طرابلس، بیروت 2001؛
(36) همو، التاریخیه فی احادیث الحدیثه و اخبار المنشیه، مالت 2002؛
(37) ابوعبدالله‌ محمدبن العبدری، رحله‌العبدری المسماه الرحله المغربیه، چاپ محمد فاسی، رباط 1968؛
(38) عبدالحکیم عفیفی، موسوعه 1000 مدینه الاسلامی، بیروت 2000؛
(39) عبدالله‌بن محمد العیاشی، الرحله العیاشیه، چاپ سعید الفاضلی و سلیمان القرشی، ابوظبی 2005؛
(40) عمادالدین غانم، رحله من طرابلس الی اسکندریه، لیبی 2002؛
(41) قدامه‌بن جعفر، نبده من کتاب الخراج وصنعه‌الکتابه، لیدن 1889؛
(42) چاپ افست 1967 به همراه کتاب ابن‌خرداذبه؛
(43) زکریا محمد قزوینی، آثار البلاد واخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، 1967؛
(44) میجر کلودیو، الشاطی‌الرابع الاستیطان الایطالی فی لیبیا، ترجمه عبدالقادر مصطفی العبشی، چاپ عقیل محمد البر، طرابلس 1987؛
(45) فرانسیسکو کورو، لیبیا اثناالعهدالعثمانی الثانی، ترجمه محمد تلیسی، طرابلس 1984؛
(46) حسین گونیلی، جغرافیای ممالک اسلامی قاده افریقا لیبی، تهران 1343ش؛
(47) لوئی افریقائی، وصف افریقیا، ترجمه محمد حجی و محمدالاخضر، بیروت 1982؛
(48) علی مصطفی مصراتی، اعلام من طرابلس، لیبی 1986؛
(49) محمد محی‌المفتی، الایام الطرابلسیه، قاهره 2008؛
(50) محمدبن احمد مقدسی، احسن‌التقاسیم فی معرفه‌الاقالیم، چاپ دخویه لیدن 1877 چاپ افست 1967؛
(51) الموسوعه‌العربیه، ریاسه‌الجمهوریه، هیئت‌الموسوعه‌العربیه، سوریه دمشق 1998؛
(52) عبدالله کامل موسی عبده، مدینه برقه، قاهره 1421/ 2001؛
(53) حسین مونس، تاریخ‌المغرب، و خصاریه من قبل‌الفتح‌الاسلامی، بیروت 1412/ 1993؛
(54) حسن بن احمد مهلبی، الکتاب‌العزیزی اوالمسالک والممالک، چاپ تیسر خلف، دمشق 2006؛
(55) محمد ناجی و محمد نوری، طرابلس الغرب، ترجمه اکمل‌الدین محمد احسان، طرابلس 1973؛
(56) مصطفی نجیب مقاله «مدرستان مستقلتان بطرابلس‌الغرب الساقزلی والکاتب دراسه اثریه عماریه» در مجله کلیه الآثار، ش 6، سال 6، 1995؛
(57) یاقوت حموی، معجم‌البلدان؛
(58) یعقوبی، البلدان، چاپ دخویه 1892، چاپ افست 1967؛


(59) Cities of the Middle East and North Africa, A Historical Encyclopedia, Dumper, M., Stanley, Bruce E., Abu-Lughod, Janet L. 2007;
(60) New Encyclopedia of Africa, John Middleton, Joseph Miller, Thomson, Gale, 2006;
(61) The Times comprehensive Atlas of the World, London 2005.

/ اشرف‌السادات باقری/



تاریخ انتشار اینترنتی: 07/10/1390

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6857
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست