حمدى پاچهچى ، حمدى پاچهچى، احمد حمدىبن عبدالوهاب رشدى پاچهچى، دولتمردى از خانواده پاچهچى وابسته به عشيره عبده از عشاير شَمَّر*. اين خانواده از قرن يازدهم تا سيزدهم از شمال نجد در عربستان مهاجرت كردند و در منطقه جزيره در مغرب شهر موصل (در شمال عراق) مستقر گرديدند. جد بزرگ اين خانواده، امين، به دليل عضويت در سپاه عثمانى «سپاهى» لقب گرفت و در نيمه اول قرن دوازدهم در موصل ساكن شد (فهد مسلّم الفجر، ص22؛ عدنان پاچهچى،ص12). عثمان نوه امين سپاهىبا خاندان معروفى از اهالى موصل مشهور به آلالكَلَبْدون (آلگلابدون، خانواده پارچهچى)، از تجار معروف پارچه وصلت كرد (عدنان پاچهچى، ص 13)، در پى آشفتگى اوضاع در موصل، حاجىبكربن عمر پارچهچى با فرزندان خواهرش، يعنى فرزندان عثمانبيگ سپاهى، به بغداد مهاجرت كرد و در آنجا به خانواده پاچهچى معروف شدند و تجارت آنان رونق گرفت (همان، ص 12ـ13).
حمدى پاچهچى در 1303 در بغداد به دنيا آمد. پدرش حاكم استان حُديده* در يمن و استان المُنتَفَق در عراق بود و در 1327 در استانبول درگذشت. حمدى پس از پايان تحصيلات متوسطه در بغداد، در 1323 به استانبول رفت و در مدرسه عالى مديريتى به نام مُلكيّه شاهانيه، در 1326 تحصيل كرد. در همان سال، در استاندارى بغداد استخدام شد و هم زمان در مدرسه حقوق بغداد به تدريس مشغول گشت. او در ربيعالاول 1331 به معاونت فرماندارى كاظمين منصوب شد (بصرى، ص 202).
حمدى پاچهچى پس از آن به جمعيت سياسى و مخفى «العهد» پيوست كه گرايشهاى ملىگرايانه عربى داشت. وى همچنين در پايهريزى و حمايت مالى باشگاه علمى ملى (النادى العلمى الوطنى) كه در 1330 تأسيس شد، مشاركت كرد (همانجا؛ عدنان پاچهچى، ص 22؛ نظمى، ص 99، 139، پانويس 6). اين باشگاه در ارتقاى سطح آگاهيهاى علمى و ادبى جوانان تحصيلكرده عراق و نيز در انسجام و تشكيل جريانات ملى نقش داشته است (عدنان پاچهچى، همانجا؛ فهد مسلّم الفجر، ص 35). پاچهچى در انقلاب مردمى شوال 1338 كه به سركردگى رهبران سياسى و علماى شيعه نجف و كربلا در مخالفت با استعمار انگليس برپا شد، نقش داشت (بصرى، همانجا). وى يكى از مؤسسان حزب ملىگراى عراق (حزبالوطنى العراقى) بود كه در 1301ش/ 1922 تأسيس شد و گرايشهاى ضداستعمارى داشت (عليوى، ص 54ـ55). حزب ملىگراى عراق به همراه حزب «النهضة» در اولين سالگرد تاجگذارى فيصل اول در 31 مرداد 1301/ 23 اوت 1922، در بغداد تظاهرات ضد انگليسى برپا كردند. در واكنش، سر پرسى كاكس، حكمران انگليسى عراق، انحلال اين دو حزب را اعلام كرد و دستور داد رهبران آنها را دستگير و به جزيره ايرانى هنگام، در خليجفارس، تبعيد كنند. حمدى پاچهچى به همراه محمدمهدى البصير، جعفر ابوالتِمّن و عبدالغفور البدرى، از رهبران حزب ملىگراى عراق، از جمله تبعيدشدگان بودند (شمرانى، ص 161؛ بصرى، همانجا؛ عدنان پاچهچى، ص 44).
حمدى با تلاش خانوادهاش و برخى از ملىگرايان عراقى، در 1302ش/ آوريل 1923 از تبعيد بازگشت (عدنان پاچهچى؛ بصرى، همانجاها). او در اولين دوره مجلس عراق كه از 25 تير 1304/ 16 ژوئيه 1925 آغاز شد، به نمايندگى بغداد انتخاب گرديد و در مجلس دوم (1307ـ1309ش/ 1928ـ1930) عضويتش تجديد شد (بصرى، همانجا). در كابينه دوم عبدالمحسن السعدون كه در 5 تير 1304/ 26 ژوئن 1925 تشكيل شد، حمدى به وزارت اوقاف منصوب شد و تا استعفاى اين كابينه در 29 آبان 1305/ 21 نوامبر 1926، اين منصب را برعهده داشت (سليم حسنى، ص 307؛ عبدالرزاق حسنى، ج 7، ص 3). همچنين وى از 31 ارديبهشت 1305/ 22 مه 1926 براى مدتى به سرپرستى وزارت دفاع انتخاب گرديد (عبدالرزاق حسنى، ج 2، ص 21ـ22). در سالهاى 1314ش/ 1935، 1316ش/ 1937 و 1318ش/ 1939 براى سومين و چهارمين و پنجمينبار به نمايندگى بغداد وارد مجلس شد و در 1318ش/ نوامبر 1939 نيز به عنوان رئيس اتاق كشاورزى بغداد برگزيده گرديد (بصرى، همانجا). وى از اواسط بهمن 1319 تا 12 فروردين 1320/ اوايل فوريه ـ اول آوريل 1941 وزير امور اجتماعى در كابينه طهالهاشمى بود (همانجا؛ عبدالرزاق حسنى، ج 5، ص 185) و در اواسط آبان 1320/ اوايل نوامبر 1941 رئيس مجلس شد و در دو دوره ديگر تا 1322ش/1943 رئيس مجلس عراق بود (سليم حسنى، همانجا؛ بصرى، ص 202ـ203). پس از آن، براى مدت كوتاهى در 1322ش/ 1943، به عنوان وزير اقتصاد فعاليت مىكرد. وى در 1324ش/ مه 1945 نماينده مجلس سناى عراق بود (بصرى، ص 203).
در 13 خرداد 1323/ 3 ژوئن 1944، شاهزاده عبدالاِله نايبالسلطنه عراق، حمدى پاچهچى را مأمور تشكيل كابينه كرد (اسماعيل احمد ياغى، ص 56؛ حميدى، ص140). كابينه اول حمدى پاچهچى به دليل اختلاف با تحسين على، وزير دفاع، در 6 شهريور/ 8 اوت همان سال منحل شد. علت اصلى اختلافات اين دو مخالفت تحسين على با توصيههاى مقامات نظامى انگليس، مبنى بر انحلال دو لشكر از چهار لشكر عراق بود (عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 201ـ204؛ حميدى، ص 141ـ 142). اين امر به اختلاف ميان وزير دفاع و سه تن از وزرا منجر شد. در نهايت، پاچهچى استعفا داد و كابينه خود را منحل اعلام كرد (سليم حسنى، ص 308؛ حميدى، ص 142). شاهزاده عبدالاله فرداى همان روز دوباره پاچهچى را مسئول تشكيل كابينه جديد كرد. كابينه دوم پاچهچى، كه به جز تحسين على شامل وزراى كابينه اول بود، هجده ماه بر مسند قدرت بود (عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 205ـ206؛ حميدى، همانجا).
حمدى پاچهچى در پى اعطاى آزادى به مخالفان، آزاد كردن زندانيان سياسى و رفع سانسور از مطبوعات بود. اين اقدامات به منظور اجراى اهداف اصلاحطلبانه شاهزاده عبدالاله صورت مىگرفت. اولين اقدام كابينه پاچهچى در اين زمينه، اصلاحات ارضى بود (ترايپ، ص 112ـ114؛ اليوت، ص 52). يكى از مهمترين تحولات در عرصه سياست خارجى عراق در دوران نخستوزيرى حمدى پاچهچى برقرارى مناسبات با اتحاد جماهير شوروى بود. قرارگرفتن اتحاد جماهير شوروى در جبهه متفقين در جنگ جهانى دوم (1939ـ1945)، باعث شد كه حكومت پاچهچى، تحت تأثير انگليسيها، به برقرارى مناسبات با شوروى گرايش پيدا كند (حميدى، ص 142ـ143؛ عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 216؛ اسماعيل احمد ياغى، ص 61). اهتمام وى به وحدت جهان عرب و تلاش او براى تصويب ميثاق اتحاديه عرب، نقش مؤثرى در تأسيس اين اتحاديه داشت (حميدى، ص 145؛ عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 217ـ220؛ بصرى، همانجا). وى به اين منظور، در پى يكى كردن واحد پول كشورهاى عربى بود كه به نتيجه نرسيد (بصرى، ص 203ـ204) از مهمترين تحولات داخلى در زمان نخستوزيرى پاچهچى، شورش كردها در شمال عراق به رهبرى ملامصطفى بارزانى بود كه دولت پاچهچى اين شورش را سركوب كرد (عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 285ـ286، 296ـ297؛ ترايپ، ص 113).
اظهارات شاهزاده عبدالاله مبنى بر لزوم تصدى مناصب مهم حكومتى از سوى نخبگان جوان و همچنين افزايش انتقادات نمايندگان مجلس از دولت پاچهچى، باعث شد وى در 9 بهمن 1324/ 29 ژانويه 1946 استعفا دهد (سليم حسنى، ص 309ـ 311؛ عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 315ـ316). پاچهچى پس از آن در 8 بهمن 1326/ 29 ژانويه 1948، در دولت سيدمحمدصدر به وزارت خارجه منصوب شد (اسود، ج 3، ص 75؛ بصرى، ص 203)، اما در پى بيمارى و كهولت سن در 7 فروردين 1327/ 27 مارس 1948 و در همين سمت، در بغداد درگذشت (بصرى، همانجا؛ عبدالرزاق حسنى، ج 6، ص 287).
منابع: (1) اسماعيل احمد ياغى، تطور الحركة الوطنية العراقية: 1941ـ 1952، بغداد1979؛ (2) عبدالرزاق محمد اسود، موسوعة العراق السياسية، بيروت 1986؛ (3) مير بصرى، اعلام السياسة فى العراق الحديث، لندن 1987؛ (4) سليم حسنى، رؤساءالعراق: 1920ـ1958م ، دراسة فى اتجاهات الحكم، لندن 1413/1992؛ (5) عبدالرزاق حسنى، تاريخ الوزارات العراقية، صيدا 1380ـ1388؛ (6) جعفر عباس حميدى، التطورات السياسية فى العراق: 1941ـ 1953، نجف 1396/1976؛ (7) علىمحمد شمرانى، صراع الاضداد: المعارضة العراقية بعد حرب الخليج، لندن 2003؛ (8) عدنان پاچهچى، مزاحم الباجهجى: سيرة سياسية، لندن 1989؛ (9) هادى حسن عليوى، الاحزاب السياسية فى العراق: السرية و العلنية، بيروت 2001؛ (10) فهد مسلّم الفجر، مزاحم الباچهچى و دوره فىالسياسة العراقية: 1890ـ 1933، بيروت 1425/2004؛ (11) جمال عمرنظمى، الجذور السياسية و الفكرية و الاجتماعية للحركة القومية العربية (الاستقلالية) فى العراق، بيروت 1986؛
(12) Matthew Elliot, ‘Independent Iraq’: the monarchy and British influence, 1941-58, London 1996; (13) Charles Tripp, A history of Iraq, Cambridge 2002.