responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6831

 

محمد، داودخان ، رئيس جمهورى افغانستان از 1352ش تا 1357ش. او در 1327 (=1287ش) در كابل به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در مدرسه عالى حبيبيه گذراند، سپس به فرانسه رفت تا 1300ش/ 1921 در آنجا به تحصيل پرداخت (وريح ستانيزى، ص 73؛ سعيد، ص 1). داود پس از بازگشت به افغانستان، در 1310ش/ 1931 در وزارت امورخارجه مشغول به كار شد. در 1311ش/1932، براى گذراندن دوره آموزش نظامى، به ارتش فراخوانده شد و پس از پايان دوره، رئيس ستاد ارتش و فرماندار استان ننگرهار و در 1320ش/1941 وزير دفاع گرديد. او در 1326ش/1947 سفير افغانستان در پاريس، و در همان سال بار ديگر وزير دفاع شد. در 1333ش/1954 محمدظاهر، پادشاه افغانستان، او را صدراعظم كرد («بيوگرافى بناغلى محمدداود»، ص ( 1)؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 701؛ مبارز، ص 187). محمدداود را در دوران صدارتش شخصى جدّى، پركار و تندخو معرفى كردهاند. كه به پيشرفت سريع كشور سخت علاقه داشت (Ä مبارز، همانجا؛ شهرت ننگيال، ص 23، 28). او با دموكراسى و آزاديهاى شخصى مخالف بود؛ از اينرو، در دوره صدارتش فضاى نسبتآ باز سياسى ــكه در دوره صدارت شاهمحمودخان (1328ـ1332ش/ 1949ـ1953) بهوجود آمده بودــ از ميان رفت (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 679، 702؛ مبارز، ص 198).

مهمترين اصل سياست داخلى او، رونق اقتصادى بود (عظيمى، ص 77)، اما اين امر بدون دريافت كمك خارجى، امكان نداشت. به همين منظور، محمدداود ابتدا به ايالات متحده امريكا روى آورد، ولى نتيجه اى نگرفت. سپس از اتحاد جماهير شوروى كمك كرد خواست و جواب مثبت گرفت (كشككى، ص 2؛ مبارز، 188؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 698). برنامه پنج ساله اقتصادى با شتاب و بىدقتى طراحى شد. از مجموع 5ر8 ميليارد افغانى كه براى توسعه كشور سرمايهگذارى شد، حدود 50% به كشاورزى و آبيارى، 14% به ساخت شبكه راههاى ارتباطى، 7% به خدمات عمومى (آموزش و پرورش و بهداشت)، و فقط 2% به صنايع و معادن اختصاص داده شد. از اين رو، برنامه با موانع متعددى مواجه شد؛ از يكسو بخش خصوصى، به دليل رفتار آمرانه و خشنِ دولت، از همكارى با آن خوددارى ورزيد و از سوى ديگر صاحبان اعتبارات خارجى ــكه بخش عمده آن، اعتبار يكصد ميليون دلارى اتحاد شوروى بودــ از همگامى با آن روى برگرداندند (فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 685ـ689). شكست برنامه اقتصادى داودخان موجب شكاف در هيئت دولت شد. وزير ماليه وقت، عبدالملك عبدالرحيمزى، از دولت اخراج و به اتهام تقلب و خيانت زندانى شد (مبارز، ص 202؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 688؛ عظيمى، ص 33).

به رغم شكست برنامه پنج ساله اول، محمدداودخان دستور طرح پنج ساله دوم را صادر كرد و در 1341ش/ 1962 آن را به مرحله اجرا گذاشت. برنامه پنجساله دوم را، با دقت بيشتر و مبتنى بر واقعيتهاى جامعه افغانستان، عمدتآ نيروهاى جوان و متخصص طراحى كردند و در بخشهاى راهسازى و صنعت برق پيشرفت چشمگيرى داشت. همچنين در طول اين برنامه، فرودگاههاى كابل و قندهار افتتاح و شركت هوايى باختر تأسيس شد و در صنعت توليد برق نيز پيشرفتهايى به دست آمد (Ä «جغرافياى اقتصادى افغانستان»، ص 353ـ354؛ علىآبادى، ص 102؛ «وزارت معادن و صنايع»، ص 177).

دولت محمدداودخان، هرچند در بخشهاى صنعتى برنامه پنجساله دوم با موفقيتهايى روبهرو شد، در حل مشكلات سياسى و اجتماعى و فرهنگى ناكام ماند. مطبوعات آزاد دوره گذشته و رفتند، احزاب نوپاى سياسى از بين رفتند، اتحاديه محصلان تعطيل شد، بسيارى از روشنفكران و آزادىخواهان به زندان محكوم شدند، اختلافات قومى و زبانى و نژادى شدت يافت و كشف حجاب به شورش مردم در قندهار انجاميد (1338ش/ 1959). در مجموع در دوران صدارت داود خفقان بر جامعه مستولى شد و موجبات نارضايتى روزافزون مردم را فراهم آورد (مبارز، ص 212؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 689؛ روآ ، ص 48؛ تنوير، ص 133).



سياست خارجى. از نظر سياست خارجى، محمدداود هم شرقى و هم غربى بود، اما پس از ملاقات بىنتيجه ريچارد نيكسون (معاون رئيس جمهورى وقت امريكا) با وى در كابل در 1333ش/1954، محمدداود به شوروى نزديكتر شد (مولتمان ، ص 11) و

سپس موضوع پشتونستان اين نزديكى را بيشتر كرد، زيرا پس از آنكه حكومت پاكستان، پشتونستان را در پى همهپرسىِ 1334ش/1955، ايالت غربى پاكستان اعلام كرد، مناسبات افغانستان و پاكستان تيره شد و در اعتراض به آن، در كابل و جلالآباد و قندهار در برابر نمايندگيهاى سياسى پاكستان تظاهراتى صورت گرفت كه به نمايندگيها خساراتى وارد شد. دولت پاكستان از اين عمل بهخشم آمد و با كنسولگرى افغانستان در پيشاور مقابله به مثل كرد (اختلافات ارضى افغانستان و پاكستان، ص 62؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 683؛ عظيمى، ص 34؛ حقشناس، ص 97). درنتيجه، مناسبات دو كشور قطع شد و تنها راه ترانزيتى تجارت افغانستان كه به بندر كراچى منتهى مىشد، مسدود گرديد (مبارز، ص 196؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 692). بر اثر آن، كمبود مواد اوليه و مايحتاج مردم و بالارفتن قيمتها، نارضايتى مردم را روزافزون كرد (حقشناس، همانجا؛ كشككى، ص 15؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 684). داودخان براى حل مسئله پشتونستان و رفع مشكلات اقتصادى، به لويه جرگه (شوراى سران قبايل) روى آورد و لويه جرگه 1334ش/ 1955، حل مسئله پشتونستان و به دست آوردن سلاح براى تقويت بنيه دفاعى كشور از هر طريق ممكن را به تصويب رساند (فرهنگ، همانجا؛ اختلافات ارضى افغانستان و پاكستان، ص 64).

داودخان، براى اجراى اين مصوبات، از دولت شوروى كمك مالى و نظامى خواست و شوروى وعده كمكهاى همهجانبه داد و اعلام كرد از دولت افغانستان در حل مسئله پشتونستان حمايت خواهد كرد. پس از آن مناسبات دو كشور به گرمى گراييد و در نخستين اقدام تعدادى از نيروهاى ارتش افغانستان براى آموزش دورههاى نظامى به شوروى اعزام شدند. تجارت دو كشور نيز رونق بيشترى يافت و مناسبات فرهنگى آنها روبه گسترش نهاد. همچنين محمدداود براى خريد اسلحه از شوروى و چكسلواكى موافقتنامهاى امضا كرد، اما ميزان خريد اسلحه هرگز مشخص نگرديد. از سوى ديگر، مناسبات نزديك نظامى بين دو كشور و آموزش افسران جوان افغان در شوروى، نه تنها موجب وابستگى ارتش افغانستان به شوروى گرديد، بلكه به وقوع دو كودتا انجاميد كه در آن افسران جوان نقش اساس داشتند. محمدداود از 1335 تا 1340ش/ 1956ـ1961، چهاربار به شوروى سفر كرد. او در 1337ش/1958 به امريكا رفت، اما به سبب پافشارى بر مسئله پشتونستان، نتوانست حمايت آن كشور را جلب كند (شرق، ص 61؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 697؛ كشككى، ص 6ـ7، 14).

افغانستان در 1334ش/1955 عضو جنبش غيرمتعهدها شد و در اجلاسهاى باندونگ (1334ش/ 1955) و بلگراد (1340ش/ 1961) فعالانه شركت كرد. در همين زمان مناسبات افغانستان با چين و هند نيز گسترش يافت. محمدداود در نتيجه كشمكش و رقابت بين اعضاى خانواده سلطنتى (از جمله سردار عبدالولى، داماد ظاهرشاه؛ و سردار محمدداود، پسرعمو و شوهر خواهر خود)، ناگزير به استعفا شد. اين كشمكش به سبب ناتوانى محمدداود در حل مسئله پشتونستان و تيرگى مناسبات با پاكستان، نزديكى مفرط به اتحاد شوروى و انزواى سياسى افغانستان در نظام بين المللى، فقر اقتصادى و نابهسامانيهاى اجتماعى بود. محمدداود كه به كنارهگيرى از مقامش تمايلى نداشت، در 1340ش/1961 در نامهاى به ظاهرشاه، طرحى را مبنى بر دو اصل پيشنهاد كرد: تبديل حكومت شخصى به حكومت حزبى بر مبناى تشكيل حزب واحد با صلاحيت تام؛ و منع اعضاى خانواده شاهى از مداخله در امور سياسى و حكومتى (فرهنگ، ج 2، ص700؛ كشككى، ص 13). با اين طرح، محمدداود قصد داشت حزبى تأسيس كند و به عنوان رئيس حزب، در مقام صدارت باقى بماند؛ اما ظاهرشاه طرح او را نپذيرفت و محمدداود مجبور به استعفا شد. محتواى اين طرح را خود محمدداودخان در 1352ش/ 1973 افشا كرد (كشككى، ص 12ـ13؛ علىآبادى، ص 152؛ فرهنگ، ج 1، قسمت 2، ص 698ـ700).

ناتوانى محمدداود در اداره كشور، از ديگر دلايل استعفاى وى دانسته شده است (Ä آرنى ، ص 44).



محمدداود پس از استعفا (1341ش/1962) همچنان مترصد در دست گرفتن قدرت بود و عناصر نفوذى او در دولتهاى بعدى حضور داشتند؛ از اينرو، در 1352ش/1973 بر ضد ظاهرشاه كودتا كرد. محمدداود در دوره صدارت حتى بيش از آن هواى پادشاهى در سر داشت (فرهنگ، ج 2، ص 3، 12)، اما برخى، طرح كودتا را به دوره پس از صدارت محمدداود نسبت دادهاند (Ä شرق، ص 88؛ مبارز، ص 195). نقش نيروهاى چپ طرفدار مسكو (بهويژه ارتشيان تحصيلكرده در شوروى) در كودتاى محمدداود را بيشتر محققان و مورخان تأييد كردهاند (Ä كشككى، ص 8؛ فرهنگ، ج 2، ص 14؛ مبارز، ص 333؛ عظيمى، ص 82؛ افغانستان: مسايل جنگ و صلح، ص 25). هرچند مسكو نقش خود را در كودتا انكار كرد و حتى سفارت امريكا در كابل اعلام نمود هيچ نشانى درباره دخالت شوروى در كودتا وجود ندارد (فرهنگ، ج 2، ص 5)، ولى نويسندگان و تحليلگران سياسى بر نقش شوروى در كودتا تأكيد كردهاند (Ä آرنى، ص 68؛ فرهنگ، همانجا).

محمدداود صبح روز 26 تير 1352/ 17 ژوئيه 1973، پس از پيروزى كودتاچيان، در محل راديو كابل حاضر شد و ضمن معرفى حكومت سلطنتى به عنوان حكومتى مطلقالعنان، خبر سقوط آن را اعلام كرد و وعده داد كه با برقرارى دموكراسى واقعى در كشور، حكومت جمهورى به وجود آورد (فرهنگ، ج 2، ص 11؛ مبارز، ص 334ـ336؛ علىآبادى، ص150).

محمدظاهر، پادشاه افغانستان، كه در هنگام كودتا در ناپل ايتاليا بود، با صلاحديد نورمحمد اعتمادى، سفير افغانستان در رم، استعفا كرد و دولت جمهورى را پذيرفت و درنتيجه، اعضاى خانواده وى اجازه يافتند به وى بپيوندند (فرهنگ، ج 2، ص10؛ كشككى، ص30).

محمدداود دولت جديد را ــكه مركّب از دوستان خودش و اعضاى حزب دموكراتيك خلق افغانستان (جناح پرچم) بودــ در 11 مرداد 1352/ 22 اوت 1973 معرفى كرد (مبارز، ص 338). او مشى دولت جديد را با عنوان «بيانيه خطاب به مردم» از راديو كابل خواند و در آن از توسعه حقوق و آزاديهاى دموكراتيك مردم، مبارزه با فساد ادارى، تقسيم اراضى و سوادآموزى سخن گفت (داودخان، ص (1ـ 18)).

در رأس تصميمگيريهاى دولت، كميته مركزى وجود داشت كه اعضاى آن هرگز معرفى نشدند، ولى شايع بود كه رهبرى جناح پرچم در آن حضور دارد. مهمترين اقدام دولت جديد، دادن برنامه اصلاحات بود. كميته مركزى دولت جديد، قانون اساسى 1343ش/ 1964 را ملغا و اختيارات قوه مقننه را به كميته مركزى و اختيارات پادشاه را به رئيس جمهورى منتقل كرد. متعاقب آن پرچميهاى چپرو، كه در دولت نفوذ داشتند، براى تثبيت موقعيت خود و از بين بردن رقبا، تلاش كردند. در همين زمان (مرداد 1352) جناح خلق هم حمايت خود را از دولت جديد اعلام كرد (فرهنگ، ج 2، ص 13، 15، 20). يكى از برنامه هاى نيروهاى چپ همكارى با محمدداود و دستگيرى محمدهاشم ميوندوال (يكى از نخست وزيران دوره دموكراسى) و طرفداران او به اتهام براندازى حكومت بود (شهريور 1352/ سپتامبر 1973). دولت پاكستان هم به حمايت از اين گروه متهم شد و در اين خصوص 45 نفر بازداشت شدند (عظيمى، ص 102؛ مبارز، ص 353؛ شرق، ص 63؛ فرهنگ، ج 2، ص 19).

وزير كشور و رئيس پليس، كه هر دو پرچمى بودند، با بازداشتشدگان با خشونت رفتار كردند، ميوندال در 29 شهريور 1352/ 20 سپتامبر 1973 زيرشكنجه جان سپرد (فرهنگ، ج 2، ص 16؛ عظيمى، همانجا؛ مبارز، ص 351، 355).

دولت در ادامه برنامه اصلاحات، دو قانون اصلاحات ارضى و قانون ماليه مترقى را به تصويب رساند. براساس قانون اول، ميزان مالكيت شخصى زمينهاى آبى بيست هكتار و براى زمينهاى ديم چهل هكتار معيّن شد. بقيه زمينها را دولت مىخريد و به دهقانان بىزمين، به اقساط، مىفروخت. قانون دوم، وضع ماليات سنگين بر زمينداران بزرگ بود تا آنان را مجبور به فروش زمينهايشان كند (فرهنگ، ج 2، ص20).

در بخش اقتصادى هم دولت به ملى ساختن بانكها و شركتهاى بيمه اقدام كرد. از ديگر اقدامات مؤثر دولت جمهورى، تدوين قوانين مدنى و جزا بود (عظيمى، ص 100؛ فرهنگ، ج 2، ص 21).

از نظر سياسى، اسلام گرايان كه در اواخر سلطنت محمدظاهرشاه (دهه قانون اساسى) با گروههاى چپ بهشدت درگير بودند، پس از كودتاى محمدداود و ائتلاف حزب دموكراتيك خلق با او، در خفا به سر مى بردند. تعدادى از آنان (مانند غلام محمد نيازى و سيفالرحمن) دستگير و برخى (مانند برهانالدين ربّانى و گلبالدين حكمتيار) به پاكستان پناهنده شدند. آنان در اول مرداد 1354/ 23 ژوئيه 1975 طرح قيامى عمومى را در افغانستان ريختند كه بعدها به قيام پنجشير شهرت يافت. اسلامگرايان به نيروهاى خود در ارتش اميد بسته بودند، اما به دليل نفوذ چپيها در ارتش، قيام با شكست مواجه شد. اين قيام دو پيامد مهم براى اسلامگرايان داشت: دستگيرى و شكنجه بسيارى از نيروهاى مسلمان در داخل، و بروز انشعاب ميان رهبران قيام در پاكستان و شكلگيرى احزاب مختلف اسلامى. پيامد مهم قيام براى دولت محمدداود، روشن شدن اهداف پرچميها و حامى آنان، دولت شوروى، بود. پس از اين حادثه، محمدداود درصدد كاستن تعداد نيروهاى چپ از دولت و فاصله گرفتن از شوروى برآمد و از جانب ديگر همچنان براى بهبود روابط با پاكستان و ايران كوشيد (فرهنگ، ج 2، ص 23ـ25؛ عظيمى، ص 105،110).

محمدداود ــكه پس از پيروزى كودتا، وعده تصويب قانون اساسى بر مبناى دموكراسى را داده بودــ در 1355ش/1976 هيئتى را براى تدوين، قانون اساسى جديد معرفى كرد. پيشنويس قانون جديد در زمستان 1355ش/1976 در نشريات منتشر شد و پس از آن لويه جرگهاى در تير 1356/ ژوئيه 1977 در كابل داير شد و آن را به تصويب رساند (عظيمى، ص 116؛ مبارز، ص340؛ فرهنگ، ج 2، ص40).

در قانون اساسى جديد بيشترين اختيارات به رئيس جمهورى داده شده بود (مادّه 78). قوه مقننه شامل ملى جرگه و لويه جرگه بود، اما حكومت الزامى به گرفتن رأى اعتماد از قوه مقننه نداشت. نصب و عزل وزرا جزو اختيارات رئيس جمهورى قرار گرفت و نظام تكحزبى و حزب انقلاب ملى به رهبرى شخص محمدداود به رسميت شناخته شد. تغيير شكل پرچم كشور يكى ديگر از مواد قانون جديد بود. همچنين در همين لويه جرگه محمدداود به رياست جمهورى برگزيده شد (فرهنگ، ج 2، ص 42؛ مبارز، ص340؛ عظيمى، ص 116). پس از تصويب قانون اساسى و تعيين رئيس جمهورى، محمدداود درصدد برآمد بهطور مستقل تصميم بگيرد؛ زيرا خطر روزافزون نيروهاى چپ او را نگران مىكرد. او به شوروى سفر كرد تا اين نگرانى را با برژنف، رهبر وقت حكومت شوروى، در ميان بگذارد (شهرت ننگيال، ص 83؛ شرق، ص 153؛ آرنى، ص 73). در اين ملاقات، محمدداود سخنان برژنف را به منزله دخالت در امور داخلى افغانستان و توهين به خود تلقى كرد و به نشانه اعتراض جلسه را ترك نمود (شرق، همانجا؛ وريح ستانيزى، ص 6؛ غوث ، ص 176؛ فرهنگ، ج 2، ص 44؛ مبارز، ص 346). در پى آن، در سفرى به ايران، وعده كمك دو ميليارد دلارى را از ايران گرفت. او در بازگشت، در سخنرانى خود در شهر هرات، از پايان ايدئولوژيهاى وارداتى سخن گفت كه اشاره به فعاليتهاى نيروهاى چپ بود، ايران همچنان بين افغانستان و پاكستان، براى حل مسئله پشتونستان و مناسبات دو كشور، وساطت مىكرد. محمدداود با ضياءالحق، رئيس جمهورى وقت پاكستان، نيز ديدار كرد كه در نتيجه آن مناسبات دو كشور رو به بهبود نهاد (مبارز، ص 344ـ345؛ فرهنگ، ج 2، ص 58؛ عظيمى، ص 117).

در اين اوضاع، روسها واكنش نشان دادند و به هدايت آنان، احزاب كمونيست كشورهاى هند و پاكستان و عراق و ايران، براى آشتى و نزديكى دو جناح حزب دموكراتيك خلق (خلق و پرچم)، كوشيدند (عظيمى، ص 119؛ شرق، ص 152؛ فرهنگ، ج 2، ص 49؛ مبارز، ص370).

از اوايل 1357ش/1978 ناامنى ناشى از ترور و اختناق، بر كابل و شهرهاى بزرگ سايه افكند. علىاحمد خرّم، وزير برنامهريزى، را در محل كارش ترور كردند و فرزند يكى از اعضاى بلندپايه ارتش در زمان ظاهرشاه را ربودند. اجساد عدهاى با عنوان گدا و ديوانه كشف شد، اما مهمتر از همه قتل ميراكر خيبر، از بنيانگذاران حزب دموكراتيك خلق، بود. وزير عدليه، نيروهاى چپ طرفدار مسكو را مسبب قتلها معرفى كرد، اما چپيها اسلامگرايان را متهم مىكردند. تشييع جنازه خيبر در كابل به تظاهرات خيابانى هواداران حزب دموكرات خلق بدل شد. در پى اين وقايع، محمدداود حكم بازداشت سران حزب دموكراتيك خلق را صادر كرد و در مقابل، نيروهاى چپ با حمايت شوروى، كودتاى خونين 7 ارديبهشت 1357/ 27 آوريل 1978 را سازماندهى و اجرا كردند. كودتا زمانى صورت گرفت كه دولت محمدداود خود را براى اجلاس سران غيرمتعهدها در هفته اول ارديبهشت 1357/ آوريل 1978 در كابل آماده مىكرد. با اين كودتا حكومت محمدداودخان خاتمه يافت و خود او را نيز، به همراه 72 تن از نزديكان و خويشانش، كودتاچيان به قتل رساندند (عظيمى، ص 121؛ شهرت ننگيال، ص 82؛ فرهنگ، ج 2، ص 52ـ53؛ مبارز، ص 370؛ وريح ستانيزى، ص 74).


منابع :
(1) جورج آرنى، افغانستان: گذرگاه كشورگشايان، ترجمه سيدمحمديوسف علمى و حبيبالرحمان هاله، پيشاور 1376ش؛
(2) اختلافات ارضى افغانستان و پاكستان: به روايت اسناد تاريخى وزارت امورخارجه ايران، به كوشش محمدعلى بهمنى قاجار، تهران: وزارت امورخارجه، مركز اسناد و خدمات پژوهشى، 1382ش؛
(3) افغانستان: مسايل جنگ و صلح، نويسندگان: گروهى از دانشمندان و پژوهشگران روسى و افغانى زيرنظر آ.د.داويدف، ترجمه عزيز آريانفر، پيشاور: مركز نشراتى ميوند، (بىتا.)؛
(4) «بيوگرافى بناغلى محمدداود بنيانگذار افغانستان نوين و مؤسس جمهوريت»، دافغانستان كالنى (1352ـ1353ش)؛
(5) محمدحليم تنوير، تاريخ و روزنامهنگارى در افغانستان، هلند 1378ش؛
(6) «جغرافياى اقتصادى افغانستان»، دافغانستان كالنى، (1352ـ1353ش)؛
(7) ش. ن. حقشناس، دسايس و جنايات روس در افغانستان: از امير دوست محمدخان تا ببرك، تهران 1363ش؛
(8) محمد داودخان، «خطاب به مردم افغانستان: بيانيه تاريخى اول سنبله 1352 رئيس دولت و صدر اعظم بناغلى محمدداود»، دافغانستان كالنى (1352ـ1353ش)؛
(9) اوليويه روآ، «افغانستان از سال 1919 تا 1973»، در جنگ افغانستان دخالت شوروى و نهضت مقاومت، زيرنظر آندره بريگو و اوليويه روآ، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد: بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1366ش؛
(10) خان آقا سعيد، سيما و كردار رئيس جمهور شهيد، پيشاور 1382ش؛
(11) محمدحسن شرق، كرباسپوشهاى برهنهپا، پيشاور: (مركز نشراتى ميوند، بىتا.)؛
(12) شهرت ننگيال، شاه سابق: محمدظاهر شاه، ترجمه كامگار و نصيراحمد نشاط، پيشاور 1379ش؛
(13) محمدنبى عظيمى، اردو و سياست: در سه دهه اخير افغانستان، پيشاور 1378ش؛
(14) عليرضا علىآبادى، افغانستان، تهران: دفتر مطالعات سياسى و بينالمللى، 1372ش؛
(15) ميرمحمد صديق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخير، قم 1374ش؛
(16) صباحالدين كشككى، دهه قانون اساسى: غفلتزدهگى افغانها و فرصتطلبى روسها، پيشاور 1377ش؛
(17) عبدالحميد مبارز، تحليل واقعات سياسى افغانستان: 1919ـ1969م، پيشاور 1377ش؛
(18) گرهارد مولتمان، «افغانستان راهى بس طولانى به دنياى نوين: گزارشى از روند سياسى پانزده سال اخير كشور»، در افغانستان: مرورى بر نشست مانهايم، گردآورنده: كارل رات جنز، ترجمة محسن محسنیان، مشهد: بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1371ش؛
(19) شاه زمان وريح ستانيزى، سهلانگارى محمد داؤدخان و كودتاى 7 ثور، پيشاور 1379ش؛
(20) «وزارت معادن و صنايع»، افغانستان كالنى (1352ـ1353ش)؛


(21) Abdul Samad Ghaus, The fall of Afghanistan: an insider’s account, Washington 1988.

/ وحيد بينش /



تاریخ انتشار اینترنتی: 10/02/1390

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6831
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست