responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6847

 

شرف‌الدین عبدالمؤمن ، محمدبن هبة‌الله‌بن محمدبن هبة‌الله بن حمزه شغروه اصفهانی، از عالمان و شاعران قرن ششم. در منابع، نام شغروه به شکلهای متفاوت آمده است: شمروه (ابن ابی‌الوفا، ج 3، ص 568)، شغروه (همان، ج 2،‌ص 113)، سغرویه (همان، ج 2، ص 202)، شروة (همان، ج 2، ص 477)، شوروه (همان، ج 3، ص 568)، شغروه (همان، ج 2، ص 507)، شقروه (حاجی‌خلیفه، 1/116؛
مدرس، 307)، و شغرده‌ای (واله داغستانی، 1/328). در بیشتر منابع، نام وی به صورت شغروه آمده است (عوفی، ج 1، ص 268؛
دولتشاه سمرقندی، ص 154؛
شمس قیس رازی، ص 153 ، 374 ، 426؛
حمدلله مستوفی، ص 154؛
امیر علیشیر نوایی، ص 339؛
بلیانی، ج 3، ص 1790).

در توجیه شغرده‌ای گفته شده که شرف اهل شغر است و شفر، دهی است از اضافات اصفهان که به آن پژوه می¬گویند (واله داغستانی، ج 1، ص 328). این توجیه درست نمی‌نماید و گویا نسبت شفرده‌ای برساختۀ ذهن متأخران است (قزوینی، ج 1، ص 359). به احتمال بسیار، همان صورت شغروه درست است، چون خاندان شغروه از خاندانهای سرشناس اصفهان در سدۀ ششم بوده‌اند و شرف نیز از همان خاندان است (اقبال، ص 108ـ117). دربارۀ نام این خاندان و وجه تسمیۀ آن (نفیسی، ج 1، ص 645؛
اقبال، ص 108) و تلفظ دقیق شغروه بحثهایی وجود دارد و سه صورت شَغَروه، شُفْروه و شَفْروه را پیشنهاد کرده‌اند (اسماعیلی، ص 26) .رفیع‌الدین لبنانی، شاعر معاصر و همشهری شرف، بیتی دارد که تلفظ شفروه را تا حدودی آشکار می‌سازد:«کس ار ز آل شفروه بپرسدم باری به یک پیام ز سعد جناب بازآرد» (لبنانی،ص176). با توجه به وزن بیت و قواعد عروض، «ر» در شغروه قطعاً ساکن است: شفرْوه. اما، تلفظ «ش» و «ف» در شفرْوه هنوز به طور دقیق مشخص نیست.

خاندان شغروه در قرن ششم و هفتم پرچمدار علم و ادب بودند و در اصفهان و قزوین و شیراز شهرت داشتند(ابن‌ابی الوفا، ج 2، ص 113، 202، 477، 692،‌ج 3، ص 568؛
اقبال، ص 108ـ 117). شش تن از ایشان از وعاظ و قضاة و ادبا و محدثان معروف زمان خود به شمار می‌رفتند:هبة‌الله‌بن محمدبن هبة‌الله‌بن حمزه اصفهانی، فقیه و قاضی حنفیان اصفهان (پدر شرف)؛
شرف‌الدین عبدالمؤمن ‌بن هبة‌الله‌بن محمد هبة‌الله‌بن حمزه، واعظ (شرف شغروه)؛
ابوالوفا عبیدالله‌بن هبة‌الله‌بن محمدبن هبة‌الله‌بن حمزه، واعظ قزوینی معروف به ابن‌شغروه (برادر شرف)؛
ابوالبرکات رزق‌الله‌بن هبة‌الله‌بن محمد قزوینی، معروف به ابن‌شغروه (برادر شرف)؛
فضل‌الله‌بن هبة‌الله‌بن محمدبن هبة‌الله‌بن حمزه قزوینی، معروف به ابن‌شغروه (برادر شرف)؛
حسین‌بن عبیدالله‌بن هبة‌الله‌بن محمدبن هبة‌الله‌بن حمزه قزوینی، معروف به ابن شغروه (برادرزادۀ شرف و پسر ابوالوفا).

در تذکره‌ها به تاریخ تولد شرف اشاره‌ای نشده است. اما تاریخ تولد دو برادر کوچکتر او مشخص است: عبیدالله در 534 به دنیا آمده است (ابن ابی‌الوفا، ج 2، ص 507) و فضل‌الله در 536 (همان، ج 2، ص 692) .

با توجه به اینکه تمامی افراد خانواده به واسطۀ شرف معرفی می‌شوند، او می بایست سالها پیش از ایشان به دنیا آمده باشد . بر اساس حدس نفیسی، تاریخ تولد او را می‌توان دهۀ اول قرن ششم در نظر گرفت (نفیسی، ج 1، ص 647).

شرف از نزدیکان جمال‌الدین عبدالرزاق، مجید بیلقانی و رفیع‌الدین لبنانی بوده و وقتی مجیر به اصفهان آمده میان آنها هجوهای رکیک رد و بدل شده است (آذر، ج 3، ص 948، 949). حجم عظیمی از دیوان شرف را مدایح تشکیل می‌دهد. ازجمله ممدوحان او بوده¬اند: ابوالمظفر رکن‌الدین ارسلان سلجوقی، رکن‌الدین طغرل سلجوقی، اتابک شمس‌الدین ایلدگز، اتابک شیرگیر، فخرالزمان مجدالدین اسماعیل، ابوالفتح ملکشاه‌بن محمود سلجوقی، علاءالدین تکش خوارزمشاه، ارسلان شاه، اتابک قزل ارسلان، آل صاعد، رکن‌الدین ابوالعلا صاعدبن مسعود (صدر اصفهان)، و ‌رکن مسعودبن صاعد (صدر جهان).

شرف‌الدین و خاندانش حنفی مذهب بودند (ابن‌ابی‌الوفا، ص 590). شرف حنفی بودن خود را دربرخی از اشعار و مدایح خود بیان کرده است (اسماعیلی، ص 15).

ازاو دیوانی در هشت هزار بیت باقی است ، شامل قصیده، ترکیب بند، ملمّع، قطعه، غزل و رباعی . قصاید عمده‌ترین بخش دیوان اوست. در بخش کوچکی از دیوان، وی در قالب قطعه به هجو و هزل پرداخته است. دیوان شرف تاکنون به چاپ نرسیده است .دو پایان‌نامه در دانشگاه تهران(یکی تالیف مرتضی جعفری در 1346ش و دیگری تالیف عصمت اسماعیلی در 1380 ش) نوشته شده که دربارۀ زندگی شرف و تصحیح دیوان اشعار اوست.

دربارۀ چگونگی شعر شرف در جنگها و تذکره‌ها سخن چندانی گفته نشده و همان مقدار اندک هم نقل جملات عوفی است که معاصر شغروه بوده است (عوفی، ج 1، ص 268).

بسیاری از شعرهای شرف از نظر شکل و مضمون در مرز میان غزل و قصیده است (اسماعیلی، ص 90). قصایدش عمدتاً مدحی است و به همراه انوری، خاقانی، سنایی و جمال‌الدین عبدالرزاق از بنیانگذاران استقلال غزلی است که از تغزل آغازین قصاید جدا شده است (همان، ص 85).

غزلش سوز و گداز و رقت و لطافت ندارد. معانی اختراعی و پرتکلف و پیچیده ، که تمایل او و تمام شاعران حوزۀ آذربایجان و عراق در آن دوره بوده ، در شعرش زیاد است. آثار علوم عقلی و ادب عربی در شعرش بسیار محسوس است (اسماعیلی، ص 89).

علاوه بر دیوان، شرف کتابی دارد به زبان عربی به نام اطباق الذهب فی‌المواعظ و الخطب، که به سبک مقامات حمیدی است و در مقابل اطواق الذهب زمخشری نوشته شده است. اطباق مشتمل است بر یکصد مقاله در وعظ و نصیحت ، که شرف آن را به درخواست احمدبن محمدبن علی خویی( از بزرگان و اولیای زمانش) نوشته است. کتاب به زبان منشیانۀ فصیح نوشته شده است و قدرت وی را در این زبان نشان می دهد(رجوع کنید به هادی‌زاده، ج 1، ص 93).

بر اطباق الذهب شرحی نوشته شده است به نام معیارالادب فی شرح اطباق الذهب فی علم‌الادب از میرعباس‌بن علی اکبر الموسوی.

اطباق الذهب بارها به چاپ رسیده، که از جمله چاپهای آن است : تصحیح مجید هادی زاده در کتاب نصوص و رسائل در 1385ش؛
چاپ سنگی لکهنو در 1342؛
و چاپ یوسف افندی بنهانی در1300 در بیروت.

سال دقیق در گذشت شرف، همچون تولد او، مبهم نیست، اما چون شعری در مدح علاءالدین تکش خوارزمشاه دارد که با شکست دادن طغرل‌بن ارسلان در حدود 591 بر اصفهان مسلط شد (اسماعیلی، ص 31)، می¬بایست بعد از سال 591 درگذشته باشد. در منابع متاخر، تاریخ وفات او را سال 598 (طهرانی، ص 513) و نیز 600 (ریاحی، ص 76) نوشته‌اند.


منابع:
(1) ابن ابی‌الوفاء القرشی الحنفی، جواهرالفصیه، 1978؛
(2) اطباق‌الذهب (چاپ سنگی)، لکهنو 1342؛
(3) نصوص و رسائل، تصحیح مجید هادی‌زاده، ج 1، اصفهان، هستی‌نما، 1385؛
(4) لبنانی، رفیع الدین، دیوان، به اهتمام تقی بینش پژوه، تهران 1369؛
(5) عوفی، محمد، لباب‌الباب، از روی چاپ براون و قزوینی، به کوشش سعید نفیسی، تهران1335؛
(6) قزوینی، محمد، تعلیقات لباب‌الالباب، لیدن 1281؛
(7) «خاندان‌های مشهور»، اقبال، عباس، یادگار، سال 5، شماره 6 و 7؛
(8) واله داغستانی، علی قلی خان، ریاض‌الشعرا، مقدمه، تصحیح و ترتیب پرفسور شریف حسین قاسمی، کتابخانۀ رضا رامپور، 2001؛
(9) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعرا، چاپ ادوارد براون، لیدن 1901؛
(10) نوایی، امیر علیشیر، مجالس‌النفائس، به کوشش علی اصغر حکمت،تهران 1323؛
(11) مدرس،‌ میرزا محمدعلی، ریحانة‌الادب، تهران 1346؛
(12) مستوفی، حمدلله، تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران1364؛
(13) آذر، لطفعلی بیک، آتشکده آذر، تصحیح و تحشیه و تعلیق حسن سادات ناصری، تهران 1339؛
(14) طهرانی، آقابزرگ، الذریعه، ج 9، تهران1338؛
(15) اسماعیلی، عصمت، تصحیح انتقادی دیوان شرف‌الدین شغروه و تحقیق در زندگی و آثار و سبک شاعر (پایان‌نامۀ دکتری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران)، 1380؛
(16) ریاحی، محمدامین، مقدمه نزهة‌المجالس، تهران ‌1366؛
(17) بلیانی، تقی‌الدین محمد، عرفات العاشقین و عرصات‌العارفین، توضیح و تصحیح سیدمحسن ناجی نصرآبادی، تهران1388؛
(18) حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، 1402؛
(19) رازی، شمس قیس، المعجم فی معاییراشعارالعجم، تصحیح علامه قزوینی با تصحیح مجدد مدرس رضوی، تهران ، بی‌تا.

/ سارا ساورسفلی /





تاریخ انتشار اینترنتی: 07/07/1390

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6847
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست