responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6782

 

خالد نقشبندى ، خالد نقشبندى، لقب خالدبن احمدبن حسين شهرزورى، صوفى و عالم بزرگ شافعى مذهب قرن سيزدهم. او را با القابى چون ابوالبهاء، ذوالجناحين و ضياءالدين نيز خواندهاند (رجوع کنید به محمدبن سليمان بغدادى، ص 7؛ ابنعابدين، ص 47؛ حامد بيسارانى، گ 19). خالد نقشبندى از مشايخ معروف نقشبنديه* است و نسب بسيارى از شيوخ اين طريقت به او مىرسد (براى اطلاع از شجره طريقتى شيخ خالد رجوع کنید به محمدبن سليمان بغدادى، ص 7ـ10؛ نقشبندى خالدى، ص 107ـ108). شيخ خالد در 1190 (ابنعابدين، ص 48؛ زركلى، ج 2، ص 294) و به قولى در 1193 (خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 654؛ قزلجى، ص 47، پانويس)، در روستاى قرهداغ (از توابع سليمانيه در منطقه شهرزور عراق) به دنيا آمد و از اينرو وى را خالد سليمانيه نيز خواندهاند (رجوع کنید به هدايت، ص 258؛ خانى خالدى نقشبندى، همانجا). گفتهاند وى از نوادگان پير ميكائيل، معروف به ششانگشت، است كه از صوفيان معروف عصر خويش بود (رجوع کنید به محمدبن سليمان بغدادى، ص 41؛ حيدرىزاده، ص 27).

خالد تحصيلات اوليه شامل قرآن و مقدمات صرف و نحو عربى و نظم و نثر فارسى و فقه شافعى را در زادگاه خود نزد پدرش، احمدبن حسين عثمانى، آغاز كرد و تا دوازده سالگى تحصيل را در مدارس قرهداغ ادامه داد (جاف، 1357ش، ص 239ـ240). سپس نزد اكثر علما و مشايخ عراق به تكميل تحصيلات خود در علوم مختلف از قبيل فقه و حديث، تفسير و ادب و لغت، اصول و منطق و حكمت، تصوف، رياضيات و هندسه پرداخت (حيدرىزاده، همانجا؛ قس محمدبن سليمان بغدادى، ص 42ـ43؛ ابنعابدين، ص 47ـ48). در همان زمان از محضر درس شيخ معروف نودهى (رجوع کنید به برزنجى*، سادات)، از شيوخ طريقت قادريه، استفاده كرد و بعد از اختلافى كه بين آن دو پيش آمد (رجوع کنید به ادامه مقاله) براى ادامه تحصيلاتش به شهر كوى (از توابع استان اربيل) رفت و نزد علماى آنجا به خواندن كتب منطقى از جمله شرح جلالالدين دوانى بر تهذيبالمنطق تفتازانى مشغول شد و سپس نزد ملامحمد بالكى مشهور به ابنآدم تلمذ كرد (حيدرىزاده، همانجا؛ خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 655). آنگاه به سليمانيه بازگشت و تحصيلات خود را در منطق نزد علماى آنجا تكميل كرد (رجوع کنید به خانىخالدى نقشبندى، همانجا). پس از آن به بغداد رفت و نزد صبغةاللّه افندى به تعلم پرداخت، همچنين شرح تفتازانى و شريف جرجانى را بر مختصرالمنتهى ابنحاجب در بغداد آموخت (ابنعابدين، ص 48؛ حيدرىزاده، ص 28؛ خالدى نقشبندى، 1368ش، مقدمه معتمدى، ص 24). سپس به قصد تكميل علوم رياضى و حساب و هندسه به شهر سنندج نزد شيخ محمد قسيم سنندجى رفت و از او اجازه تدريس گرفت (محمدبن سليمان بغدادى، ص 44؛ خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 656؛ قزلجى، ص 48). او در 1213 به سليمانيه بازگشت و تا 1220 در مدرسه استادش شيخ عبدالكريم برزنجى ــكه در همان سال در اثر ابتلا به طاعون درگذشت ــ به تدريس علوم مشغول شد (ابنعابدين، ص 49؛ خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 657).

خالد در 1220 از راه موصل و شام به مكه سفر كرد و در اثناى سفر از مشايخى چون شيخ محمد كُزبَرى (متوفى 1221) و شيخ مصطفى كردى استماع حديث كرد (محمدبن سليمان بغدادى، ص 45؛ قزلجى، همانجا؛ محمدامين زكى، ص 225) و به واسطه او از طريقت قادريه اجازه تعليم يافت (حيدرىزاده، ص 29؛ خانىخالدى نقشبندى، همانجا). يكى از افرادى كه تأثير معنوى بسيارى بر شيخ خالد گذاشت شخصى هندى به نام ميرزا رحيماللّه عظيم آبادى، معروف به درويش محمد بود كه شيخ خالد شيفته اخلاق و صفات او شد. خالد در معيت وى در 1224 از راه ايران به هند سفر كرد و ضمن ملاقات با بعضى از بزرگان در ميان راه، در تهران با برخى علماى شيعه گفتگو كرد (رجوع کنید به محمدبن سليمان بغدادى، ص 47ـ49؛ خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 658ـ660؛ قس قزلجى، همانجا؛ محمدامين زكى، ص 225ـ226 كه تاريخ اين سفر را 1222 آوردهاند). او در آغاز ورود به دهلى قصيده فارسى مفصّلى در ستايش شاه عبداللّه دهلوى (متوفى 1240) سرود و در آنجا حدود يك سال نزد شيخ عبداللّه دهلوى درس آموخت و از طريقتهاى نقشبنديه، قادريه، كبرويه، چشتيه و سهرورديه اجازه ارشاد يافت (محمدبن سليمان بغدادى، ص 54؛ خانى خالدىنقشبندى، 1996، ص 665ـ667). وى پس از بازگشت به عراق در سليمانيه و بغداد زيست و به ارشاد مردم و نشر طريقت قادريه پرداخت (قزلجى، همانجا؛ محمدامين زكى، ص 226). خالد در سليمانيه مخالفانى داشت كه از جمله آنان ملامحمد بالكى و شيخ معروف نودهى بودند. شيخ معروف رسالهاى در نكوهش خالد با عنوان تحريرالخطاب فىالرد على خالدالكذاب نگاشت و آن را نزد سعيدپاشا (والى بغداد) فرستاد و خواستار تبعيد خالد از بغداد شد. در اين رساله خالد به كفر متهم شده بود. با اين حال، سعيدپاشا در حمايت از شيخ خالد دستور داد علماى بغداد جوابى در رد اتهامات شيخ معروف بنويسند (خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 668ـ669؛ خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 22، پانويس 3؛ جاف، 1357ش، ص 241ـ242). از جمله كتابهايى كه آن زمان در رد رساله شيخ معروف نودهى نوشته شد عبارت بود از: سل ّالحِسام الهندى لنصرة مولانا خالدالنقشبندى تأليف ابنعابدين (متوفى 1252) كه بسيارى از علماى بغداد و شام و سليمانيه بر آن تقريظ نوشتهاند و القولالصواب بِردِّ ماسُمِّىَ بتحريرالخطاب از شيخ محمدامين طبقچلى (رجوع کنید به خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 128؛ جاف، 1357ش، ص 242؛ درنيقه، ص 81ـ82).

با اين حال، خالد به سبب مخالفتهاى شديد مجبور به ترك سليمانيه شد. وى در 1228 دوباره به بغداد رفت و در مدرسه احسائيه به تدريس مشغول شد. در 1330 تكيه و كتابخانهاى در آنجا تأسيس شد كه به كتابخانه و تكيه خالديه مشهور گرديد (خانىخالدى نقشبندى، 1996، ص 669؛ آقابزرگ طهرانى، ج 7، ص 291؛ محمدامين زكى، همانجا؛ براى روايت ديگر درباره سبب خروج خالد از سليمانيه رجوع کنید به ادموندز، ص 72ـ73). در اين زمان بسيارى از علما و رجال بغداد در صف مريدان شيخ خالد قرار گرفتند و محمودپاشا فرزند، عبدالرحمانپاشا والى بابان، نيز به بغداد آمد (شيكلى، ص90ـ91). او پس از مشاهده استقبال علما و مردم بغداد از خالد، از وى دعوت كرد تا به سليمانيه بازگردد و پس از آن خانقاهى نيز با نام خالديه يا مولانا خالد در سليمانيه تأسيس شد (قزلجى، ص 47؛ خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 40).

شيخ خالدنقشبندى به دمشق، شام، قدس، مدينه و مكه نيز سفر كرد (حيدرىزاده، ص 29؛ محمدامين زكى، ص 227). هدايت در تذكره رياضالعارفين (ص 258) به سفر خالد به ديگر شهرهاى قلمرو عثمانى نيز اشاره كرده است.

خالد نقشبندى خلفا، مريدان و شاگردان بسيارى در اغلب نواحى اسلامى داشت. او مروج طريقت نقشبنديه در كردستان، عراق، تركيه، سوريه، عربستان و غيره بود و به همين دليل كتابهاى زيادى در شرح احوال و آثار و مناقب او نوشتهاند (رجوع کنید به خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 127ـ129). برخى خلفاى مشهور خالد نقشبندى عبارتاند از: شيخ اسماعيل اَنارانى در دمشق؛ شيخ عثمان سراجالدين در كردستان عراق كه مؤسس طريقت مجدّديه خالديه (رجوع کنید به ادامه مقاله) بود؛ شيخ خالد جزيرى در ديار بكر؛ شيخ خالد كرد در مدينه؛ شيخ احمد غربوزى در ازمير؛ شيخ عبدالغفور كردى كركوكى در بغداد؛ و شيخ محمودبن عمر در عماديه (رجوع کنید به خانى خالدى نقشبندى، 1996، ص 693). ملايحيى مُزُورى عمادى (رجوع کنید به حسينى نقشبندى، ص 404)، شيخ محمدبن عبداللّه خانى (خانىخالدى نقشبندى، 1401، ص 47ـ48) و شيخ محمدبن سليمان بغدادى*، مؤلف الحديقة النَّديّة فىالطريقةالنقشبندية و البهجةالخالدية، از شاگردان و مريدان مشهور او بودهاند (رجوع کنید به محمدبن سليمان بغدادى، ص 1). بسيارى از دانشمندان وابسته به حكومت عثمانى به طريقت وى پيوستند از جمله سيد محمود شهابالدين آلوسى بغدادى، مؤلف تفسير روحالمعانى، و سيدمحمدامين ابنعابدين مفتى دمشق (رجوع کنید به مردوخ روحانى، ج 1، ص 308؛ درنيقه، ص 82ـ83). داودپاشا (والى بغداد) و بسيارى افراد ديگر نيز از مريدان خالد نقشبندى بودهاند (رجوع کنید به درنيقه، همانجا؛ حسينى نقشبندى، ص 405ـ406؛ صواف، ص 39ـ 42). خالد در 1242 در دمشق در اثر ابتلا به طاعون درگذشت و در كوه قاسيون دفن شد (ابنعابدين، ص 55ـ56؛ اسماعيل بغدادى، ج 1، ستون 344).

خالد نقشبندى چهار پسر به نامهاى بهاءالدين محمد، شمسالدين عبدالرحمان، شهابالدين و نجمالدين و يك دختر به نام فاطمه داشت. كه سه پسر او بر اثر ابتلا به طاعون درگذشتند و تنها نجمالدين (متوفى 1270) پس از تربيت و تعلم نزد عمويش، شيخ محمد صاحب، طريقت را اخذ كرد (صواف، ص 47ـ50).

طريقت خالديه به عنوان يكى از شاخههاى طريقت نقشبنديه پس از شيخ خالد نقشبندى شكل گرفت و به دليل سفرهاى متعدد وى و تعداد كثير مريدان و خلفايش به سرعت در مناطق مختلف اسلامى انتشار يافت. پس از مرگ وى، پيروان او به مناطق مختلف، از حوزه بالكان تا جنوب شرقى آسيا رفتند. امروزه مريدان او عمدتآ در سرزمينهاى اسلامى عرب، ترك و كردنشين حكومت عثمانى و نيز نواحى كردنشين ايران يافت مىشوند. خالد بر حيات دينى موطن خود كردستان تأثير خاصى داشت (شيكلى، ص 89)؛ زيرا نزد كردها، عمل به شعائر اسلامى پيوسته با عضويت در طريقتى صوفيانه همراه بوده است. البته طريقت نقشبنديه قبل از خالد نيز در كردستان رواج داشته است (رجوع کنید به جاف، 1353ش، ص 265ـ 266؛ قسادمونذر، ص 77) و در واقع وى حلقه اتصال نقشبنديه هند با نقشبنديه كردستان ايران و عراق و سوريه به شمار مىرود.

يكى از مهمترين آموزههاى طريقتى خالد، تعليم درباره «رابطه» است، كه گويا در زمان خود او مناقشهبرانگيز بوده است. مراد وى از رابطه، ربط قلبى مريد به شيخ و به تصور در آوردن صورت و هيئت شيخ براى مدد جستن معنوى مريد از روحانيت شيخِ كامل است كه اين رابطه به هنگام غيبت شيخ و پس از مرگ وى نيز محفوظ مىماند (خالد نقشبندى، 1420، ص 94، 123ـ124؛ خانى خالدى نقشبندى، 1401، ص 22ـ26).

خالد نقشبندى آثار و تأليفات بسيارى به عربى، فارسى و كردى دارد از جمله: مجموعه مكاتبات به عربى و فارسى كه بخش عربى آن با عنوان بُغيةالواجد فى مكتوبات المولى خالد بهكوشش برادرزادهاش، محمد اسعد صاحبزاده، گردآورى و تنظيم شده و در 1324 در دمشق به چاپ رسيده است (جاف، 1357ش، ص 246). علاوه بر اين، رسالههايى نيز از شيخ خالد به چاپ رسيده از جمله: رساله العقد الجوهرى فى بيان الفرق بين كَسْبَىِ الماتُريدى و الاشعرى در علم كلام و مسئله جبر و اختيار و اراده جزئيه كه شروحى نيز بر آن نگاشته شده است (رجوع کنید به خالد نقشبندى، 1420، ص 133ـ152؛ همو، 1368ش، مقدمه معتمدى، ص 126)؛ رسالهاى در بحث عبادات (خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 126ـ127)؛ فرائد الفوائد كه شرح حديث جبرئيل به فارسى است (اسماعيل بغدادى، همانجا)؛ رساله جلاء الاكدار و السيفالبتار بالصلوة علىالنبى المختار كه در آن نام اصحاب غزوه بدر را بهترتيب حروف الفبا گردآورده است (خالد نقشبندى، 1368ش، همان مقدمه، ص 127؛ قس همو، 1420، ص 98)؛ رسالهاى در آداب ذكر طريقت نقشبندى (رجوع کنید به خالد نقشبندى، 1368ش، همانجا؛ همو، 1420، ص 93ـ97)؛ حاشيهاى بر النهايه رملى در فقه شافعى؛ تعليقاتى مدون بر حاشيه خيالى بر شرح عقايد نسفى در علم كلام كه در 1307 در استانبول چاپ شده است؛ حاشيهاى به نام تتمه بر كتاب عبدالحكيم سيالكوتى در نحو؛ شرحى فارسى بر اطباقالذهب زمخشرى؛ ديوان اشعار فارسى و عربى و كردى (همو، 1368ش، مقدمه معتمدى، ص 126ـ127) مشتمل بر غزلها و قصيدهها و قطعات و مثنويات و غيره كه در آنها خالد تخلص مىكرده و سرودههايش را با اشعار حافظ، سعدى، شبسترى، مولوى و جامى و شاعران ديگر آراسته است (همان، ص 241به بعد؛ براى اطلاع بيشتر رجوع کنید به اسماعيل بغدادى، همانجا؛ زركلى، ج 2، ص 294؛ نيز براى ديدن برخى از رسائل بهطور كامل رجوع کنید به خالد نقشبندى، 1420).


منابع:
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) ابنعابدين، سل الحسام الهندى لنصرة مولانا خالد النقشبندى، (دمشق 1301)؛
(3) اسماعيل بغدادى، هديةالعارفين، ج 1، در حاجىخليفه، ج 5؛
(4) محمدبن سليمان بغدادى، الحديقة الندية فى الطريقة النقشبندية و البهجة الخالدية، در عبدالمجيدبن محمدخانى خالدى نقشبندى، السعادة الابدية فيما جاء به النقشبندية، استانبول 1401/1981؛
(5) حسن جاف، «تحقيق در مورد شرححال و آثار مولانا خالد نقشبندى»، در هشتمين كنگره تحقيقات ايرانى، دفتر1، به كوشش محمد روشن، تهران: فرهنگستان ادب و هنر ايران، 1357ش؛
(6) همو، «طريقت در ميان كردها»، بررسيهاى تاريخى، سال 9، ش 5 (آذر ـ دى 1353)؛
(7) حامد بيسارانى، رياض المشتاقين، نسخه عكسى كتابخانه بنياد دايرةالمعارف اسلامى، ش 34566؛
(8) عبدالرحمان حسينى نقشبندى، السادات النقشبندية: تاريخ و مواقف و دروس و عبر، اربيل 1998؛
(9) ابراهيم فصيح حيدرىزاده، المجد التالد فى مناقب الشيخ خالد، (استانبول 1292)؛
(10) خالد نقشبندى، بعض رسائل و مؤلفات مولانا الامام خالد النقشبندى، در محمدشريف صواف، مولانا الشيخ خالد النقشبندى: حياته، منهجه، آثاره، دمشق 1420/2000؛
(11) همو، نقشى از مولانا خالد نقشبندى و پيروان طريقت او، تحقيق و تصحيح و ترجمه مهيندخت معتمدى، تهران 1368ش؛
(12) عبدالمجيدبن محمد خانى خالدى نقشبندى، السعادة الابدية فيما جاء به النقشبندية، استانبول 1401/1981؛
(13) همو، الكواكب الدرية على الحدائق الوردية فى اجلاء السادة النقشبندية، چاپ محمد خالد الخرسه، (دمشق ? 1996)؛
(14) محمد درنيقه، الطريقة النقشبندية و اعلامها، (طرابلس ?1407/ 1987)؛
(15) خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1989؛
(16) محمدشريف صواف، مولانا الشيخ خالد النقشبندى: حياته، منهجه، آثاره، دمشق 1420/2000؛
(17) محمد قزلجى، التعريف بمساجد السليمانية و مدارسها الدينية، (بغداد )1356/1938؛
(18) محمدامين زكى، تاريخ السليمانيّة، نقله الى اللغة العربية جميل احمد روزبيانى، بغداد 1370/1951؛
(19) بابا مردوخ روحانى، تاريخ مشاهيركرد، تهران 1364ـ 1371ش؛
(20) احمد نقشبندى خالدى، كتاب جامعالاصول فى الاولياء، مصر 1331، چاپ افست قاهره (بىتا.)؛
(21) رضاقلىبن محمدهادى هدايت، تذكره رياضالعارفين، چاپ سنگى تهران 1305؛


(22) Cecil John Edmonds, Kurds, Turks and Arabs: politics, travel and research in north-eastern Iraq 1919-1925, London 1957;
(23) Ferhad Shakely, "The Naqshbandi sheikhs of Hawraman and the heritage of Khaliddiyya - Mujaddidiyya in Kurdistan", in Naqshbandis in Western and Central Asia: change and continuity, papers read at a conferene held at the Swedish Research Institute in Istanbul June 9-11, 1997, ed. Elisabeth Ozdalga, Istanbul: Swedish Research Institute in Istanbul, 1999.

/ شهباز محسنى و فاطمه رحيمى /

اسم الکتاب : دانشنامه جهان اسلام المؤلف : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 6782
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست