responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6821

 

خانقين ، خانقين، قضا (شهرستان) و شهرى در لِواى (استان) دياله در مشرق عراق.

1) شهرستان خانقين، در قسمت شمالشرقى لواى دياله* واقع است. ميدان، قَورَهتو، السعديه (يا قزل رباط) و جلولاء از شهرهاى مهم آن است (رجوع کنید به خليل اسماعيل محمد، ص 8). قسمت بزرگى از اين شهرستان كوهستانى است. رشتهكوههاى «بههو» در شمال و «همرين» در جنوب و زاگرس در مشرق قضا امتداد دارند و رود دياله (در ايران به نام سيروان) در مغرب اين ناحيه در جريان است (همان، ص 8ـ9). ناحيه خانقين داراى منابع سرشار نفت است (همان، ص 6؛
نيز رجوع کنید به ادامه مقاله). بيشتر جمعيت آن را كردها تشكيل مىدهند (محمدامين زكى، ج 1، ص 31). طايفه سورهميرى و برخى تيرهها مانند كَلْهُرى و مامَهجان در اين شهرستان زندگى مىكنند (همان، ج 1، ص 333). شهرهاى جنوبى خانقين (جلولاء، السعديه و بخش مركزى) با راهآهن و راه اصلى با يكديگر و مركز خانقين در ارتباطاند.

2) شهر خانقين. مركز قضاى خانقين. اين شهر در شمالشرقى لواى دياله و در مركز قضاى خانقين در حدود 160 كيلومترى شمالشرقى شهر بغداد، نزديك مرز ايران قرار دارد. راه تهران ـ بغداد از شهر خانقين مىگذرد. رود الوند در شهر جريان دارد. خانقين شهرى كردنشين به شمار مىرود. بيشتر اهالى شهر سنّىاند و شيعيان نيز در آنجا سكونت دارند. مسيحيان نيز در مركز شهر كليسايى دارند. بيشتر اهالى شهر به كردى گفتگو مىكنند. جمعيت آن در دهه اخير بالغ بر شصت هزار تن ذكر شده است (تاجئو، ذيل "Hanaqin").

شهر با راهآهن به سمت جنوبشرقى به كركوك (مركز استان تميم) و از طريق بعقوبه (مركز استان دياله) به بغداد مرتبط مىشود.

خانقين شهر نفتخيز عراق است و در 1306ش/ 1927 شركت نفت ايران ـ انگليس، شركت نفتِ خانقين را به عنوان شركتى فرعى براى توليد نفت در داخل عراق داير كرد و پالايشگاه الوند در نزديك خانقين راهاندازى شد. از آن پس نياز نفتى شمال و مركز عراق از طريق اين پالايشگاه تأمين شد (لانگريگ، ص 380).

پيشينه. گفته شده نام شهر از خان/خانو به معناى مسكن، و قين به معناى خشم و غضب است كه به خشم گرفتن خسروپرويز (حك : 590ـ628 ميلادى) بر نُعمانبن منذر*، امير حيره، و زندانى كردن او در خانقين اشاره دارد (جمال بابان، ج1، ص 154). به قولى ضعيفتر، نام اين شهر از دو كلمه «خان» به معناى سَرا و «نَقى» اخذ شده و خانِ فردى به نام نقى بوده است و كردها آن را خان نقى و خانه قى تلفظ مىكنند (همانجا). راه خانقين ـ كرمانشاه ـ همدان يكى از قديمترينِ جادههاى تجارتى و ارتباطى مردم آسيا محسوب مىشد و از پنج هزار سال پيش كاروانها از اين راه عبور مىكردند (گابريل، ص 13).

به نوشته ابنخرداذبه (ص 6، 18ـ19) خانقين در زمان ساسانيان (حك : ح 226ـ ح 652 ميلادى) يكى از پنج طسوجِ كوره (استان) شاذ فيروز (حلوان*) بود كه در هفت فرسخى جلولاء* قرار داشت و فاصلهاش تا قصرشيرين شش فرسخ بود. به گفته طبرى (ج 2، ص 206)، نعمانبن منذر كه به فرمان خسرو پرويز در خانقين زندانى بود در همين شهر به بيمارى طاعون درگذشت. پس از شكست سپاهيان يزدگرد سوم ساسانى در نبرد جلولاء از سپاه مسلمانان در سال 16 (يا 19)، مسلمانان در تعقيب ايرانيان تا خانقين پيش رفتند و در جنگى شديد بار ديگر ايرانيان را شكست دادند (رجوع کنید به همان، ج 4، ص 24ـ28؛
نيز رجوع کنید به جلولاء*، جنگ). در سال 76 خانقين محل درگيرى حجاجبن يوسف ثقفى، حاكم بنىاميه در عراق، با سپاهيان خوارج به فرماندهى شبيب خارجى بود (رجوع کنید به طبرى، ج 6، ص 224ـ228). معتصم عباسى (حك : 218ـ227) در زمان خلافتش، زُطها (رجوع کنید به جَتّ*) را كه به سبب قحطى از هندوستان به نواحى بصره و واسط آمده و اغتشاشاتى در اين مناطق برپا كرده بودند به خانقين و جلولاء منتقل كرد (مسعودى، ص 355).

در نيمه اول سده چهارم ابودُلَف خزرجى (ص 57ـ58) از وجود چاه نفت بزرگ و پر سود در خانقين و پلىبزرگ با 24 چشمه كه طاق هر چشمه به عرض بيست ذراع بوده، خبر داده است. به نوشته وى جاده خراسان ـ كوفه ـ مكه از خانقين مىگذشت و به قصرشيرين منتهى مىشد. در نيمه دوم همين قرن، مؤلف حدودالعالم (ص 153) در ذكر شهرهاى ناحيه عراق آن را شهركى خرّم دانسته و در اواخر اين قرن، مقدسى (ص 25) آن را جزو كوره حلوان برشمرده و در قرن ششم ادريسى (ج 2، ص 669) خانقين را شهرى كوچك، اما آباد وصف كرده است. در قرن هفتم، ياقوت حموى (ذيل مادّه) خانقين را شهرى از ناحيه سواد واقع بر راه بغداد ـ همدان آورده و به چاه نفتى مهم و پل 24 طاقى خانقين اشاره كرده است. در قرن هشتم به نوشته حمداللّه مستوفى (ص 41) خانقين كه پيش از آن قصبه (مركز) به شمار مىرفت، روستايى با بيست موضع و حقوق ديوانى يك تومان و 200 ،2 دينار بود. در سده دهم خانقين تابع ولايت بغداد بود و در اواخر سده دوازدهم (1192) جزو قلمرو بابان*ها (كمابيش برابر با استان سليمانيه كنونى) به شمار مىرفت (عماد عبدالسلام رئوف، ص 114 و پانويس 1).

به گفته باكينگهام كه در نيمه نخست سده سيزدهم/ نوزدهم از خانقين ديدن كرده است، شهر از دو بخش شرقى و غربى در دو سوى رود تشكيل شده بود كه به وسيله پلى به هم مرتبط مىشدند. بخش غربى بزرگتر بود و كاروانسرايى بسيار بزرگ داشت. شهر داراى دو مسجد بود و بيشتر مردم شهر سنّىمذهب بودند. اقليتى يهودى نيز در شهر سكونت داشت ولى از حضور مسيحيان در شهر خبرى نبود. اهالى به زبان تركى گفتگو مىكردند. حاكم شهر تابع بغداد بود و به پادشاه خراج مىپرداخت (ص 32ـ35). در 1281، انگليسيها سيم تلگرافى از بندر بوشهر به خانقين كشيدند (اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1468). در 1287 ناصرالدين شاه به خانقين رفت و مقامات عثمانى از وى استقبال كردند (ناصرالدينشاه قاجار، ص 86ـ87). در 1332/1913 يك مدرسه يهودى در خانقين احداث شد (رهيمى، ص 58ـ59).

در جنگ جهانى اول (1914ـ1918) نيروهاى روسى قصد پيشروى به سوى خانقين داشتند، اما با اطلاع يافتن از مواضع مستحكم تركها در خانقين، از حمله به آنجا منصرف شدند (مابرلى، ص 173). به دنبال تسلط قواى انگليس بر عراق در 1337ـ1339/ 1918ـ1920 خانقين و آباديهاى اطراف آن از محلهاى مقاومت مسلحانه در برابر اشغال بود و سيدمحمد صدر به نمايندگى از ميرزامحمدتقى شيرازى در اين مقاومت نقش فعال داشت (رهيمى، ص 185، 220ـ 222). در 1352ش/ 1974 در جريان اجراى طرح خودمختارى كردها كه مناطقِ داراى اكثريت كرد را شامل مىشد، با آنكه خانقين عمدتاً كردنشين بود مشمول اين طرح نشد (مار، ص 351). در سه دهه اخير با اسكان دادن غيركردها در منطقه، تركيب جمعيتى شهر خانقين بسيار تغيير كرد. در 1354ش/ 1976، نيروهاى عراقى تمام روستاهاى كردنشين را در نزديكى مرز ايران ويران كردند كه در پى آن جمعيت كردها در خانقين كاهش يافت و عربها جاى آنان را گرفتند (همان، ص 352).


منابع:
(1) ابنخرداذبه؛
(2) ابودلف خزرجى، سفرنامه ابودلف در ايران، با تعليقات و تحقيقات ولاديمير مينورسكى، ترجمه ابوالفضل طباطبائى، تهران 1354ش؛
(3) محمدبن محمد ادريسى، كتاب نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق، قاهره: مكتبة الثقافة الدينية، (بىتا.)؛
(4) اعتمادالسلطنه؛
(5) جمال بابان، اصول اسماءالمدن و المواقع العراقية، ج 1، بغداد 1976؛
(6) حدودالعالم؛
(7) حمداللّه مستوفى، نزهةالقلوب؛
(8) خليل اسماعيل محمد، قضاء خانقين : دراسة فى جغرافية اسكان، بغداد 1397/1977؛
(9) عبدالحليم رهيمى، تاريخ الحركة الاسلامية فىالعراق: الجذور الفكرية و الواقع التاريخى (1900ـ 1924)، بيروت 1985؛
(10) طبرى، تاريخ (بيروت)؛
(11) عماد عبدالسلام رئوف، الاسرالحاكمة و رجال الادارة و القضاء فىالعراق فى العهود المتأخرة: 656ـ1337ه / 1258ـ 1918، (بغداد 1992)؛
(12) استيون همزلى لانگريگ، عراق: 1950ـ1900، تاريخ سياسى، اجتماعى و اقتصادى، ترجمه على درويش، مشهد 1376ش؛
(13) فب مار، تاريخنوين عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد 1380ش؛
(14) محمدامين زكى، كورد و كوردستان، بغداد 1350/1931، چاپ افست مهاباد (بىتا.)؛
(15) مسعودى، تنبيه؛
(16) مقدسى؛
(17) ناصرالدينشاه قاجار، سفرنامه عتبات (1287 قمرى)، چاپ ايرج افشار، تهران 1363ش؛
(18) نقشه راهنماى عراق، مقياس 000، 200،1:1، تهران: گيتاشناسى، (بىتا.)؛
(19) ياقوت حموى؛


(20) James Silk Buckingham, Travels in Assyria , Media , and Persia, London 1829;
(21) Alfons Gabriel, Die Erforschung Persiens, Vienna 1952;
(22) Frederick James Moberly, Operations in Persia: 1914-1919, London 1987;
(23) Tageo, 2010. Retrieved Jan. 19, 2010, from http://www. tageo.com/index-e-iz-citiez-IQ.htm.

/ محمدرضا خسروى /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6821
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست