حميد قلندر ، حميد قلندر، صوفى و شاعر فارسىگوى شبهقاره در قرن هشتم. درباره احوال وى اطلاعات اندكى در دست است. احتمالا وى اهل كيلوكهرى (در شمال هند) بود و به همراه پدرش، تاجالدين، به دهلى رفت (رجوع کنید به چراغدهلى، ص 11؛ اعظمى، ص 274). تاجالدين در آنجا مريد نظامالدين اولياء* (متوفى 725) شد و فرزند خود را نيز به طريقت او درآورد (عبدالحق دهلوى، ص 167؛ غلام سرور لاهورى، ج 1، ص 365). در همين زمان، پس از مواجهه حميد با قلندران دهلى، نظامالدين قلندر شدن وى در آينده را پيشبينى كرد. از آن پس حميد به قلندر معروف شد (چراغ دهلى، ص 10ـ 11؛ عبدالحق دهلوى، ص 216ـ217). پس از درگذشت نظامالدين، حميد در زمان حكومت محمدبن تغلق به دكن رفت و مريد برهانالدين غريب* شد و در آنجا بيست مجلس از مجالس برهانالدين را نوشت و نام آن را اخبارالاخيار گذاشت (چراغدهلى، ص 9ـ11، 279، مقدمه نظامى، ص 4). حميد پس از وفات برهانالدين (متوفى 730) به دهلى رفت و در 754 مريد نصيرالدين محمود چراغ دهلى* شد (عبدالحق دهلوى، ص 167؛ چراغ دهلى، همان مقدمه، ص 4). حميد به علوم قرآنى و حديث عالم بود (چراغدهلى، همان مقدمه، ص 5) و شايد به همين دليل چراغدهلى (ص10) او را بيشتر متعلِّم (= عالم به علوم دينى) مىدانست تا قلندر يا صوفى.
حميد قادر به تحمل شدايد و رياضتهاى سخت نبود و گرچه در ظاهر قلندر بود، آداب قلندران را به جا نمىآورد. او با اينكه در مجالس چراغدهلى زياد شركت مىكرد، چندان تحت تأثير رفتار و شخصيت وى قرار نگرفت (همان، مقدمه نظامى، ص 6). بهگفته سيدمحمدبن يوسف گيسودراز (ص 135)، حميد تمايل واقعى به تصوف نداشت. وى در 768 درگذشت (غلام سرورلاهورى، ج1، ص366).
برخى از آثار او موجود است. وى بيشتر تمايل داشت ملفوظات مشايخ را بنويسد، به همين دليل اخبارالاخيار و خيرالمجالس را نوشت. از اخبارالاخيار اطلاعى در دست نيست. او اين كتاب را به تأييد چراغ دهلى رساند و در 755 نگارش ملفوظات چراغدهلى را به فارسى و در صد مجلس، با عنوان خيرالمجالس (1959، چاپ خليق احمد نظامى)، آغاز كرد و در 756 آن را به پايان برد (رجوع کنید به چراغدهلى، ص 5، 10ـ12؛ رحمان على، ص 53). چراغدهلى خود بر نگارش اين كتاب نظارت داشت تا كرامات و اخبار غير واقعى در آن ثبت نشود (رجوع کنید به چراغدهلى، ص 28، 289، مقدمه نظامى، ص 5). با اين همه، پارهاى نكات در آن وجود دارد كه چراغدهلى نمىپسنديده است (رجوع کنید به گيسودراز، ص 134). اين كتاب را احمدعلى تنكى در 1316 با عنوان سراجالمجالس به اردو ترجمه كرد (چراغدهلى، همان مقدمه، ص 7).
حميد ديوان شعر نيز داشته است، اما از آن اثرى نيست. عبدالحق دهلوى (همانجا) شعر او را ضعيف و سست ارزيابى كرده، اما غلام سرور لاهورى (ج 1، ص 365) او را شاعرى بىبديل دانسته است. برخى از اشعار او در خيرالمجالس نقل شده است (براى نمونه رجوع کنید به چراغدهلى، ص 7ـ8، 104).
منابع: (1) شعيب اعظمى، فارسى ادب بعهد سلاطين تغلق، دهلى 1985؛ (2) نصيرالدين محمود چراغدهلى، خيرالمجالس: ملفوظات حضرت شيخ نصيرالدين محمود چراغدهلى، مرتبه حميد قلندر، چاپ خليق احمد نظامى، عليگره ?( 1959)؛ (3) رحمانعلى، تذكره علماى هند، لكهنو 1312/1894؛ (4) عبدالحق دهلوى، اخبارالاخيار فى اسرارالابرار، چاپ عليماشرفخان، تهران 1383ش؛ (5) غلام سرور لاهورى، خزينة الاصفيا، كانپور 1332/1914؛ (6) محمدبن يوسف گيسودراز، جوامع الكلم، مرتبه سيدمحمداكبر حسينى، چاپ محمدحامد صديقى، چاپ سنگى (كانپور ? 1356).